adiabatic

/ˌædiəˈbætɪk//ˌædiəˈbætɪk/

(فیزیک) بی در رو، بدون کم و زیادی حرارت، فیزیک عایق گرما

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: adiabatically (adv.)
• : تعریف: of, relating to, or denoting a process that occurs without loss or gain of heat, such as a change in the volume or pressure of the contents of a container.

جمله های نمونه

1. Adiabatic combustion temperature at various oxidizer mass flow rates and grain length is obtained by thermodynamic calculation and has a maximum as oxidizer mass flow rate increases .
[ترجمه گوگل]دمای احتراق آدیاباتیک در دبی جرمی اکسیدکننده و طول دانه های مختلف با محاسبه ترمودینامیکی به دست می آید و با افزایش دبی جرمی اکسید کننده حداکثر دارد
[ترجمه ترگمان]افزایش دمای احتراق در مقادیر مختلف جریان اکسید کننده و طول دانه با محاسبه ترمودینامیک بدست می آید و ماکزیمم نرخ جریان اکسید oxidizer افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These results indicate that the newly developed automatic adiabatic calorimeter has the ability to imolement the high precision calorimetric measurements.
[ترجمه گوگل]این نتایج نشان می‌دهد که کالری‌سنج آدیاباتیک خودکار جدید توسعه‌یافته، توانایی انجام اندازه‌گیری‌های کالریمتری با دقت بالا را دارد
[ترجمه ترگمان]این نتایج نشان می دهد که the adiabatic که به تازگی توسعه یافته است توانایی to اندازه گیری های دقیق calorimetric را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Its adiabatic temperature rise can make materials reach the degree of serious soften and fail.
[ترجمه گوگل]افزایش دمای آدیاباتیک آن می تواند باعث شود که مواد به درجه نرم شدن و شکست جدی برسند
[ترجمه ترگمان]دمای ثابت دمای آن می تواند باعث شود که مواد به درجه ای از فشار شدید و شکست برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The calculation of adiabatic flash was simplified with a heat analysis.
[ترجمه گوگل]محاسبه فلاش آدیاباتیک با آنالیز حرارتی ساده شد
[ترجمه ترگمان]محاسبه flash adiabatic با یک آنالیز حرارتی ساده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Adiabatic temperature rise is measured by concrete adiabatic temperature measuring device.
[ترجمه گوگل]افزایش دمای آدیاباتیک توسط دستگاه اندازه گیری دمای آدیاباتیک بتن اندازه گیری می شود
[ترجمه ترگمان]افزایش دما به وسیله اندازه گیری دما adiabatic بتونی اندازه گیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Generally, insulation blankets consisting of aerogel adiabatic materials or 9% nickel steel may be selected for fabricating low temperature subsea LNG pipeline.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، پتوهای عایق متشکل از مواد آدیاباتیک ایروژل یا فولاد نیکل 9 درصد ممکن است برای ساخت خط لوله LNG زیر دریا با دمای پایین انتخاب شوند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، پتوهای عایق متشکل از مواد عایق aerogel یا ۹ % از فولاد نیکل ممکن است برای ساخت خط لوله گاز آل ان جی ۸ انتخاب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. TEM observation showed that the center of the adiabatic shear band (ASB) was composed of recrystallized nano-grains ( about 30-70 nm in diameter).
[ترجمه گوگل]مشاهدات TEM نشان داد که مرکز نوار برشی آدیاباتیک (ASB) از نانو دانه‌های تبلور مجدد (با قطر حدود 30 تا 70 نانومتر) تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]مشاهده TEM نشان داد که مرکز گروه برشی adiabatic (ASB)از نانو ذرات نانو (حدود ۳۰ تا ۷۰ نانومتر)تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Of course, the moist adiabatic process and the pseudo adiabatic process in classical atmosphere thermodynamics are also its special instance.
[ترجمه گوگل]البته فرآیند آدیاباتیک مرطوب و فرآیند شبه آدیاباتیک در ترمودینامیک اتمسفر کلاسیک نیز نمونه ویژه آن است
[ترجمه ترگمان]البته، فرآیند adiabatic مرطوب و فرآیند شبه adiabatic در ترمودینامیک کلاسیک نیز نمونه خاص آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The adiabatic capillary tube model was established based on energy conservation, mass conservation and momentum conservation equations.
[ترجمه گوگل]مدل لوله مویرگی آدیاباتیک بر اساس معادلات بقای انرژی، بقای جرم و بقای حرکت ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]مدل لوله میکروفین دار براساس حفاظت از انرژی، نگهداری انبوه و معادلات بقای مومنتوم بنا نهاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An adiabatic wall must be able to block radiation.
[ترجمه گوگل]یک دیوار آدیاباتیک باید بتواند تابش را مسدود کند
[ترجمه ترگمان]یک دیوار adiabatic باید قادر به مسدود کردن تابش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are two type of adiabatic shear bands theand the transformed bands.
[ترجمه گوگل]دو نوع نوار برشی آدیاباتیک و نوارهای تبدیل شده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دو نوع از نوارهای برشی adiabatic وجود دارد که باند تغییر یافته را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This modle is made up of two polytropic and nwo adiabatic branches and worked between two finit heat reservoirs.
[ترجمه گوگل]این مدل از دو شاخه پلی تروپیک و nwo آدیاباتیک تشکیل شده است و بین دو مخزن حرارتی محدود کار می کند
[ترجمه ترگمان]این modle از دو polytropic عایق و nwo ساخته شده است و بین دو مخزن حرارتی finit کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The microstructure of Inconel 718 chip is continuous under low cutting speed and serrated under high cutting speed because of adiabatic shearing.
[ترجمه گوگل]ریزساختار تراشه Inconel 718 به دلیل برش آدیاباتیک تحت سرعت برش کم پیوسته و در سرعت برش بالا دندانه دار است
[ترجمه ترگمان]ریز ریز نقش تراشه های inconel در سرعت برش کم و دندانه دار تحت سرعت برش بالا به دلیل of adiabatic ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The catalytic behaviors for liquid-phase transalkylation were compared between 3994 and 3984 catalyst in an adiabatic fixed-flow bed.
[ترجمه گوگل]رفتارهای کاتالیزوری برای transalkylation فاز مایع بین 3994 و 3984 کاتالیزور در یک بستر جریان ثابت آدیاباتیک مقایسه شد
[ترجمه ترگمان]رفتارهای کاتالیزوری برای transalkylation فاز مایع بین کاتالیزگر ۳۹۹۴ و ۳۹۸۴ در یک بس تر سیال ثابت adiabatic مقایسه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] آدیاباتیک، بی در رو، بدون کم و زیادى حرارت
[عمران و معماری] آدیاباتیک - بی دررو - بدون انتقال
[برق و الکترونیک] بی نشت :آدیاباتیک بدون تغییر در محتوای گرمایی .
[زمین شناسی] آدیاباتیک، بی گذر، عایق گرما گرم یا سرد شدن گاز بر اثر فشار هوا بدون دریافت گرما از خارج این اصطلاح به تغییراتی که در فشار و حرارت یک گاز انجام می گیرد اطلاق می شود مانند هوا، زمانی که نه حرارت به آن اضافه شده و نه از آن کم شود
[نساجی] آدیاباتیک - سیستم بسته - بی در رو
[ریاضیات] بی دررو
[آب و خاک] بی دررو

انگلیسی به انگلیسی

• occurring without loss of heat (physics, chemistry)

پیشنهاد کاربران

adiabatic ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: بی‏دَررو
تعریف: فرایندی که در طی آن هیچ گرمایی گرفته یا داده نمی‏شود
کمله adiabatic ریشه یونانی دارد که در آن a به معنی نه � not � و dia به معنی �از میان - از بین - از طریق� ( through ) و batic که همان batos یونانی است به معنای قابل عبور ( passable ) است. پس می توانیم به این صورت معنی کنیم:
...
[مشاهده متن کامل]

adiabatic: بی دررو - غیر قابل عبور یا صعب العبور
diabatic: دررو
در فیزیک:
adiabatic processes: فرآیندهای بی دررو
diabatic processes: فرآیندهای دررو
shortcuts to adabaticity: میانبرها به بی دررویی

بی در رو ( در هواشناسی )
هوشتوک ( hoshtok ) �ایستا، ساکن دریک نقطه� یا نجهوک ( najehok ) �غیرفرار� در زبان بلوچی بهتر معنی را می رسانند.

بپرس