acclivity

/əˈklɪvɪti//əˈklɪvɪti/

معنی: سر بالایی
معانی دیگر: فراز (در برابر: سرازیری declivity)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: acclivities
مشتقات: acclivitous (adj.)
• : تعریف: a rising slope. (Cf. declivity.)
متضاد: declivity
مشابه: ascent, bank

- Where the acclivity is too steep, there is not enough soil for trees to grow.
[ترجمه گوگل] در جاهایی که شیب بسیار زیاد است، خاک کافی برای رشد درختان وجود ندارد
[ترجمه ترگمان] جایی که the زیاده از حد تند است، خاک کافی برای کاشت درختان وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The car could not go up the acclivity in high gear.
[ترجمه گوگل]ماشین نمی توانست با دنده بالا از سرعت بالا برود
[ترجمه ترگمان]ماشین نمی توانست با دنده بالا از ماشین بالا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Delt-front acclivity and shallow lake are a major type of sedimentary sub-facies of the Suining formation of Upper Jurassic, and the provenance is uplifted area of Longmenshan.
[ترجمه گوگل]نزدیکی جبهه دلت و دریاچه کم عمق، نوع اصلی زیر رخساره های رسوبی سازند سوینینگ ژوراسیک فوقانی هستند و منشأ آن منطقه برآمده لانگمنشان است
[ترجمه ترگمان]acclivity - acclivity و دریاچه کم عمق یک نوع عمده از رخساره های رسوبی the Suining (Suining Upper)هستند و منشا آن ها منطقه uplifted است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Three or four men ascended the little acclivity.
[ترجمه گوگل]سه یا چهار مرد از این کوچولو بالا رفتند
[ترجمه ترگمان]سه یا چهار نفر از the کوچک بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fear of that fate would accost her husband, to the point of rendering him abstinent of the acclivity his potential had held up for him once.
[ترجمه گوگل]ترس از این که سرنوشت شوهرش را برانگیزد، تا جایی که او را از فعالیت هایی که یک بار پتانسیل بالقوه اش برای او به وجود آورده بود، پرهیز کند
[ترجمه ترگمان]ترس از این سرنوشت به شوهرش نزدیک می شد تا او را از the که بالقوه او را برای او آماده کرده بود، خلاص کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As soon as we descend down the slope of sadness, we accelerate over the ever-feel-good acclivity of happiness.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه از شیب غم فرود می‌آییم، به تجربه همیشه خوب شادی سرعت می‌دهیم
[ترجمه ترگمان]به محض این که از شیب اندوه پایین می رویم، از احساس شادی و احساس خوشحالی بالا می رویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Why did Ford's accelerator always have an accidental failure on acclivity?
[ترجمه گوگل]چرا پدال گاز فورد همیشه در هنگام حرکت دچار نقص تصادفی می شد؟
[ترجمه ترگمان]چرا پدال گاز همیشه یک شکست تصادفی در acclivity دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سربالایی (اسم)
acclivity, uphill, accolade, haughtiness, arrogance, ascent, rise, upgrade

تخصصی

[نفت] فراز

انگلیسی به انگلیسی

• upward slope, ascending slope of a hill

پیشنهاد کاربران

بپرس