after a fashion


تا اندازه ای، تاحدی، نه چندان، به طور سرسری، باری به هر جهت

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: in a limited or unsatisfactory manner.

- She did the job, after a fashion.
[ترجمه ساراى] نسبتا خوب
|
[ترجمه گوگل] او این کار را بعد از یک مد انجام داد
[ترجمه ترگمان] بعد از یک مد کار، کارش را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He knew the way, after a fashion.
[ترجمه گوگل]او پس از مد، راه را بلد بود
[ترجمه ترگمان]بعد از یک مد، راه را بلد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So they became friends, after a fashion .
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها پس از یک مد با هم دوست شدند
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب آن ها پس از یک مد دوست شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I can play the piano after a fashion.
[ترجمه n] من می توانم دست و پا شکسته پیانو بزنم
|
[ترجمه گوگل]بعد از مد می توانم پیانو بزنم
[ترجمه ترگمان] میتونم بعد از یه رسم پیانو بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was educated — after a fashion — at home.
[ترجمه گوگل]او - پس از مد - در خانه تحصیل کرد
[ترجمه ترگمان]او تحصیلات خوبی داشت - پس از یک مد - در خانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I can cook, after a fashion.
[ترجمه گوگل]بعد از مد می توانم آشپزی کنم
[ترجمه ترگمان]بعد از یک مد می توانم آشپزی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You met him . . . Well, after a fashion, you met him ten years ago or so.
[ترجمه گوگل]شما او را ملاقات کردید خوب، بعد از یک مد، ده سال پیش یا بیشتر با او آشنا شدید
[ترجمه ترگمان]تو با اون آشنا شدی … خب، بعد از یه رسم، تو ده سال پیش دیدیش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The group learns to ride and lasso after a fashion.
[ترجمه گوگل]این گروه بعد از مد سواری و کمند را یاد می گیرد
[ترجمه ترگمان]این گروه یاد می گیرد که به دنبال یک مد حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Kissing continues, after a fashion, but tongues now completely verboten.
[ترجمه گوگل]بوسیدن ادامه دارد، پس از یک مد، اما اکنون زبان ها کاملاً پر حرف هستند
[ترجمه ترگمان]بوسیدن، بعد از یک مد ادامه دارد، اما زبان باز هم قدغن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The gates clanged shut again, Berwick succoured, after a fashion, with a day to go.
[ترجمه گوگل]دروازه‌ها دوباره بسته شد، برویک پس از مد روز، یک روز مانده به پایان، کمک کرد
[ترجمه ترگمان]دروازه دوباره با صدای بسته بسته شد و بعد از یک روز، با یک روز حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Broadman, who could read after a fashion, peered over the top of the volume.
[ترجمه گوگل]برادمن که می‌توانست بعد از مد بخواند، به بالای جلد نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]Broadman که پس از یک رسم می توانست کتاب بخواند، از بالای جلد به دقت نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It has worked, after a fashion.
[ترجمه گوگل]بعد از یک مد کار کرده است
[ترجمه ترگمان]بعد از یک مد کار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He helped after a fashion, but we got it done anyway.
[ترجمه گوگل]او بعد از مد کمک کرد، اما ما به هر حال آن را انجام دادیم
[ترجمه ترگمان]او بعد از یک مد کمک کرد، اما به هر حال آن را انجام دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She knows English after a fashion.
[ترجمه گوگل]او انگلیسی را بعد از مد می داند
[ترجمه ترگمان]بعد از یک مد، انگلیسی را می شناسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. John speaks Russian after a fashion, but Jean speaks it much better.
[ترجمه گوگل]جان بعد از مد روسی صحبت می کند، اما ژان آن را خیلی بهتر صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]جان بعد از یک مد به زبان روسی حرف می زند، اما جین خیلی بهتر حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His wife accepted after a fashion that he was a policeman.
[ترجمه گوگل]همسرش بعد از مد قبول کرد که او پلیس است
[ترجمه ترگمان]همسرش به رسم یک پلیس، قبول کرد که او یک پلیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• to a certain degree, to an extent, somewhat; in an unskillful manner, in a makeshift manner

پیشنهاد کاربران

Only moderately well
همچین بگی نگی
همچین بگی نگی!
تاحدی. نه خیلی خوب
یک کمی

بپرس