acid test

/ˌæsɪdˈtest//ˌæsɪdˈtest/

معنی: محک، وسیلهء ازمایش، امتحان با اسید
معانی دیگر: آزمون نهایی و اصلی، آزمایش محک طلا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a stringent, crucial, or definitive test of value or quality.

- His work passed the acid test of the committee's review.
[ترجمه گوگل] کار او تست اسید بررسی کمیته را پشت سر گذاشت
[ترجمه ترگمان] کار او آزمون اسیدی بررسی این کمیته را به تصویب رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The acid test of a good driver is whether he or she remains calm in an emergency.
[ترجمه کریم] آزمون واقعی ( عملکرد، صحت و دقت انجام کار ) یک راننده زمانیست که او در شرایط اضطراری آرام باشد.
|
[ترجمه گوگل]تست اسید یک راننده خوب این است که آیا در مواقع اضطراری آرامش خود را حفظ می کند یا خیر
[ترجمه ترگمان]آزمایش اسید یک راننده خوب این است که آیا او در شرایط اضطراری آرام می ماند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The acid test of a good driver is whether he remains calm in an emergency.
[ترجمه گوگل]تست اسید یک راننده خوب این است که آیا در مواقع اضطراری آرام می ماند یا خیر
[ترجمه ترگمان]آزمایش اسید یک راننده خوب این است که آیا او در شرایط اضطراری آرام باقی می ماند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The acid test of a good leader is the extent to which they select a style to suit the circumstances.
[ترجمه گوگل]آزمون اسیدی یک رهبر خوب میزان انتخاب سبک متناسب با شرایط است
[ترجمه ترگمان]آزمون اسیدی یک رهبر خوب، حدی است که آن ها یک سبک را برای تناسب با شرایط انتخاب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The critical question, the acid test of socialism, is the distribution of power at the point of production.
[ترجمه گوگل]پرسش مهم، آزمون اسید سوسیالیسم، توزیع قدرت در نقطه تولید است
[ترجمه ترگمان]سوال مهم، آزمون اسیدی سوسیالیسم، توزیع قدرت در نقطه تولید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The acid test was when I told him why I never had any money to spend, but he was very understanding.
[ترجمه گوگل]آزمایش اسید زمانی بود که به او گفتم چرا هیچ وقت پولی برای خرج کردن ندارم، اما او بسیار فهمیده بود
[ترجمه ترگمان]تست اسید وقتی به او گفتم که چرا من هیچ پولی برای خرج کردن ندارم، اما او خیلی تفاهم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ibrox, therefore, could be an acid test for Robertson, Levein and a few others.
[ترجمه گوگل]بنابراین، Ibrox می تواند یک آزمایش اسید برای رابرتسون، لوین و چند نفر دیگر باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، Ibrox می تواند یک تست اسید برای رابرتسن، Levein و چند نفر دیگر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The acid test, of course, was to sit through Driving Miss Daisy without shedding a tear.
[ترجمه گوگل]تست اسید، البته، این بود که بدون ریختن اشک از طریق Driving Miss Daisy بنشینید
[ترجمه ترگمان]البته تست اسید، البته این بود که بدون ریختن اشک، دوشیزه دی زی را سوار کالسکه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For my own small study, the acid test was one of relevance.
[ترجمه گوگل]برای مطالعه کوچک خودم، آزمایش اسید یکی از موارد مرتبط بود
[ترجمه ترگمان]برای مطالعه کوچک خودم، آزمون اسیدی یکی از ارتباط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results of exsomatize oxalic acid test showed that isolates toxicity from two areas may be similar.
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش اگزالیک اسید اگزالیک نشان داد که سمیت جدایه ها از دو ناحیه ممکن است مشابه باشد
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش اسید oxalic - اسید نشان داد که سمیت isolates از دو منطقه ممکن است مشابه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Here, I thought, is the acid test for Father's advice.
[ترجمه گوگل]فکر کردم اینجا آزمایش اسید برای توصیه پدر است
[ترجمه ترگمان]فکر کردم: اینجا، تست اسید برای نصیحت پدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This exam is an acid test for me.
[ترجمه گوگل]این امتحان برای من یک آزمایش اسید است
[ترجمه ترگمان]این آزمون یک تست اسید برای من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The acid test for a politician is whether he can resist bribe.
[ترجمه گوگل]آزمون اسید برای یک سیاستمدار این است که آیا او می تواند در برابر رشوه مقاومت کند یا خیر
[ترجمه ترگمان]آزمایش اسید برای یک سیاست مدار این است که آیا می تواند در برابر رشوه مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Can Johns beat Smith? That's the acid test.
[ترجمه گوگل]آیا جانز می تواند اسمیت را شکست دهد؟ این آزمایش اسید است
[ترجمه ترگمان]آیا جانز می تواند اسمیت را شکست دهد؟ این تست اسید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Acid test Ratio is used for measuring the ability of reimbursing current liability by current asset. It could be represented by the cash asset divided by current liability.
[ترجمه گوگل]نسبت تست اسیدی برای اندازه گیری توانایی بازپرداخت بدهی جاری توسط دارایی جاری استفاده می شود می توان آن را با دارایی نقد تقسیم بر بدهی جاری نشان داد
[ترجمه ترگمان]نسبت آزمون اسیدی برای اندازه گیری توانایی of فعلی با دارایی جاری استفاده می شود آن را می توان با دارایی نقدی تقسیم بر مسئولیت فعلی نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This difficult task is the acid test for all of us.
[ترجمه گوگل]این کار دشوار، آزمایش اسید برای همه ماست
[ترجمه ترگمان]این کار دشوار تست اسید برای همه ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محک (اسم)
acid test, benchmark, test, criterion, touchstone, proof, exam, examination, examen, pons asinorum

وسیلهء ازمایش (اسم)
acid test

امتحان با اسید (اسم)
acid test

تخصصی

[شیمی] 1- آزمایش محک طلا 2- آزمون نهایی و اصلی

انگلیسی به انگلیسی

• decisive test, last and final examination; test of fate; test of acidity in a substance
an acid test is a sure way of proving whether something is true or not, or of good quality or not.

پیشنهاد کاربران

آزمایشِ تعیین کننده، آزمایشِ نهایی ( مجازی )
لانگمن دیکشنری : آزمایش تعیین کننده
راستی آزمایی
آزمون بررسی کیفی و ارزش یک چیز
He says he haven't bought anything these days , But bills provide the acid test.
او میگوید که این روزها هیچ چیز نخریده ، اما فاکتورها میتوانند یک راستی آزمایی باشند. ( حقیقت را نشان دهند )
( عامیانه )
امتحان سخت، امتحان دشوار.
یک آزمون تعیین کننده یا مهم از نظر ارزش و کیفیت.
یک آزمایش بسیار دقیق، اثبات ارزش چیزی .
تجربه یا موقعیتی که ثابت میکنه چیزی یا کسی چقدر ماهر یا موثر است.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
I gave my new car an acid test to determine if it was worth buying
crisis management is the acid test of leadership

آزمون ( آزمایش ) تعیین کننده
آزمون دقیق و موشکافانه
آزمون فرضیه ( اقتصاد )
a key test which will prove the value, quality or truth of some thing.
محک، وسیله آزمایش
نسبت آنی

بپرس