adsorb

/ədˈsɔːrb//ədˈsɔːb/

معنی: جذب سطحی کردن
معانی دیگر: (در مورد گاز و مایعات و مواد حل شده) به صورت لایه ی نازکی در روی جسم جامد جمع شدن، رونشین شدن، روچگالیدن، روچگال شدن، برکشیدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: adsorbs, adsorbing, adsorbed
مشتقات: adsorbable (adj.), adsorbent (adj.), adsorbent (n.)
• : تعریف: to gather (a gas or liquid) to a surface. (Cf. absorb.)

جمله های نمونه

1. The process uses small chips of carbon to adsorb the gold dissolved in solution.
[ترجمه گوگل]در این فرآیند از تراشه های کوچک کربن برای جذب طلای حل شده در محلول استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این فرآیند از تراشه های کوچک کربن برای تبدیل کردن طلا به محلول استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The nature and quantity of protein adsorbed depends upon the fluid in question, and varies according to the type of surface.
[ترجمه گوگل]ماهیت و مقدار پروتئین جذب شده به مایع مورد نظر بستگی دارد و بسته به نوع سطح متفاوت است
[ترجمه ترگمان]ماهیت و مقدار جذب سطحی جذب پروتیین به سیال مورد سوال بستگی دارد و با توجه به نوع سطح فرق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Consequently, the more odorous molecules adsorbed, the more the odour is removed.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، هر چه مولکول های بدبو بیشتر جذب شوند، بو بیشتر از بین می رود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، مولکول های معطر بیشتر جذب شده و هر چه بیشتر بو برده می شود، بیشتر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That would drive most of the adsorbed gases out of the surface dirt and evaporate the polar dry ice.
[ترجمه گوگل]این امر بیشتر گازهای جذب شده را از سطح خاک خارج کرده و یخ خشک قطبی را تبخیر می کند
[ترجمه ترگمان]این کار بیشتر گازهای جذب شده را از خاک سطحی خارج می کند و یخ خشک قطبی را تبخیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Oxygen adsorbs on tungsten.
[ترجمه گوگل]اکسیژن روی تنگستن جذب می شود
[ترجمه ترگمان]اکسیژن adsorbs روی تنگستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These interfering substances are adsorbed on to zeolite, silicic acid, or magnesium silicate.
[ترجمه گوگل]این مواد مزاحم به زئولیت، اسید سیلیسیک یا سیلیکات منیزیم جذب می شوند
[ترجمه ترگمان]این مواد مزاحم بر روی zeolite، silicic اسید یا سیلیکات منیزیم جذب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ZrO(OH)2 as a selective adsorbent was used to quickly and low cost adsorb and remove SO42- from washing brine.
[ترجمه گوگل]از ZrO(OH)2 به عنوان یک جاذب انتخابی برای جذب سریع و کم هزینه و حذف SO42- از آب نمک شستشو استفاده شد
[ترجمه ترگمان]The (OH)۲ به عنوان یک جاذب انتخابی به سرعت و کم هزینه adsorb استفاده می شود و SO۴۲ - را از آب شستشو حذف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Efficacies: Deep purify the pores, adsorb the redundant oil on the face, restrain and remove the acnes and comedones thoroughly with no scars and melanin deposits.
[ترجمه گوگل]اثربخشی: پاکسازی عمیق منافذ، جذب روغن اضافی روی صورت، مهار و حذف آکنه و کومدون‌ها به طور کامل بدون هیچ جای زخم و رسوب ملانین
[ترجمه ترگمان]efficacies: پاک کردن منافذ پوست، پاک کردن روغن اضافی بر روی صورت، مهار و حذف the و comedones به طور کامل با هیچ رسوب و melanin melanin
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The results showed that the matrix can adsorb L-asparaginase and recover high enzymic activity, The immobilize enzyme was more stable against trypsin than native enzyme.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که ماتریکس می تواند ال-آسپارژیناز را جذب کند و فعالیت آنزیمی بالا را بازیابی کند، آنزیم بی حرکت در برابر تریپسین پایدارتر از آنزیم بومی است
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که ماتریکس می تواند L - asparaginase را adsorb و فعالیت enzymic بالا را احیا کند، آنزیم immobilize نسبت به آنزیم بومی stable بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Using vacuum adsorb style fix up paper.
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش جاذب خلاء کاغذ ثابت
[ترجمه ترگمان]استفاده از سبک adsorb خلا کاغذ را تعمیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. VS - K Ingredients can powerfully adsorb water ion and seal water in skin.
[ترجمه گوگل]ترکیبات VS - K می توانند یون آب را به شدت جذب کرده و آب را در پوست ببندند
[ترجمه ترگمان]مواد لازم در VS - K می توانند به شدت به یون آب متصل شوند و آب را در پوست آب بندی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Threonine grafted compound could adsorb cuprum, iron and calcium.
[ترجمه گوگل]ترکیب پیوندی ترئونین می تواند مس، آهن و کلسیم را جذب کند
[ترجمه ترگمان]ترکیب پیوند خورده می تواند cuprum، آهن و کلسیم را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It can adsorb the head weights in average, and achieve fully support to have you sleep comfortably.
[ترجمه گوگل]می تواند وزنه های سر را به طور متوسط ​​جذب کند و به پشتیبانی کامل برسد تا شما راحت بخوابید
[ترجمه ترگمان]آن می تواند وزن سر را به طور متوسط کاهش دهد و به طور کامل از شما حمایت کامل کند که راحت بخوابید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then the spherical lignin beads were adopted to adsorb the L - aspartic acid.
[ترجمه گوگل]سپس دانه های لیگنین کروی برای جذب اسید L - آسپارتیک به کار گرفته شد
[ترجمه ترگمان]سپس the کروی برای adsorb اسید L مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Efficiency: Powerfully adsorb surplus oil and comedones caused by bacterium, and recover skin to clean, clear, tender and lustrous state.
[ترجمه گوگل]کارایی: روغن اضافی و کومدون های ناشی از باکتری را با قدرت جذب می کند و پوست را به حالت تمیز، شفاف، لطیف و براق باز می گرداند
[ترجمه ترگمان]بهره وری: powerfully adsorb oil و comedones ناشی از باکتری و بازیابی پوست به حالت تمیز، روشن، نرم و درخشان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جذب سطحی کردن (فعل)
adsorb

تخصصی

[عمران و معماری] برآشامیدن - جذب سطحی کردن
[مهندسی گاز] جذب سطحی کردن
[نساجی] جذب سطحی - جذب نمودن سطحی

انگلیسی به انگلیسی

• attract gas or liquid to the surface of a solid (chemistry)

پیشنهاد کاربران

جذب، جذب کردن
مثال: some reasons affect your ability to ADSORB what you're trying to learn
بعضی از علل بر توانایی تو برای* جذب* آنچه میخوای یادبگیری تاثیر میذاره
جذب، جذب کردن
مثال : tsome reason

بپرس