automatic transmission

جمله های نمونه

1. The car was fitted with automatic transmission.
[ترجمه گوگل]این خودرو مجهز به گیربکس اتوماتیک بود
[ترجمه ترگمان]اتومبیل با گیربکس اتوماتیک تجهیز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The automatic transmission, a fivespeed, costs $ 97
[ترجمه گوگل]گیربکس اتوماتیک، پنج سرعته، 97 دلار قیمت دارد
[ترجمه ترگمان]این انتقال اتوماتیک، یک fivespeed، ۹۷ دلار هزینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The automatic transmission, an $ 815 stand-alone option in the tester, was nothing to brag about for smoothness of operation.
[ترجمه گوگل]گیربکس اتوماتیک، یک گزینه مستقل 815 دلاری در تستر، برای نرمی عملکرد چیزی قابل بالیدن نبود
[ترجمه ترگمان]این انتقال اتوماتیک، که یک گزینه به تنهایی ۸۱۵ مورد بود، چیزی نبود که در مورد یکنواختی عملیات لاف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Less impressive is the performance of the optional automatic transmission.
[ترجمه گوگل]عملکرد گیربکس اتوماتیک اختیاری کمتر قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]عملکرد کم تر موثر، عملکرد گیربکس اتوماتیک اختیاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All of them have the following: A four-speed automatic transmission; anti-lock brakes.
[ترجمه گوگل]همه آنها دارای موارد زیر هستند: گیربکس چهار سرعته اتوماتیک ترمز ضد قفل
[ترجمه ترگمان]همه آن ها دارای موارد زیر هستند: یک انتقال خودکار چهار سرعت؛ ترمزهای ضد قفل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It did not have Powerglide automatic transmission.
[ترجمه گوگل]گیربکس اتوماتیک پاورگلاید نداشت
[ترجمه ترگمان]این دستگاه ارتباطی خودکار نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most of you probably will want automatic transmission, which adds another $ 97
[ترجمه گوگل]احتمالاً اکثر شما گیربکس اتوماتیک می خواهید که 97 دلار دیگر اضافه می کند
[ترجمه ترگمان]احتمالا بیشتر شما نیاز به گیربکس اتوماتیک دارید که ۹۷ دلار دیگر اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The automatic transmission also allows the driver to select either of two sets of shifting points to emphasize power or economy.
[ترجمه گوگل]گیربکس اتوماتیک همچنین به راننده این امکان را می دهد که یکی از دو مجموعه از نقاط تعویض دنده را برای تاکید بر قدرت یا صرفه جویی انتخاب کند
[ترجمه ترگمان]انتقال اتوماتیک همچنین به راننده اجازه می دهد که هر کدام از دو مجموعه نقطه تغییر جهت تاکید بر قدرت یا اقتصاد را انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My car has an automatic transmission.
[ترجمه گوگل]ماشین من گیربکس اتوماتیک دارد
[ترجمه ترگمان]ماشین من گیربکس اتوماتیک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Japanese JTEKT faces the automatic transmission system of the car and case of infinitely variable speeds, rolled out axis of macrobian life planet to use needle bearing.
[ترجمه گوگل]ژاپنی JTEKT با سیستم گیربکس اتوماتیک خودرو و مورد سرعت های بی نهایت متغیر روبروست، محور سیاره حیات ماکروبی برای استفاده از یاتاقان سوزنی
[ترجمه ترگمان]JTEKT ژاپنی با سیستم گیربکس اتوماتیک خودرو و سرعت متغیر بی نهایت متغیر، محور سیاره زندگی macrobian برای استفاده از یاتاقان سوزن رو به رو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It describes the types of automatic transmission (AT) noise. The noise of automatic transmission varies with engine load and shift position of AT.
[ترجمه گوگل]انواع نویز گیربکس اتوماتیک (AT) را شرح می دهد صدای گیربکس اتوماتیک با بار موتور و موقعیت تعویض دنده AT متفاوت است
[ترجمه ترگمان]آن انواع گیربکس اتوماتیک (AT)را توصیف می کند نویز گیربکس اتوماتیک با بار موتور و موقعیت تغییر در AT است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Boasting automatic transmission with forward, neutral and reverse, the Scrambler 500 is easy to ride, even for newbies.
[ترجمه گوگل]Scrambler 500 با داشتن گیربکس اتوماتیک با جلو، خنثی و معکوس، سواری آسان است، حتی برای تازه کارها
[ترجمه ترگمان]با پست کردن گیربکس اتوماتیک با جلو، خنثی و معکوس، the ۵۰۰ برای سواری آسان است، حتی برای تازه واردها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Automatic transmission shift up and down through the joint and withdrawing of the unite components, so the shift process is actually the process jointing and withdrawing of the unite components.
[ترجمه گوگل]تعویض دنده اتوماتیک به بالا و پایین از طریق اتصال و خروج قطعات یونیت، بنابراین فرآیند شیفت در واقع فرآیند اتصال و خروج قطعات یونیت است
[ترجمه ترگمان]انتقال خودکار انتقال و پایین افتادن از طریق اتصال و کنار کشیدن اجزای متحد شده، بنابراین فرآیند تغییر در حقیقت فرآیند اتصال و خروج اجزای متحد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This model is available with automatic transmission.
[ترجمه گوگل]این مدل با گیربکس اتوماتیک عرضه می شود
[ترجمه ترگمان]این مدل با گیربکس اتوماتیک موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[خودرو] جعبه دنده خودکار ؛ دستگاه انتقال نیروی خودکار

انگلیسی به انگلیسی

• (in a car) gear system that changes gears automatically (as opposed to a manual transmission)

پیشنهاد کاربران

قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

دنده خودکار

بپرس