acquiescent

/ˌækwiˈesnt//ˌækwiˈesnt/

معنی: ساکت، راضی، راضی شونده، غیرقابل اعتراض
معانی دیگر: (با بی میلی) موافق، تسلیم، سر به راه، خشنود

جمله های نمونه

1. he is an acquiescent person
آدم سر به راهی است.

2. The peasants proved more acquiescent than had been expected.
[ترجمه گوگل]دهقانان بیشتر از آنچه انتظار می رفت رضایت داشتند
[ترجمه ترگمان]موژیکها بیشتر از آنچه انتظار داشتند، acquiescent می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I will not have her think me acquiescent in her schemes.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم او فکر کند که من در نقشه هایش رضایت دارم
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم او فکر کند که من با طرح او راضی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Perhaps you are too acquiescent.
[ترجمه گوگل]شاید شما بیش از حد موافق هستید
[ترجمه ترگمان]شاید تو خیلی راضی هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Clara switches from being aggressive to being acquiescent and Lucio does the reverse.
[ترجمه گوگل]کلارا از حالت تهاجمی به خشنود بودن تغییر می کند و لوسیو برعکس
[ترجمه ترگمان]کلارا از حالت تهاجمی بودن برای تسلیم شدن استفاده می کند و Lucio معکوس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They are too law - abiding and to acquiescent.
[ترجمه گوگل]آنها بیش از حد قانون هستند - مطیع و موافق هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها بیش از حد مطیع قانون هستند و به آن تن می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My brother is of the acquiescent rather than the militant type.
[ترجمه گوگل]برادر من از نوع ستیزه جویانه نیست
[ترجمه ترگمان]برادرم نسبت به نوع شبه نظامیان تسلیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Really, final user can change acquiescent search engine.
[ترجمه گوگل]در واقع، کاربر نهایی می تواند موتور جستجوی موافق را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]در واقع کاربر نهایی می تواند موتور جستجوی acquiescent را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Whose user is much who makes acquiescent standard possibly.
[ترجمه گوگل]کاربرانی که بسیار زیاد هستند و احتمالاً استانداردهای رضایت را ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]کاربر چه کسی است که این استاندارد را ممکن می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She is too acquiescent, ie too ready to comply.
[ترجمه گوگل]او بیش از حد موافق است، یعنی بیش از حد آماده برای رعایت کردن است
[ترجمه ترگمان]او خیلی ساده است، برای اینکه بیش از حد آماده پذیرش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Almost meanwhile, gu Ge announces the acquiescent position that becomes red fox browser serves a provider.
[ترجمه گوگل]تقریباً در همین حال، gu Ge اعلام می‌کند که موقعیت رضایت‌بخشی که تبدیل به قرمز فاکس می‌شود، به یک ارائه‌دهنده خدمات می‌دهد
[ترجمه ترگمان]در همان حال، gu اعلام می کند که موقعیت acquiescent که به مرورگر روباه قرمز تبدیل می شود، ارایه دهنده سرویس دهنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is of the acquiescent rather than the militant type.
[ترجمه گوگل]او بیشتر از نوع ستیزه جویانه است
[ترجمه ترگمان]او نسبت به نوع شبه نظامیان تسلیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Character type is acquiescent empty string, numerical value acquiescent 0, date acquiesce is systematic date.
[ترجمه گوگل]نوع کاراکتر، رشته خالی موافق، مقدار عددی مطابق با 0، پذیرش تاریخ، تاریخ سیستماتیک است
[ترجمه ترگمان]نوع نویسه به رشته خالی تسلیم می شود، ارزش عددی ۰، زمان تسلیم، تاریخ منظم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Although still be in acquiescent and open position to user data, just undertake perfecting through detail, be like, recommend good friend trends to the user prevenient.
[ترجمه گوگل]اگرچه هنوز در موقعیتی رضایت‌بخش و باز برای داده‌های کاربر هستید، فقط از طریق جزئیات کامل‌سازی کنید، مانند، دوست خوب را به کاربر توصیه کنید
[ترجمه ترگمان]اگرچه هنوز در حال تسلیم و باز کردن موقعیت برای داده های کاربر است، با این حال باید به طور کامل از طریق جزئیات کامل شود، دوست داشته باشید، گرایش ها دوست خوب را به کاربر نهایی توصیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساکت (صفت)
calm, acquiescent, quiet, silent, mute, soothed, imperturbable, still, stilly, dormant, noiseless, reticent, serene, soundless, soft-spoken

راضی (صفت)
acquiescent, satisfied, happy, content, willing

راضی شونده (صفت)
acquiescent

غیر قابل اعتراض (صفت)
acquiescent, unquestioning

انگلیسی به انگلیسی

• submissive, yielding, compliant
someone who is acquiescent is ready to agree to do what someone wants or to accept what they do.

پیشنهاد کاربران

پذیرا، مطیع، رام؛ راضی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : acquiesce
✅️ اسم ( noun ) : acquiescence
✅️ صفت ( adjective ) : acquiescent
✅️ قید ( adverb ) : _
صفت است به معنی:
راضی، خشنود، موافق، سر به راه، ساکت
عدم مخالفت

بپرس