abscission

/æbˈsɪʒən//æbˈsɪʒən/

معنی: جدایی، قطع، ریزش، برش، دریدگی، قطع پوست و گوشت
معانی دیگر: قطع کردن (مثلا در جراحی)، بریدن و در آوردن، فرابرش، پیش بریدگی، (گیاه شناسی - جدایی و ریزش میوه یا برگ از تنه گیاه) ریزش

جمله های نمونه

1. abscission layer
لایه ی جدا کننده

2. The activities of PG(Polygalacturonase), PE(Pectin methylesterase), Cellulase in abscission zone and fruit related to fruit drop after ethrel and TIBA treatment were studied.
[ترجمه گوگل]فعالیت PG (Polygalacturonase)، PE (پکتین متیل استراز)، سلولاز در منطقه برش و میوه مربوط به ریزش میوه پس از تیمار اترل و TIBA مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]فعالیت های of (polygalacturonase)، PE (Pectin methylesterase)، cellulase در منطقه abscission و میوه مربوط به افت میوه پس از درمان ethrel و TIBA مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When abscission occurred, total sugar and soluble protein were decreased, but reducing sugar was increased.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ریزش اتفاق افتاد، قند کل و پروتئین محلول کاهش یافت، اما قند احیاکننده افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که abscission رخ داد، کل قند و پروتئین soluble کاهش یافت، اما کاهش قند افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is antagonistic abscisic acid in abscission.
[ترجمه گوگل]این اسید آبسیزیک آنتاگونیست در برش است
[ترجمه ترگمان]آن با اسید abscisic در abscission مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Abscission of the tightly rolled, needlelike tips of the injured leaves quite often occurred.
[ترجمه گوگل]بریده شدن نوک های سوزنی مانند برگ های آسیب دیده اغلب رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]abscission از ضربه های محکم و needlelike برگ های مجروح اغلب رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The roof abscission layer is the biggest security hidden danger in bolting support tunnel.
[ترجمه گوگل]لایه بریدگی سقف بزرگترین خطر پنهان امنیتی در پیچ و مهره تونل پشتیبانی است
[ترجمه ترگمان]لایه abscission پشت بام بزرگ ترین خطر پنهان امنیتی در تونل حمایتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective : To introduce a way of epicanthus correction by inferior edge abscission.
[ترجمه گوگل]هدف: معرفی روشی برای اصلاح اپیکانتوس با بریدگی لبه تحتانی
[ترجمه ترگمان]هدف: معرفی روشی برای تصحیح epicanthus با استفاده از abscission لبه پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From the macrograph of the W-coating after heat treatment can see abscission of W-coating, and which deposited 5 hours is very serious.
[ترجمه گوگل]از ماکروگراف W-coating پس از عملیات حرارتی می توان بریدگی W-coating را مشاهده کرد و 5 ساعت رسوب آن بسیار جدی است
[ترجمه ترگمان]از the پوشش W بعد از عملیات حرارتی می توان abscission پوشش W را مشاهده کرد، و ۵ ساعت رسوب کرد بسیار جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In this paper, single-factor randomized block design to study the varieties of vegetable soybean genetic differences between reproductive stages of flower and pod abscission rates .
[ترجمه گوگل]در این مقاله، طرح بلوک‌های تصادفی تک‌عاملی به منظور بررسی واریته‌های سویای گیاهی تفاوت‌های ژنتیکی بین مراحل زایشی میزان ریزش گل و غلاف انجام شد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، یک طرح بلوک تصادفی تک عاملی برای مطالعه انواع تفاوت های ژنتیکی سویا و ژنتیکی بین مراحل تولید مثل of و rates pod انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The concept, characteristics and application of high energy beam machining, electrical discharge machining, electrochemical machining and material abscission machining separately discuss.
[ترجمه گوگل]مفهوم، ویژگی ها و کاربرد ماشینکاری پرتو انرژی بالا، ماشینکاری تخلیه الکتریکی، ماشینکاری الکتروشیمیایی و ماشینکاری برش مواد به طور جداگانه مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]مفهوم، خصوصیات و کاربرد ماشین کاری با انرژی بالا، ماشین کاری تخلیه الکتریکی، ماشین کاری الکتروشیمیایی و ماشین کاری ماشینکاری به طور جداگانه مورد بحث و بررسی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدایی (اسم)
abscission, separation, divorce, segregation, breakaway, rupture, dissociation, gulf, schism, divorcement, schismatism, disjunction, disunion, seclusion, sequestrum, severance

قطع (اسم)
cut, ablation, cutting, format, outage, disconnection, abscission, rupture, dissection, slack, dismemberment, positivism, concision, disruption, excision, resection, scissors, severance, tearing off

ریزش (اسم)
abscission, pour, infusion, inset, downfall, slide, influx, afflux, affusion, diffusion, spray, leak, slump, leakage, flux, gush, effusion, outflow, intinction, perfusion, rheumatism

برش (اسم)
cut, cutting, abscission, incision, section, slice, dissection, mammock, borsch, borscht, broach, slash, clip, concision, scissoring, truncation, slicing, hack, excision, resection, snip, snipping

دریدگی (اسم)
rift, abscission, screed, laceration

قطع پوست و گوشت (اسم)
abscission

انگلیسی به انگلیسی

• cutting off, removal by cutting (as in surgery)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : abscise
✅️ اسم ( noun ) : abscission
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
abscission ( کشاورزی - علوم باغبانی )
واژه مصوب: ریزش 1
تعریف: جدا شدن و افتادن اندام هایی از گیاه مانند جوانه یا برگ یا غنچه یا میوه
در کشاورزی به معنی ریزش ( برگ ) هم هست
قطع کردن
بریدن

بپرس