act upon

جمله های نمونه

1. These lexical items act upon the grammar to constrain the temporariness sense since as lexical items they denote temporary activities.
[ترجمه گوگل]این آیتم‌های واژگانی بر دستور زبان عمل می‌کنند تا معنای موقتی را محدود کنند، زیرا به عنوان اقلام واژگانی فعالیت‌های موقتی را نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]این آیتم های واژگانی به دستور زبان عمل می کنند تا مفهوم temporariness را محدود کنند چون آیتم های واژگانی هستند که آن ها را به عنوان فعالیت های موقت توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Having no better plan, she decided to act upon it, stopped in her tracks, turned and faced her enemy.
[ترجمه گوگل]او که نقشه بهتری نداشت تصمیم گرفت بر اساس آن عمل کند، در مسیر خود ایستاد، برگشت و با دشمن خود روبرو شد
[ترجمه ترگمان]پس از این که نقشه بهتری پیدا کرد، تصمیم گرفت روی آن کار کند، روی رد پای خود ایستاد و رو به دشمن خود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Programme is meant to study, and act upon, the cultural environment as a whole.
[ترجمه گوگل]این برنامه به منظور مطالعه و عمل به محیط فرهنگی به عنوان یک کل است
[ترجمه ترگمان]هدف از این برنامه مطالعه، و عمل بر روی محیط فرهنگی به عنوان یک کل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What, then, is the effect of the repealing Act upon the case before us?
[ترجمه گوگل]پس اثر قانون نسخ بر پرونده پیش روی ما چیست؟
[ترجمه ترگمان]پس چه باید کرد که قانون لغو قانون پیش از ما چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But just remember ideas are useless unless you act upon them.
[ترجمه گوگل]اما فقط به یاد داشته باشید که ایده ها بی فایده هستند مگر اینکه به آنها عمل کنید
[ترجمه ترگمان]اما فقط به خاطر داشته باش که افکار بی هوده است مگر اینکه به آن ها عمل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They should have some principles to act upon.
[ترجمه گوگل]آنها باید اصولی برای عمل کردن داشته باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید قوانینی برای انجام دادن داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Generally speaking, they include tools to act upon data elements and places to put data elements.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، آنها شامل ابزارهایی برای عمل بر روی عناصر داده و مکان هایی برای قرار دادن عناصر داده می شوند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، آن ها شامل ابزارهایی برای عمل بر روی عناصر داده و مکان ها برای قرار دادن عناصر داده ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The client may now act upon this returned value.
[ترجمه گوگل]مشتری اکنون می تواند بر اساس این مقدار بازگشتی عمل کند
[ترجمه ترگمان]حالا مشتری می تواند روی این مقدار برگشت عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And then one must act upon the change and bring it forth.
[ترجمه گوگل]و سپس باید به تغییر عمل کرد و آن را به وجود آورد
[ترجمه ترگمان]و بعد باید تغییر کرد و آن را بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He did not act upon my order.
[ترجمه گوگل]او به دستور من عمل نکرد
[ترجمه ترگمان]او به دستور من عمل نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Narration is a basic speech act upon which people tell and retell their experience.
[ترجمه ابوالفضل حقوقی امندی] گویندگی، یک عمل گفتاری پایه است که افراد تجربیات خود را توسط آن گفته و یا بازگویی می کنند.
|
[ترجمه گوگل]روایت یک عمل گفتاری اساسی است که مردم بر اساس آن تجربیات خود را بیان و بازگو می کنند
[ترجمه ترگمان]Narration یک عمل گفتاری اساسی است که مردم به آن ها می گویند و تجربیات خود را بیان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This research is concerned with commonsense ideas about emotion and with the way people act upon information about their emotional state.
[ترجمه گوگل]این تحقیق به ایده های عامیانه در مورد احساسات و نحوه عملکرد افراد بر اساس اطلاعات مربوط به وضعیت عاطفی خود می پردازد
[ترجمه ترگمان]این تحقیق به ایده های commonsense در مورد احساسات و نحوه عمل مردم بر روی اطلاعات در مورد وضعیت احساسی آن ها می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Practical truth is the truth we can live by and act upon.
[ترجمه گوگل]حقیقت عملی حقیقتی است که می توانیم با آن زندگی کنیم و بر اساس آن عمل کنیم
[ترجمه ترگمان]حقیقت عملی حقیقتی است که ما می توانیم با آن زندگی کنیم و عمل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The accelerations of these particles are determined by the forces which act upon them.
[ترجمه گوگل]شتاب این ذرات توسط نیروهایی که بر آنها وارد می شود تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]شتاب های این ذرات توسط نیروهایی که بر روی آن ها عمل می کنند تعیین می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That information arises from what individuals and organizations collectively define and act upon.
[ترجمه گوگل]این اطلاعات از آنچه افراد و سازمان ها به طور جمعی تعریف می کنند و بر اساس آن عمل می کنند ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات از چیزی ناشی می شود که افراد و سازمان ها به طور جمعی تعریف و عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act according to, function according to; set one's influence in motion

پیشنهاد کاربران

تأثیر گذاشتن بر روی:
have a particular effect on.
"the drug acts on the brain to curb appetite"
قاطعانه عمل کردن بر اساس اطلاعات دریافت یا استنباط شده

to use ( something, such as a feeling or suggestion ) as a reason or basis for doing something
از روی/ بر اساس چیزی عمل کردن
طبق چیزی عمل کردن یاطبق چیزی کار کردن

بپرس