abolition

/ˌæbəˈlɪʃn̩//ˌæbəˈlɪʃn̩/

معنی: لغو، محو، فسخ، برانداختگی، الغا مجازات
معانی دیگر: برچیدن، الغا، ملغی سازی، براندازی، از میان برداری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: abolitionary (adj.)
(1) تعریف: the act of abolishing or state of being abolished.
مترادف: abrogation, annihilation, annulment, cancellation, destruction, elimination, eradication, extermination, extinction, extirpation, obliteration, removal, repeal, rescission, retraction, revocation, termination
مشابه: countermand, devastation, dissolution, reversal, subversion, suppression

- In his speeches, he called for the abolition of slavery.
[ترجمه گوگل] او در سخنرانی های خود خواستار لغو برده داری شد
[ترجمه ترگمان] در سخنرانی هایش خواستار لغو برده داری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (cap.) the end of slavery in the United States.
مشابه: emancipation, freedom

- After Abolition in 1865, many former slaves moved to the North.
[ترجمه گوگل] پس از لغو در سال 1865، بسیاری از بردگان سابق به شمال نقل مکان کردند
[ترجمه ترگمان] پس از لغو برده داری در سال ۱۸۶۵، بسیاری از برده های سابق به سمت شمال حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the abolition of slavery in america
الغای بردگی در امریکا

2. they demanded the abolition of all discriminatory laws
آنان خواهان لغو کلیه ی قوانین تبعیض آمیز بودند.

3. a comparison of slavery abolition laws in iran and america
مقایسه ی قوانین الغای بردگی در ایران و امریکا

4. the uphill fight for the abolition of slavery
پیکار پر مشقت برای برانداختن بردگی

5. His most significant political achievement was the abolition of the death penalty.
[ترجمه گوگل]مهمترین دستاورد سیاسی او لغو مجازات اعدام بود
[ترجمه ترگمان]مهم ترین دستاورد سیاسی او لغو مجازات اعدام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They declared for the abolition of slavery.
[ترجمه گوگل]آنها اعلام کردند که برده داری را لغو می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها خواهان لغو برده داری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The slaves got freedom after the abolition of slavery.
[ترجمه گوگل]بردگان پس از لغو برده داری به آزادی دست یافتند
[ترجمه ترگمان]پس از لغو برده داری، بردگان آزاد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They preach the abolition of established systems but prose nothing to replace them.
[ترجمه گوگل]آنها لغو نظام های مستقر را موعظه می کنند، اما چیزی جایگزین آنها نمی شود
[ترجمه ترگمان]آن ها منسوخ کردن سیستم های تثبیت شده را موعظه می کنند، اما به نثر هیچ چیزی را جایگزین آن ها نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Their discussion centred around the abolition of slavery.
[ترجمه گوگل]بحث آنها حول محور الغای برده داری بود
[ترجمه ترگمان]بحث آن ها حول و حوش لغو برده داری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It offers to those who demand quality the abolition of the Audit Commission, something to which it is pledged.
[ترجمه گوگل]به کسانی که خواستار کیفیت هستند، لغو کمیسیون حسابرسی را پیشنهاد می کند، چیزی که به آن متعهد شده است
[ترجمه ترگمان]این قانون به کسانی ارائه می دهد که خواستار کیفیت لغو کمیسیون بازبینی هستند، چیزی که به آن وعده داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With the Council's abolition in that year the Liverpool museums were given the statue of national museums and funded as such.
[ترجمه گوگل]با لغو شورا در آن سال، به موزه های لیورپول مجسمه موزه های ملی داده شد و به این ترتیب بودجه تامین شد
[ترجمه ترگمان]با لغو این شورا در آن سال، موزه های لیورپول به مجسمه موزه های ملی داده شد و بودجه آن ها تامین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The abolition of excise duty in 1853 heralded a period of growth and prosperity for the soap industry.
[ترجمه گوگل]لغو عوارض مالیات غیر مستقیم در سال 1853، دوره ای از رشد و شکوفایی را برای صنعت صابون نشان داد
[ترجمه ترگمان]لغو عوارض گمرکی در سال ۱۸۵۳، حاکی از یک دوره رشد و شکوفایی صنعت صابون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mr. Eadie Will the Prime Minister consider the abolition of standing charges to pensioners by the private monopolies?
[ترجمه گوگل]آقای عیدی آیا نخست وزیر به فکر لغو عوارض ثابت بازنشستگان توسط انحصارات خصوصی خواهد بود؟
[ترجمه ترگمان]آقای Eadie، نخست وزیر، لغو هزینه های دائمی برای بازنشستگان از سوی انحصارات خصوصی را مد نظر قرار خواهد داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It demanded the abolition of the Family Code.
[ترجمه گوگل]خواستار لغو قانون خانواده شد
[ترجمه ترگمان]خواستار لغو قانون خانواده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لغو (اسم)
waiver, abolition, cancellation, repeal, revocation

محو (اسم)
suppression, abolition, elimination, obliteration, erasure, effacement

فسخ (اسم)
abolition, cancellation, repeal, revocation, termination, dissolution, annulment, divorce, liquidation, rescission

برانداختگی (اسم)
abolition

الغا مجازات (اسم)
abolition

تخصصی

[نساجی] ازبین بردن - نابود کردن

انگلیسی به انگلیسی

• cancellation, annulment; outlawing of slavery in the united states
the abolition of a system or practice is the formal ending of it.

پیشنهاد کاربران

براندازی، فسخ
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : abolish
✅️ اسم ( noun ) : abolition / abolitionism
✅️ صفت ( adjective ) : abolitionist
✅️ قید ( adverb ) : _
محو - برچیدن
لغو و بر اندازی یک قانون ، سیستم
پایان دادن,
The abolition of hunting

بپرس