acuteness

/əˈkjuːtnəs//əˈkjuːt/

معنی: زیرکی، ذکاوت، حدت یا شدت، تیزی
معانی دیگر: طب حدت یا شدت مر­

جمله های نمونه

1. His artlessness was boyish and so were his acuteness and his transparent but somewhat belated good sense.
[ترجمه گوگل]بی‌هنر بودن او پسرانه بود، تیزبینی و حس خوب شفاف اما تا حدودی دیرهنگامش
[ترجمه ترگمان]سادگی او کودکانه بود و هوش و ذکاوت او به حدی رسیده بود که تا حدودی دیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Acuteness of sight is difficult to define but if we were endowed with the eyesight of a kestrel it is estimated that we could read a newspaper at a range of 25 yards.
[ترجمه گوگل]تشخیص شدت بینایی دشوار است، اما اگر ما به بینایی یک ترنج مجهز بودیم، تخمین زده می‌شود که می‌توانستیم یک روزنامه را در فاصله 25 یاردی بخوانیم
[ترجمه ترگمان]تعیین اندازه دید دشوار است اما اگر از دید یک kestrel برخوردار بودیم، تخمین زده می شود که می توانیم یک روزنامه را در محدوده ۲۵ متری بخوانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Marked by unusual and impressive intellectual acuteness.
[ترجمه گوگل]با دقت فکری غیرمعمول و چشمگیر مشخص شده است
[ترجمه ترگمان]دارای ادراک غیر معمول و فوق العاده جالب توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fluctuation changes from acuteness to smoothness.
[ترجمه گوگل]نوسان از شدت به صافی تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]نوسان از حدت به نرمی تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What does the medicaments with remedial acuteness wet best wart have?
[ترجمه گوگل]داروهای با شدت ترمیمی بهترین زگیل مرطوب چه دارند؟
[ترجمه ترگمان]این medicaments با تیزهوشی همیشگی چه معنایی دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Everything he writes demonstrates the acuteness of his intelligence.
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که او می نویسد، نشان از تیزبینی هوش او دارد
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که او ثابت می کند هوش و ذکاوت او را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Up to twice a day 000 mcg, depending acuteness of the disease.
[ترجمه گوگل]تا دو بار در روز 000 میکروگرم بسته به شدت بیماری
[ترجمه ترگمان]تا دو برابر a، بسته به وخامت بیماری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Crural sprain 3 months cannot have acuteness activity, appeal everybody!
[ترجمه گوگل]رگ به رگ شدن استخوان 3 ماهه نمی تواند فعالیت حاد داشته باشد، همه را جذب کنید!
[ترجمه ترگمان]رگ به رگ شدن Crural ۳ ماه ممکن نیست دقت بالایی داشته باشد و به همه اعتراض کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What reason can be caused acuteness have a headache?
[ترجمه گوگل]چه دلیلی می تواند باعث حاد شدن سردرد شود؟
[ترجمه ترگمان]چه دلیلی میتونه باعث سردرد بشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Underlying the rush overseas is the acuteness of Japan's demographic challenges.
[ترجمه گوگل]زیربنای هجوم به خارج از کشور، شدت چالش های جمعیتی ژاپن است
[ترجمه ترگمان]با توجه به چالش های جمعیت شناختی ژاپن، فشار در خارج از کشور بر پایه شتاب خارج از کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Got acuteness wet wart to you can want a child?
[ترجمه گوگل]زگیل مرطوب حاد به شما می توانید یک کودک می خواهید؟
[ترجمه ترگمان]با تیزهوشی عجیبی این زگیل خیس رو داری که یه بچه می خوای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Women acuteness wet wart in the clitoris, the size of the labia minora and perianal, perineum, vagina, and cervical also can emerge.
[ترجمه گوگل]زگیل مرطوب در کلیتوریس، اندازه لابیا کوچک و پری آنال، پرینه، واژن و دهانه رحم نیز می تواند ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زنان با دقت بیشتر در the، اندازه of minora و perianal، perineum، مهبل، و رحم می تواند پدیدار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her uncle looked at her awhile with genial acuteness.
[ترجمه گوگل]عمویش مدتی با لحن لطیف به او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]عمویش مدتی با زیرکی خاصی به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dogs have a remarkable acuteness of smell.
[ترجمه nm] سگ ها حس بویایی درخشانی دارند
|
[ترجمه گوگل]سگ‌ها بویایی قابل‌توجهی دارند
[ترجمه ترگمان]سگ ها مهارت قابل توجهی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیرکی (اسم)
intelligence, agility, sagacity, acuteness, brilliance, cunning, subtlety, astuteness, penetration, perspicuity, cogency, insinuation, perspicacity

ذکاوت (اسم)
intelligence, sagacity, acuteness, brain, esprit, witting

حدت یا شدت (اسم)
acuteness

تیزی (اسم)
edge, verjuice, acuteness, sharpness, poignancy, trenchancy

تخصصی

[ریاضیات] تندی، شدت، حدت

انگلیسی به انگلیسی

• sharpness; astuteness; severity

پیشنهاد کاربران

seriousness, gravity, importance, severity, urgency
- perceptiveness, astuteness, cleverness, discrimination, insight, perspicacity, sharpness
تیزی، زیرکی، ذکاوت، ( طب ) حدت یا شدت ( مرض )
1. شدت، حدّت ( بیماری، درد )
2. حاده بودن، حدّت ( زاویه )
3. تیزهوشی، تیزی، هوش، ذکاوت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : acuteness / acuity
✅️ صفت ( adjective ) : acute
✅️ قید ( adverb ) : acutely
وخامت شدت و حدت زیرکی و ذکاوت
زیرکی_شدت مرض
ناگهانی - به شدت - به صورت حاد

بپرس