abstain

/əbˈsteɪn//əbˈsteɪn/

معنی: خودداری کردن، پرهیز کردن، امتناع کردن
معانی دیگر: خودداری کردن (با: from)، رای ممتنع دادن، از دادن رای خودداری کردن، خودداری کردن از، پرهیز کردن از، امتناع کردن از

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: abstains, abstaining, abstained
(1) تعریف: to choose to refrain from something, esp. from actions or things considered to be unhealthy or unwise.
مترادف: forbear, refrain, withhold
متضاد: indulge, overindulge, partake
مشابه: decline, desist, fast, keep, quit, teetotal

- She generally abstains from alcohol, but she indulged in a glass of champagne on this occasion.
[ترجمه گوگل] او به طور کلی از الکل پرهیز می کند، اما در این مناسبت یک لیوان شامپاین افراط کرد
[ترجمه ترگمان] معمولا از الکل پرهیز می کند، اما در این موقع یک گیلاس شامپاین سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His wife's dress was indeed unflattering, but he abstained from giving his opinion.
[ترجمه گوگل] لباس همسرش واقعاً ناخوشایند بود، اما او از اظهار نظر خودداری کرد
[ترجمه ترگمان] لباس همسرش اصلا اغراق نبود، اما از این موضوع خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in parliamentary process, to refrain from casting a vote.
متضاد: vote
مشابه: decline, forbear, refrain, withhold

- The senator was expected to vote in favor of the measure, but instead she abstained.
[ترجمه گوگل] انتظار می رفت سناتور به این طرح رای مثبت بدهد، اما در عوض رای ممتنع داد
[ترجمه ترگمان] انتظار می رفت که سناتور به نفع این اقدام رای بدهد، اما در عوض از رای دادن خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to abstain from sugar
از خوردن شکر پرهیز کردن

2. The first step to virtue is to abstain from vice.
[ترجمه گوگل]اولین قدم برای رسیدن به فضیلت، پرهیز از منکر است
[ترجمه ترگمان]نخستین گام فضیلت، پرهیز از فساد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He took a vow to abstain from alcohol/smoking/sex.
[ترجمه گوگل]او عهد کرد که از الکل / سیگار / رابطه جنسی پرهیز کند
[ترجمه ترگمان]او سوگند خورد که از الکل \/ سیگار کشیدن خودداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Abstain from sex or use condoms.
[ترجمه گوگل]از رابطه جنسی خودداری کنید یا از کاندوم استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]پرهیز از سکس یا استفاده از کاندوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Patrons are requested to abstain from smoking in the restaurant.
[ترجمه گوگل]از مشتریان تقاضا می شود از استعمال دخانیات در رستوران خودداری کنند
[ترجمه ترگمان]از Patrons خواسته می شود از سیگار کشیدن در رستوران خودداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His doctor ordered him to abstain from beer and wine.
[ترجمه گوگل]پزشک به او دستور داد که از نوشیدن آبجو و شراب خودداری کند
[ترجمه ترگمان]دکتر دستور داد که از آبجو و شراب پرهیز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do you drink alcohol, smoke, or abstain?
[ترجمه گوگل]آیا الکل می نوشید، سیگار می کشید یا پرهیز می کنید؟
[ترجمه ترگمان]الکل، سیگار، یا پرهیز کردن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The leaders asked their representatives to abstain from voting.
[ترجمه گوگل]رهبران از نمایندگان خود خواستند از رای دادن خودداری کنند
[ترجمه ترگمان]رهبران از نمایندگان خود خواستند تا از رای دادن خودداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Trial volunteers are told to abstain from watching TV for a month.
[ترجمه گوگل]به داوطلبان آزمایشی گفته می شود که به مدت یک ماه از تماشای تلویزیون خودداری کنند
[ترجمه ترگمان]به داوطلبان محاکمه گفته می شود که از تماشای تلویزیون برای یک ماه پرهیز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This unanimity encouraged local leaders to abstain from political initiatives and to concentrate on local and day-to-day issues.
[ترجمه گوگل]این اتفاق نظر رهبران محلی را تشویق کرد تا از ابتکارات سیاسی خودداری کنند و بر مسائل محلی و روزمره تمرکز کنند
[ترجمه ترگمان]این اتفاق آرا رهبران محلی را تشویق کرد تا از ابتکارات سیاسی خودداری کنند و بر مسائل محلی و روزمره تمرکز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Opposition has agreed to abstain, which means the Government will win a clear majority.
[ترجمه گوگل]مخالفان با رای ممتنع موافقت کرده اند که به این معنی است که دولت اکثریت قاطع را به دست خواهد آورد
[ترجمه ترگمان]مخالفان موافقت کرده اند که خودداری کنند، که به این معنی است که دولت اکثریت قاطع را به دست خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The sex education program encourages teens to abstain.
[ترجمه گوگل]برنامه آموزش جنسی، نوجوانان را تشویق به پرهیز می کند
[ترجمه ترگمان]برنامه آموزش جنسی نوجوانان را تشویق می کند که پرهیز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For the entire month, families abstain from eating and drinking during daylight hours in an act of sacrifice and purification.
[ترجمه گوگل]در تمام ماه، خانواده ها از خوردن و آشامیدن در ساعات روز برای فداکاری و تطهیر خودداری می کنند
[ترجمه ترگمان]در کل ماه، خانواده ها از خوردن و نوشیدن در ساعات روز در عمل قربانی کردن و خالص سازی خودداری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Teens are being urged to abstain from sex.
[ترجمه گوگل]از نوجوانان خواسته می شود که از رابطه جنسی خودداری کنند
[ترجمه ترگمان]نوجوانان به نوجوانان توصیه می شود که از رابطه جنسی خودداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Junior politicians are supposed to abstain from criticizing the government.
[ترجمه گوگل]قرار است سیاستمداران خردسال از انتقاد از دولت خودداری کنند
[ترجمه ترگمان]قرار است سیاستمداران جوان از انتقاد از دولت خودداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خودداری کردن (فعل)
abstain

پرهیز کردن (فعل)
abstain, keep away

امتناع کردن (فعل)
abstain

تخصصی

[حقوق] امتناع کردن

انگلیسی به انگلیسی

• avoid; refrain from
if you abstain from doing something, you deliberately do not do it.
if you abstain during a vote or election, you do not vote.

پیشنهاد کاربران

پرهیز کردن، خودداری کردن، اجتناب کردن، امتناع کردن
. e. g
Saudi Aramco's majority shareholder is the government of Saudi Arabia, where human rights are a matter of concern. Saudi Arabia ⭐abstained from⭐ the United Nations vote adopting the Universal Declaration of Human Rights, saying it contradicted sharia law. The country holds a reservation to the Convention on the Rights of the Child against any provisions that are in conflict with sharia law. The government has been accused of routinely using torture and of violently oppressing critics, women, along with other social groups
...
[مشاهده متن کامل]

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : abstain
اسم ( noun ) : abstinence / abstention
صفت ( adjective ) : abstinent / abstemious
قید ( adverb ) : abstinently
abstain: رای ممتنع داشتن
Six countries voted for the change, five voted against, and two abstained
پرهیز کردن، خود داری کردن ( از لذات مادی )
Pilots must abstain from alcohol for 24 hours before flying.
abstained
این یک فعل است که به گذشته است. آنرا پیدا نمیکند. وقتی ed را برداریم پیدا میکند. لطفا این عیب را از دیکشنری آبادیس بردارید. یعنی افعال گذشته باید پیدا شود. بدون اینکه آنرا به حال برگردانیم.
ممنون.
پرهیز و امتناع و دوری و خودداری کردن
That's so much jizz
??? How many days did you Abstaine for
اجتناب ورزیدن
رای ممتنع
رای ممتنع دادن
پرهیز کردن، امتناع کردن، خودداری کردن
جلوگیری کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس