a bit thick


کمی ضخیم

جمله های نمونه

1. He's a nice guy, but he's a bit thick.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] آدم خوبی است اما غیرمنطقی است.
|
[ترجمه گوگل]او پسر خوبی است، اما کمی ضخیم است
[ترجمه ترگمان]آدم خوبی است، اما کمی کلفت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's a bit thick expecting us to work on Sundays.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] انتظار این که یک شنبه ها کار کنیم کمی غیرمنطقی ست.
|
[ترجمه گوگل]انتظار اینکه ما یکشنبه ها کار کنیم کمی غلیظ است
[ترجمه ترگمان]روزه ای یکشنبه کمی از ما انتظار داریم که کار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's a bit thick to expect me to work until midnight!
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] انتظار این که تا دیروقت کار کنم غیرمنطقی است.
|
[ترجمه گوگل]انتظار اینکه من تا نیمه شب کار کنم کمی غلیظ است!
[ترجمه ترگمان]تا نصف شب باید انتظار داشته باشم تا نیمه شب کار کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's a bit thick.
[ترجمه گوگل]کمی ضخیم است
[ترجمه ترگمان]یه ذره ضخامت داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's a nice boy, but he's a bit thick, isn't he?
[ترجمه گوگل]او پسر خوبی است، اما او کمی ضخیم است، نه؟
[ترجمه ترگمان]پسر خوبیه، اما اون یه ذره زیاده، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The plebeians are a bit thick, as they didn't see through Caesar.
[ترجمه گوگل]پلبی ها کمی ضخیم هستند، زیرا آنها از طریق سزار ندیدند
[ترجمه ترگمان]پلبها، چون قیصر را نمی دیدند، اندکی کلفت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We thought it a bit thick when she said she would play Chopin.
[ترجمه گوگل]وقتی او گفت که در نقش شوپن بازی خواهد کرد، فکر کردیم کمی غلیظ است
[ترجمه ترگمان]وقتی که گفت از Chopin بازی می کند، کمی به آن فکر کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was laying on the story a bit thick.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] او داشت پیازداغ داستان را زیاد می کرد.
|
[ترجمه گوگل]او روی داستان کمی غلیظ دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان] اون داشت داستان رو یه ذره غلیظ می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Aren't you laying it on a bit thick!
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] کمی پیازداغش رو زیاد نمی کنی؟!
|
[ترجمه گوگل]آیا آن را روی کمی ضخیم نمی گذارید!
[ترجمه ترگمان]مگه تو یه ذره هم این کار رو نمی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He now felt it had been a bit thick.
[ترجمه گوگل]او اکنون احساس می کرد که کمی غلیظ شده است
[ترجمه ترگمان]اکنون احساس می کرد که کمی ضخامت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My brother's a bit thick when it comes to science.
[ترجمه گوگل]برادر من وقتی صحبت از علم می شود کمی ضخیم است
[ترجمه ترگمان]وقتی به علم برسد، برادرم کمی ضخیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But today my behave is a bit thick, because I was really worried about your study.
[ترجمه گوگل]اما امروز رفتار من کمی غلیظ است، زیرا من واقعا نگران مطالعه شما بودم
[ترجمه ترگمان]اما امروز رفتار من کمی کلفت است، چون واقعا نگران مطالعه شما بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Three weeks of heavy rain is a bit thick.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] سه هفتگی بارندگی سنگین خیلی زیاد است.
|
[ترجمه گوگل]سه هفته باران شدید کمی غلیظ است
[ترجمه ترگمان]سه هفته باران سنگین کمی ضخامت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. One of our friends a bit thick - he never understands the jokes in movies.
[ترجمه گوگل]یکی از دوستان ما کمی ضخیم - او هرگز شوخی های فیلم ها را نمی فهمد
[ترجمه ترگمان]یکی از دوستان ما کمی ضخیم است - او هرگز این شوخی ها را در فیلم ها نمی فهمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• too much, exaggerated, intolerable

پیشنهاد کاربران

نامنصفانه
غیرمنطقی
اغراق آمیز
خیلی زیاد
ناعادلانه
غیر منطقی

بپرس