across the board

/əˈkrɒsðəˈbɔːrd//əˈkrɒsðəbɔːd/

سرتاسر، شامل همه، به طور کلی، کلا، وابسته به همه، همگانی، عمومی، شامل تمام طبقات، یکسره، سرجمع

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: applying equally to all parts or members.

- This will be the new rule for students across the board; there will be no exceptions.
[ترجمه Bb] این قانون همه دانش آموزان را در بر می گیرد هیچ کس مستثنی نیست
|
[ترجمه گوگل] این قانون جدید برای دانش آموزان در سراسر هیئت خواهد بود استثنائی در کار نیست
[ترجمه ترگمان] این قانون جدید برای دانشجویان سراسر تخته است؛ هیچ استثنایی وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Company managers were told that cost cuts would have to be made across the board.
[ترجمه مهدی محمدزاده] این قانون جدید تمام دانش آموزان را در برمی گیره و هیچکس مثتثنی نیست .
|
[ترجمه گوگل] به مدیران شرکت گفته شد که کاهش هزینه‌ها باید در کل انجام شود
[ترجمه ترگمان] به مدیران شرکت گفته شد که کاهش هزینه باید از طریق هیات مدیره انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an across-the-board pay raise
اضافه حقوق برای همه

2. The improvement has been across the board, with all divisions either increasing profits or reducing losses.
[ترجمه گوگل]بهبود همه جانبه بوده است، با همه بخش ها یا افزایش سود یا کاهش زیان
[ترجمه ترگمان]این پیشرفت در سراسر هیات قرار دارد و همه بخش ها سود خود را افزایش داده و یا زیان را کاهش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This firm needs radical changes across the board.
[ترجمه گوگل]این شرکت نیاز به تغییرات اساسی در سراسر هیئت دارد
[ترجمه ترگمان]این شرکت به تغییرات اساسی در هیات مدیره نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In July everything we sell is reduced right across the board.
[ترجمه گوگل]در ماه ژوئیه همه چیزهایی که می فروشیم به طور کلی کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]در ماه ژوئیه هر چیزی که ما می فروشیم، در کل صفحه کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The industry needs more investment across the board.
[ترجمه گوگل]این صنعت نیاز به سرمایه گذاری بیشتری در سراسر جهان دارد
[ترجمه ترگمان]این صنعت نیاز به سرمایه گذاری بیشتری در این هیات دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The changes will affect local authorities across the board.
[ترجمه گوگل]این تغییرات بر مقامات محلی در سراسر جهان تأثیر خواهد گذاشت
[ترجمه ترگمان]این تغییرات بر مقامات محلی در سراسر این هیات تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We find jobs for people right across the board from chief executives to cleaners.
[ترجمه گوگل]ما برای افراد در سراسر هیئت مدیره، از مدیران اجرایی گرفته تا نظافتچی، شغل پیدا می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما برای افرادی که از مدیران اجرایی تا cleaners استفاده می کنند کار پیدا می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A wage rise of 10 pounds a week across the board.
[ترجمه گوگل]افزایش دستمزد 10 پوند در هفته در سراسر هیئت مدیره
[ترجمه ترگمان]یک افزایش دست مزد ۱۰ پوندی در هفته در طول هفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Whatever the cultural background one characteristic went right across the board: the desire to evangelise.
[ترجمه گوگل]پس زمینه فرهنگی هر چه که باشد، یکی از مشخصه ها کاملاً در همه جای خود قرار داشت: میل به بشارت
[ترجمه ترگمان]زمینه فرهنگی هر چه که مشخصه فرهنگی باشد، درست در وسط تابلو قرار گرفت: تمایل به evangelise
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The difficulty of imposing spending cuts across the board was shown by social security.
[ترجمه گوگل]دشواری تحمیل کاهش هزینه‌ها در کل توسط تامین اجتماعی نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]مشکل تحمیل کاهش مخارج بر روی بورد توسط امنیت اجتماعی نشان داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Across the board, these two are fighting out the future of their country amid the ruins of a dying empire.
[ترجمه گوگل]در سراسر هیئت مدیره، این دو در حال مبارزه با آینده کشور خود در میان ویرانه های یک امپراتوری در حال مرگ هستند
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، این دو نفر در حال مبارزه با آینده کشور خود در میان خرابه های یک امپراطوری در حال مرگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tariffs will be lowered across the board, but some industries will be protected for another 15 years.
[ترجمه گوگل]تعرفه ها به طور کلی کاهش می یابد، اما برخی از صنایع تا 15 سال دیگر حمایت خواهند شد
[ترجمه ترگمان]تعرفه های گمرکی بر روی عرشه کشتی کاهش خواهد یافت، اما برخی از صنایع تا ۱۵ سال دیگر محافظت خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The changes will cause problems right across the board.
[ترجمه گوگل]این تغییرات مستقیماً مشکلاتی را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این تغییرات باعث ایجاد مشکلاتی در کل هیات مدیره خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Second, it is not true that girls underachieve across the board in education.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، این که دختران در آموزش و پرورش در سطح کلان موفقیت کمتری دارند، درست نیست
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، این موضوع درست نیست که دختران در سطح آموزش به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• concerning everyone; having an affect on all categories; entirely

پیشنهاد کاربران

همه گیر
Across The Board
✔️ In relation to all categories, for everyone
✔️applying to all
👈🏿 "the cutbacks might be across the board"
US
✔️ ( in horse racing ) denoting a bet in which equal amounts are staked on the same horse to win, place, or show in a race
...
[مشاهده متن کامل]

✔️ embracing or affecting all classes or categories
👈🏿 blanket. an across - the - board price increase
across - the - board
adjective [ before noun ]
✔️ affecting everyone or everything within an organization, system, or society
👈🏿 The proposed across - the - board cuts for all state agencies will total $84 million
:Synonyms
blanket - broad - extensive - wide
across the board
idiom
✔️ happening or having an effect on people at every level and in every area
👈🏿The improvement has been across the board, with all divisions either increasing profits or reducing losses
adjective, adverb
US
✔️ having an effect on everyone or everything of a particular type
👈🏿 The mayor threatened across - the - board spending cuts
across - the - board
adverb
✔️ in a way that involves everyone or everything in a company, situation, group etc
✔️ be/apply across the board
These sales increases are across the board in most of our important product areas and in all four business segments
✔️ rise/fall across the board
❇️PROVERB
❇️SAYING
❇️IDIOM

عمومی، همگانی، برای همه، سر تا سری
در شرکت و سازمان، مربوط به کل سازمان هست و همه بخش ها رو تحت تاثیر قرار میده، مثلا درباره افت بودجه می تونیم بگیم کاهش بودجه همه واحدهای سازمان.
● مربوط به همه
● از همه لحاظ، همه جوره
همگانی
سرجمع
یکسره
سراسری، همه جانبه
به طور کلی
در همه ی حوزه ها ( /زمینه ها/طبقات/مسائل/موارد/ . . . )
در کلیه ی حوزه ها ( /زمینه ها/طبقات/مسائل/موارد/ . . . )
چون در مسابقه اسب دوانی از آن استفاده میشده ، همان همه بهترین ترجمه میتواند باشد.
شامل تمام طبقات
سرتاسری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس