adding machine

/ˈædɪŋmɪˈʃiːn//ˈædɪŋməˈʃiːn/

ماشین حساب، ماشین افزایشگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a machine, often used by businesses, that is able to add, subtract, multiply, and divide, esp. one that prints the work on paper.

جمله های نمونه

1. We reckon your pay with our adding machine.
[ترجمه گوگل]ما پرداخت شما را با دستگاه اضافه کننده خود محاسبه می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما حساب می کنیم که پول شما با ماشین adding
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And do you really need three adding machines and two cash registers?
[ترجمه گوگل]و آیا واقعاً به سه دستگاه اضافه و دو دستگاه پول نقد نیاز دارید؟
[ترجمه ترگمان]و آیا واقعا به سه دستگاه اضافه و دو دفتر وجوه نقد نیاز دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the seventeenth century an adding machine was invented.
[ترجمه گوگل]در قرن هفدهم یک دستگاه اضافه کننده اختراع شد
[ترجمه ترگمان]در قرن هفدهم یک ماشین افزودن اختراع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. 1888 - The first successful adding machine in the United States was patented by William Seward Burroughs.
[ترجمه گوگل]1888 - اولین ماشین افزودن موفق در ایالات متحده توسط ویلیام سیوارد باروز ثبت اختراع شد
[ترجمه ترگمان]۱۸۸۸ - اولین ماشین تولید موفق در ایالات متحده توسط ویلیام Seward Burroughs ثبت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A is an Abacus, the ancient Chinese adding machine which uses beads for counting.
[ترجمه گوگل]A یک چرتکه، ماشین باستانی چینی است که از مهره ها برای شمارش استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]الف یک ماشین Abacus است که از چین باستان برای شمردن استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. French mathematician and philosopher; invented an adding machine; contributed (with Fermat) to the theory of probability (1623-166.
[ترجمه گوگل]ریاضیدان و فیلسوف فرانسوی؛ ماشین اضافه کردن را اختراع کرد (با فرما) به نظریه احتمالات (1623-166) کمک کرد
[ترجمه ترگمان]ریاضیدان و فیلسوف فرانسوی؛ یک دستگاه اضافه اختراع کرد؛ (با فرما)به نظریه احتمالات (۱۶۲۳ - ۱۶۶)کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You can reckon the marks with the adding machine.
[ترجمه گوگل]شما می توانید علائم را با دستگاه اضافه کننده محاسبه کنید
[ترجمه ترگمان]تو می تونی جای اون دستگاه رو با ماشین اضافه کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jostling among the crowd were temporary employees with hand-held adding machines, totaling sales while customers waited to be checked out.
[ترجمه گوگل]در میان جمعیت، کارمندان موقت با ماشین‌های اضافه‌کننده دستی در حال تکان خوردن بودند، در حالی که مشتریان منتظر بررسی بودند
[ترجمه ترگمان]Jostling در میان جمعیت، کارمندان موقتی با اضافه کردن ماشین ها بودند در حالی که مشتریان منتظر بودند تا مشتریان خود را کنترل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. UP to Andy at the desk, munching up figures on an adding machine.
[ترجمه گوگل]تا اندی پشت میز، در حال لق زدن فیگورها روی یک ماشین اضافه کردن
[ترجمه ترگمان]اندی پشت میز نشسته بود و در حال جویدن ارقام روی یک دستگاه اضافه کردن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many people imagine that a computer is a very large adding machine.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم تصور می کنند که یک کامپیوتر یک ماشین اضافه کننده بسیار بزرگ است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم تصور می کنند که یک کامپیوتر یک دستگاه بسیار بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Whole set of equipments for special flour such as mixer, proportioner scale, multi-ingredient batch adding machine and vibro-discharger .
[ترجمه گوگل]مجموعه کاملی از تجهیزات برای آردهای خاص مانند مخلوط کن، ترازو، دستگاه اضافه کننده چند ماده ای و ارتعاش کننده
[ترجمه ترگمان]یک مجموعه از تجهیزات برای آرد خاص مثل میکسر، مقیاس proportioner، چند جز ترکیبی و vibro - discharger
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] ماشین، جمع زنی، ماشین حساب

انگلیسی به انگلیسی

• calculator, machine that makes calculations

پیشنهاد کاربران

بپرس