abetment


معنی: فتنه انگیزی، تشویق، تقویت
معانی دیگر: حمایت ازعمل بد، معاونت درجرم، پشتی، مساعدت

جمله های نمونه

1. In accession to providing shade, plants can abetment cooling by change. Plants also enhance the beheld environment and create pleasant filtered light.
[ترجمه گوگل]در الحاق به ایجاد سایه، گیاهان می توانند با تغییر خنک شدن را تقویت کنند گیاهان همچنین محیط دید را بهبود می بخشند و نور فیلتر شده دلپذیری ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]در زمان الحاق به ایجاد سایه، گیاهان می توانند با تغییر خنک شوند گیاهان همچنین محیط مشاهده شده را افزایش می دهند و نور فیلتر کننده مطبوع ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conspiracy to commit acts of terrorism and abetment to terrorism are also recognized as separate criminal offences.
[ترجمه گوگل]توطئه برای ارتکاب اعمال تروریستی و کمک به تروریسم نیز به عنوان جرائم مجرمانه شناخته می شوند
[ترجمه ترگمان]توطیه برای ارتکاب به اقدامات تروریستی و abetment به تروریسم نیز به عنوان تخلفات جنایی جداگانه شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Aladmitting all sucassessment craves the abetment and accommodationeallowance of otchastening, our success can never be left to anyone else.
[ترجمه گوگل]اعتراف می‌کنیم که همه جانشین‌ها هوس کمک و تسهیلات را دارند، موفقیت ما هرگز نمی‌تواند به کسی واگذار شود
[ترجمه ترگمان]همه sucassessment مشتاق the و accommodationeallowance of هستند، اما موفقیت ما هرگز نمی تواند به کس دیگری واگذار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Finally, this article demonstrates the connection between spy lure and circumventive abetment.
[ترجمه گوگل]در نهایت، این مقاله ارتباط بین فریب جاسوسی و کمک دور زدن را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، این مقاله ارتباط بین lure جاسوس و circumventive abetment را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lastly, your dentist will place porcelain crowns with cemented abetment.
[ترجمه گوگل]در نهایت، دندانپزشک شما روکش های چینی را با پایه سیمانی قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، دندان پزشک شما crowns چینی را با تحکیم abetment قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lastly, your dentist will place porcelain crowns with cemented abetment. Thus is the end of the entire implant procedure.
[ترجمه گوگل]در نهایت، دندانپزشک شما روکش های چینی را با پایه سیمانی قرار می دهد به این ترتیب کل فرآیند ایمپلنت به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، دندان پزشک شما crowns چینی را با تحکیم abetment قرار می دهد بنابراین، پایان کل روش ایمپلنت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Kelley shivered, peering out from over his arm at the nonsense advertisements on the walls of the railcar, waiting for abetment.
[ترجمه گوگل]کلی میلرزید و از بالای بازویش به تبلیغات مزخرف روی دیوارهای واگن ریلی نگاه می کرد و منتظر کمک بود
[ترجمه ترگمان]کلی لرزید و از بالای دستش به آگهی های بی معنی روی دیوار of که منتظر abetment بود، خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Meanwhile, fifteen of Africa's aloft active of accompaniment accept been affair in Mali to accede what THEY can do to abetment political and bread-and-butter development.
[ترجمه گوگل]در همین حال، پانزده تن از همراهان فعال بلندپایه آفریقا در مالی برای پذیرش آنچه که می توانند برای کمک به توسعه سیاسی و نان و آبادی انجام دهند، پذیرفتند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، پانزده هزار نفر از آفریقا که در پرواز هستند، در مالی به کار گرفته شدند تا با آنچه که می توانند برای توسعه بخشیدن به توسعه سیاسی و نان و کره انجام دهند، دست یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And both one - sided implementation and one - sided one - sided accomplice with non - existence of one - sided organization and one - sided abetment.
[ترجمه گوگل]و هم اجرای یک طرفه و هم همدستی یک طرفه با عدم وجود تشکیلات یک طرفه و همراهی یک طرفه
[ترجمه ترگمان]و هم یک اجرای یک طرفه و همدست یک طرفه با وجود یک سازمان یک طرفه و یک طرفه یک طرفه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فتنه انگیزی (اسم)
abetment, seduction, instigation, incitement, provocation

تشویق (اسم)
abetment, encouragement, persuasion, exhortation, inspiration, eulogy, cheer-up

تقویت (اسم)
abetment, reinforcement, amplification, support, consolidation, augmentation, alimentation, nutrition, fuel, revival, fortification, furtherance, invigoration

انگلیسی به انگلیسی

• act of aiding or encouraging someone to do something (especially something illegal)

پیشنهاد کاربران

بپرس