abyssinian


معنی: اهل حبشه، مربوط به کشور حبش
معانی دیگر: حبشی، اهل کشور حبشه، مربوط به کشور abyssinia

جمله های نمونه

1. The Abyssinians fought with outstanding courage but inflicted pathetically few casualties.
[ترجمه گوگل]حبشی‌ها با شجاعت فوق‌العاده جنگیدند، اما تلفات رقت‌باری وارد کردند
[ترجمه ترگمان]The با شجاعت برجسته جنگیدند، اما تلفات کمی به بار آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The five Abyssinian notables, in their full regalia, created a stir in the Abbey.
[ترجمه گوگل]پنج تن از سرشناسان حبشی، در مجالس کامل خود، غوغایی در ابی به پا کردند
[ترجمه ترگمان]پنج مرد برجسته Abyssinian که لباس کامل داشتند، جنبشی در ابی پدید آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Body weight and more Abyssinian, a cat up to 5 - 7 kg.
[ترجمه گوگل]وزن بدن و بیشتر حبشی، یک گربه تا 5 - 7 کیلوگرم
[ترجمه ترگمان]وزن بدن و more، یک گربه تا ۵ تا ۷ کیلوگرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cinnamon, a pedigreed Abyssinian and probably the cuddliest looking piece of scientific apparatus you'll find - joins the ranks of the half-dozen or so animals who have been completely gene-mapped.
[ترجمه گوگل]دارچین، یک نژاد حبشی و احتمالاً دوست‌داشتنی‌ترین ابزار علمی که می‌یابید - به صف حدود نیمی از حیواناتی می‌پیوندد که کاملاً نقشه‌برداری ژنی شده‌اند
[ترجمه ترگمان]دارچین، یک pedigreed Abyssinian و احتمالا the که به دنبال دستگاه علمی هستند - به صفوف نیم دوجین یا چند حیوان که به طور کامل نقشه برداری شده اند می پیوندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Old World tropical herbs : Abyssinian bananas.
[ترجمه گوگل]گیاهان گرمسیری جهان قدیم: موز حبشی
[ترجمه ترگمان]گیاهان استوایی دنیای قدیم: موز حبشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This variety is the Abyssinian, Siamese cats and domestic shorthair cat hybrids.
[ترجمه گوگل]این گونه از گربه‌های حبشی، سیامی و گربه‌های مو کوتاه اهلی است
[ترجمه ترگمان]این تنوع the، گربه های سی امی و گربه خانگی shorthair خانگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Breeders and owners of Siamese, Abyssinian and other special pedigrees will be exempted from the new regime.
[ترجمه گوگل]پرورش دهندگان و صاحبان شجره های سیامی، حبشی و سایر شجره های خاص از رژیم جدید مستثنی خواهند شد
[ترجمه ترگمان]Breeders و صاحبان of، حبشی و دیگر pedigrees خاص از رژیم جدید معاف خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was an Abyssinian maid.
[ترجمه گوگل]کنیز حبشی بود
[ترجمه ترگمان]مستخدمه Abyssinian بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They had been conquered by Menelik but among them the Abyssinian imprint was as yet barely discernible, for which I was thankful.
[ترجمه گوگل]آنها توسط منلیک فتح شده بودند، اما نقش حبشه در میان آنها هنوز به سختی قابل تشخیص بود، که من از آن سپاسگزارم
[ترجمه ترگمان]بر آن ها پیروز شده بودند، اما در میان آن ها اثر Abyssinian Abyssinian هنوز به سختی قابل تشخیص بود، زیرا من از آن سپاسگزار بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By the time the Ballot result was declared in June, Mussolini's Abyssinian ambitions dominated the international agenda.
[ترجمه گوگل]زمانی که نتیجه رأی گیری در ژوئن اعلام شد، جاه طلبی های حبشی موسولینی بر دستور کار بین المللی مسلط شد
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که نتیجه رای در ماه ژوئن اعلام شد، ambitions Abyssinian موسولینی حاکم بر دستور کار بین المللی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. “A hamadryad is a wood-nymph, also a poisonous snake in India, and an Abyssinian baboon,” says the narrator of John Banville’s 2009 novel, The Infinities.
[ترجمه گوگل]راوی رمان جان بانویل در سال 2009، بی‌نهایت‌ها، می‌گوید: «همدریاد پوره‌ای چوبی است، همچنین یک مار سمی در هند و یک بابون حبشی»
[ترجمه ترگمان]راوی داستان سال ۲۰۰۹ جان Banville می گوید: \" A یک پری دریایی است، یک مار سمی در هند و یک بابون Abyssinian \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A damsel with a dulcimer In a vision once I saw: It was an Abyssinian maid, And on her dulcimer she played, Singing of Mount Abora.
[ترجمه گوگل]دختری با سنتور در رؤیایی یک بار دیدم: کنیز حبشی بود و بر سنتورش آواز کوه ابورا می نواخت
[ترجمه ترگمان]وقتی دیدم یک دختر with بود که چند دقیقه دیگر در رویا فرو رفت زن Abyssinian بود و در مجلس رقص، آواز می خواند، آواز می خواند، آواز می خواند، آواز می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are three universally recognized species of wolves in the world: the gray wolf (Canis lupus), the red wolf (Canis rufus) and the Ethiopian (or Abyssinian) wolf, (Canis simensis).
[ترجمه گوگل]سه گونه از گرگ ها در جهان شناخته شده است: گرگ خاکستری (Canis lupus)، گرگ قرمز (Canis rufus) و گرگ اتیوپی (یا حبشی) (Canis simensis)
[ترجمه ترگمان]سه گونه شناخته شده جهانی از گرگ ها در دنیا وجود دارد: گرگ خاکستری (Canis lupus)، گرگ قرمز (Canis rufus)و گرگ Ethiopian (یا Abyssinian)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Go to church Check out the architecture of St Patrick’s Cathedral or head out to Brooklyn for a Sunday gospel service at Abyssinian Baptist Church.
[ترجمه گوگل]به کلیسا بروید معماری کلیسای جامع سنت پاتریک را ببینید یا برای یک مراسم انجیل یکشنبه در کلیسای باپتیست حبشی به بروکلین بروید
[ترجمه ترگمان]به کلیسا بروید تا کلیسای جامع سنت پاتریک را بررسی کنید و یا برای مراسم نماز یکشنبه کلیسای Baptist Abyssinian به بروکلین بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهل حبشه (اسم)
abyssinian, ethiopian, ethiop

مربوط به کشور حبشه (صفت)
abyssinian

انگلیسی به انگلیسی

• native or resident of abyssinia (ethiopia); member of the abyssinian church (ethiopian church); breed of slender cat with long ears and short brown hair with grey spots
of or pertaining to abyssinia, of or pertaining to the inhabitants of abyssinia, of or pertaining to the language of abyssinia

پیشنهاد کاربران

بپرس