abominably


بطورمکروه، بزشتی

جمله های نمونه

1. I was abominably ill-mannered, and I apologize.
[ترجمه مریم سالک زمانی] بدجوری خارج از نزاکت رفتار کردم، پوزش می طلبم.
|
[ترجمه گوگل]من به طرز وحشتناکی بد اخلاق بودم و عذرخواهی می کنم
[ترجمه ترگمان]من خیلی بد رفتار کردم و معذرت می خوام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Chloe has behaved abominably.
[ترجمه گوگل]کلویی رفتار زشتی داشته است
[ترجمه ترگمان]\"کلویی\" خیلی بد رفتار کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Wallis was often abominably rude.
[ترجمه گوگل]والیس اغلب به طرز افتضاحی بی ادب بود
[ترجمه ترگمان]الیس خیلی بد رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He behaved abominably towards her.
[ترجمه مریم سالک زمانی] رفتاری که با او داشت بسیار شرم آور بود.
|
[ترجمه گوگل]رفتار زشتی با او داشت
[ترجمه ترگمان]رفتارش با او بد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She treated him abominably.
[ترجمه مریم سالک زمانی] بدجوری با او تا کرد.
|
[ترجمه گوگل]او با او رفتار زشتی داشت
[ترجمه ترگمان]با او بد رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He wanted to know how abominably they could behave towards him.
[ترجمه گوگل]می خواست بداند که چگونه می توانند با او رفتار زشتی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]می خواست بداند که با او چه جور رفتار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She is abominably rude to keep Charlotte out of doors in all this wind.
[ترجمه گوگل]او بسیار بی ادب است که شارلوت را در این همه باد بیرون نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]او خیلی بی تربیت است که شارلوت را از در این همه باد بیرون نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. How abominably unjust to persecute a man for such an airy trifle as that!
[ترجمه گوگل]چقدر ناعادلانه است که یک مرد را به خاطر چنین چیز بیهوده ای مورد آزار و اذیت قرار دهیم!
[ترجمه ترگمان]چه قدر بد است که آدمی را به چنین چیزی آزار می دهی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. From her own point of view Barbara had behaved abominably.
[ترجمه گوگل]از دیدگاه خودش باربارا رفتار شنیع کرده بود
[ترجمه ترگمان]باربارا از نظر خودش خیلی بد رفتار کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I don't know anyone who could have behaved so abominably.
[ترجمه گوگل]من کسی را نمی شناسم که بتواند اینقدر زشت رفتار کند
[ترجمه ترگمان]من کسی را نمی شناسم که این قدر بد رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• despicably; horribly; disgracefully

پیشنهاد کاربران

به طرزی شنیع، به نحوی شرم آور، به طرزِ زننده ای، وقیحانه، به طرزِ وحشتناکی، بجوری
بدجوری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : abominate
✅️ اسم ( noun ) : abomination
✅️ صفت ( adjective ) : abominable
✅️ قید ( adverb ) : abominably
به طرز چندش آوری، به طور ناخوشایندی
خیلی ( در معنای منفی )
and the third an abominably great snake’s
و سومی یک مار خیلی بزرگ است
https://worldfolklore. net/index. php/2020/09/24/pegasus - and - the - chimaera/

بپرس