aborning


معنی: در حال زایش، در بدو تولد، در حال تولد
معانی دیگر: در حال تولید، در هنگام زایش، در حین زایمان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: coming into existence or achieving realization.

- An idea was aborning in his head.
[ترجمه گوگل] فکری در سرش نقش بست
[ترجمه ترگمان] فکری در سر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Utopian communities often die aborning.
[ترجمه گوگل] جوامع آرمان‌شهری اغلب در اثر تولد می‌میرند
[ترجمه ترگمان] جوامع موهوم اغلب در aborning می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. die aborning
1- مردن در حین تولد 2- در آغاز کار از بین رفتن

2. a project that died aborning
طرحی که در آغاز کار با شکست مواجه شد

3. Science fiction writers and visionary artists of the aborning Space Age applied their talents to picturing a grand future beyond the wild blue yonder.
[ترجمه گوگل]نویسندگان داستان های علمی تخیلی و هنرمندان رویایی عصر فضایی از استعدادهای خود برای به تصویر کشیدن آینده ای بزرگ فراتر از آنسوی آبی وحشی استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان داستان های علمی و هنرمندان خیالی عصر فضا aborning استعداد خود را برای ترسیم آینده ای باشکوه آن سوی آبی وحشی بکار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Article how the cost of synergism and aborning controls a technology, undertook preliminary discuss.
[ترجمه گوگل]مقاله چگونگی کنترل هزینه هم افزایی و مهار یک فناوری، به بحث اولیه پرداخت
[ترجمه ترگمان]ماده نحوه کنترل هزینه synergism و aborning یک تکنولوژی را کنترل می کند و به بحث مقدماتی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In that phase, aborning of the job that make oxygen produced very big effect.
[ترجمه گوگل]در آن مرحله، انجام کارهایی که اکسیژن را تولید می‌کنند، تأثیر بسیار زیادی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]در این مرحله، aborning شغلی که اکسیژن را تولید می کند تاثیر بسیار زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Take the fundamental position of aborning of capital of states of matter and action seriously, it is the logistic start that studies capital issue, it should be not debased and be ignored.
[ترجمه گوگل]موضع بنيادين زوال سرمايه حالات ماده و عمل را جدي بگيريد، اين شروع لجستيك است كه مسئله سرمايه را مطالعه مي كند، نبايد آن را تحقير كرد و ناديده گرفت
[ترجمه ترگمان]در نظر بگیرید که موقعیت اصلی of مرکز موضوع و عمل به طور جدی، آغاز منطقی ای است که مساله سرمایه را مورد مطالعه قرار می دهد، و باید پست شود و نادیده گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our scheme died aborning.
[ترجمه گوگل]طرح ما از بین رفت
[ترجمه ترگمان]برنامه ما در حال تولد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The plan died aborning.
[ترجمه گوگل]این طرح نافرجام مرد
[ترجمه ترگمان]این نقشه aborning مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. High grade and agricultural the auxiliary effect of textile aborning is bigger and bigger.
[ترجمه گوگل]عیار بالا و کشاورزی اثر کمکی زایش نساجی بزرگتر و بزرگتر است
[ترجمه ترگمان]بخش بالا و بخش کشاورزی اثر جانبی of نساجی بزرگ تر و بزرگ تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pressing element allocation is premise with the action of all sorts of element aborning and contribution.
[ترجمه گوگل]تخصیص عنصر فشاری مقدمه ای است با عمل همه نوع ابطال و مشارکت عنصر
[ترجمه ترگمان]فشرده کردن تخصیص آلمان فرضی با عمل همه نوع of و سهم آلمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در حال زایش (صفت)
aborning

در بدو تولد (صفت)
aborning

در حال تولد (صفت)
aborning, nascent

انگلیسی به انگلیسی

• in the process of being created

پیشنهاد کاربران

بپرس