adulteration

/əˌdʌltəˈreɪt͡ʃn̩//əˌdʌltəˈreɪt͡ʃn̩/

معنی: جعل و تزویر، استحاله، قلب زنی
معانی دیگر: بد افزایی، کالا یا خوردنی تقلبی، نوشابه ی تقلبی، تقلب (در تولید خوردنی ها)، اضافه کردن (مواد ارزانتر یا مضر به کالا)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of adulterating, or making worse or impure by adding unnecessary or inferior ingredients.

- When the price of fruit skyrocketed, adulteration of fruit juice became a common practice among certain beverage manufacturers.
[ترجمه گوگل] هنگامی که قیمت میوه به شدت افزایش یافت، تقلب در آب میوه به یک رویه رایج در میان تولیدکنندگان خاص نوشیدنی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان] زمانی که قیمت میوه افزایش یابد، adulteration میوه در میان تولید کنندگان نوشیدنی ها به یک روش عادی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the condition or state of being adulterated.

(3) تعریف: something that has been adulterated.

جمله های نمونه

1. the adulteration of sumac
تقلب (بد افزایی) در سماق

2. During this period he became interested in the adulteration of tobacco, an issue of considerable importance in the 1830s and 1840s.
[ترجمه گوگل]در این دوره او به تقلب در تنباکو علاقه مند شد، موضوعی که در دهه های 1830 و 1840 اهمیت قابل توجهی داشت
[ترجمه ترگمان]در طول این مدت به the تنباکو علاقه مند شد که در دهه های ۱۸۳۰ و ۱۸۴۰ از اهمیت قابل توجهی برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This adulteration of food must stop.
[ترجمه گوگل]این تقلب غذا باید متوقف شود
[ترجمه ترگمان]این جعل غذا باید متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The determination method for adulteration in sesame oil, peanut oil and salad oil was studied.
[ترجمه گوگل]روش تعیین تقلب در روغن کنجد، روغن بادام زمینی و روغن سالاد مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش تعیین تقلب در روغن کنجد، روغن بادام زمینی و روغن سالاد مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Not as adulteration convicted methods of free acid mine.
[ترجمه گوگل]نه به عنوان تقلب به روش های معدن اسید آزاد محکوم شده است
[ترجمه ترگمان]نه به این دلیل که تقلب در مواد اسیدی آزاد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The adulteration of alcohol in the wine rouse public attention.
[ترجمه گوگل]تقلب الکل در شراب توجه عمومی را برانگیخته است
[ترجمه ترگمان]تقلب در الکل در شراب توجه عمومی را به خود جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lack of consistency or homogeneity; adulteration.
[ترجمه گوگل]عدم سازگاری یا همگنی؛ تقلب
[ترجمه ترگمان]فقدان ثبات یا همگنی؛ تقلب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This adulteration of food must be stopped.
[ترجمه گوگل]باید جلوی این تقلب در غذا گرفته شود
[ترجمه ترگمان]این جعل غذا باید متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Adulteration with petroleum is permitted in certain circumstances.
[ترجمه گوگل]تقلب با نفت در شرایط خاصی مجاز است
[ترجمه ترگمان]Adulteration با نفت در برخی شرایط مجاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Beijing is struggling with fallout from adulteration of milk with the industrial chemical melamine.
[ترجمه گوگل]پکن با عواقب تقلب شیر با ماده شیمیایی صنعتی ملامین دست و پنجه نرم می کند
[ترجمه ترگمان]پکن در حال مبارزه با مشکلات ناشی از adulteration شیر با ملامین صنعتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And resolutely down on fresh milk production and adulteration of the offense.
[ترجمه گوگل]و قاطعانه در مورد تولید شیر تازه و تقلب از جرم
[ترجمه ترگمان]و عزم جزم کرده بود تولید شیر تازه و جعل جرم را جعل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Adding melamine or hydrolyzed leather protein to watered-down dairy products boosts the results of protein tests to normal levels and hides the adulteration.
[ترجمه گوگل]افزودن ملامین یا پروتئین چرم هیدرولیز شده به محصولات لبنی کم آب، نتایج آزمایشات پروتئین را به سطح نرمال رسانده و تقلب را پنهان می کند
[ترجمه ترگمان]افزودن پروتیین leather یا hydrolyzed hydrolyzed به فراورده های لبنی، نتایج آزمایش ها پروتیینی را تا سطوح نرمال افزایش می دهد و مواد غذایی را پنهان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An electronic nose was used for detection of bean oil adulteration in oil and oil.
[ترجمه گوگل]برای تشخیص تقلب روغن لوبیا در روغن و روغن از بینی الکترونیکی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]یک بینی الکترونیکی برای تشخیص تقلب در مواد نفتی لوبیا در نفت و روغن مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جعل و تزویر (اسم)
adulteration

استحاله (اسم)
adulteration, transmutation, permutation, transubstantiation

قلب زنی (اسم)
adulteration

انگلیسی به انگلیسی

• process of adulteration; substance that has been made impure

پیشنهاد کاربران

تقلب، جا زدن
تقلیب: عمل کاهش خلوص چیزی با افزودن یک ماده دیگر
adulteration ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: تقلب
تعریف: افزودن موادی به مواد غذایی یا جایگزین کردن ترکیباتی از آنها با ترکیباتی نازل تر برای کاهش هزینۀ تولید و فریب دادن مصرف کننده

بپرس