attitude

/ˈætəˌtuːd//ˈætɪtjuːd/

معنی: هیئت، گرایش، طرز برخورد، حالت، روش و رفتار
معانی دیگر: ایستار، طرز قرارگیری، نهش، (طرز) برخورد، (فکر یا احساس یا عمل) روش، رویکرد، نگرش، خلق، (هواپیمایی) موقعیت هواپیما (و غیره) نسبت به خط یا سطح بخصوصی (مثلا افق)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: attitudinal (adj.)
(1) تعریف: a feeling or mental state in regard to something or someone.
مترادف: disposition, feeling, outlook, view
مشابه: height, impression, mentality, opinion, orientation, posture, pulse, reaction, sentiment, tone, viewpoint, will

- His attitude toward the proposal was strongly negative.
[ترجمه D.s] نگرش ان مرد نسبت به پیشنهاد خیلی محکم منفی بود
|
[ترجمه علی] نگرش او نسبت به این پیشنهاد قاطعانه منفی بود
|
[ترجمه سپیده اهرابی] نظر او راجع به پیشنهاد، شدیدا منفی بود.
|
[ترجمه احمد قربانی] نگرشش نسبت به پشنهاد بسیار منفی بود
|
[ترجمه وحید] رویکرد ( واکنش ) او نسبت به پیشنهاد به شدت منفی بود
|
[ترجمه گوگل] نگرش او نسبت به این پیشنهاد به شدت منفی بود
[ترجمه ترگمان] نگرش او نسبت به این پیشنهاد بسیار منفی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her poor performance in school is largely due to her attitude, not to her abilities.
[ترجمه گلی] عملکرد ضعیف او در مدرسه تا حد زیادی به دلیل طرز برخورد و نگرش اوست ن به خاطر توانایی هایش.
|
[ترجمه سپیده اهرابی] اجرای ضعیف او در مدرسه عمدتا به دلیل طرز تفکر اوست نه به دلیل توانایی هایش
|
[ترجمه گوگل] عملکرد ضعیف او در مدرسه بیشتر به دلیل نگرش او است نه توانایی های او
[ترجمه ترگمان] عملکرد ضعیف او در مدرسه تا حد زیادی به دلیل رفتار او نیست، نه به توانایی های او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She was aloof at first, but her attitude towards me seems to be changing.
[ترجمه گوگل] او ابتدا گوشه گیر بود، اما به نظر می رسد نگرش او نسبت به من در حال تغییر است
[ترجمه ترگمان] اول از او دوری می کرد، اما رفتارش نسبت به من به نظر من تغییر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: position of the body.
مترادف: demeanor, posture, stance
مشابه: appearance, bearing, carriage, deportment, mien, poise, pose

- He stood in a rigid attitude.
[ترجمه A.A] او حالتی جدی داشت
|
[ترجمه parham.B] او با حالتی جدی ایستاده بود
|
[ترجمه گوگل] با حالتی سفت و سخت ایستاد
[ترجمه ترگمان] با قیافه ای جدی ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. her attitude toward the students was motherly
روش او نسبت به دانشجویان مادرگونه بود.

2. her attitude towards life is not good
نگرش او نسبت به زندگی خوب نیست.

3. a degrading attitude toward women
نگرش تحقیرآمیز نسبت به زنان

4. a narrow-minded attitude
روش کوته فکرانه

5. a subjective attitude
گرایش ذهنی

6. his cooperative attitude . . .
روش معاضدت آمیز او . . . .

7. his negative attitude vindicated his resentmen
نگرش منفی او دلخوری او را نشان می داد.

8. his nonconformist attitude
روش سنت گریزانه ی او

9. the overbearing attitude of some police officers
رفتار آمرانه ی برخی افسران پلیس

10. strike an attitude
رل بازی کردن،تو بازی رفتن،(مصنوعی) رفتار کردن،بازی درآوردن

11. this kind of attitude tends to defeat
اینگونه طرز برخورد به شکست خواهد انجامید.

12. ahmad has a servile attitude toward his superiors
احمد نسبت به مافوق های خود رفتار نوکر مابانه ای دارد.

13. hassan preserved his cool attitude
حسن روش خونسردانه ی خود را ادامه داد.

14. he had a friendly attitude
برخوردی دوستانه داشت.

15. the chill in their attitude towards us
سردی طرز برخورد آنها با ما

16. to kneel in an attitude of prayer
به حالت دعا زانو زدن

17. i perceived no difference in their attitude toward foreigners
در نگرش آنان نسبت به خارجیان تغییری ندیدم.

18. a remark that was illustrative of his attitude toward life
گفته ای که نشان دهنده ی نگرش او نسبت به زندگی بود

19. from the start, he had an adversarial attitude toward me
از ابتدا نسبت به من نظر خصومت آمیزی داشت.

20. when it came to older people he assumed a deferential attitude
روش او با اشخاص مسن تر احترام آمیز بود.

21. People's attitude towards the president varies widely.
[ترجمه گوگل]نگرش مردم نسبت به رئیس جمهور بسیار متفاوت است
[ترجمه ترگمان]نگرش مردم نسبت به رئیس جمهور به طور گسترده ای متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. They have a casual attitude towards safety .
[ترجمه گوگل]آنها نگرش معمولی نسبت به ایمنی دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها رفتاری غیر عادی نسبت به ایمنی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. She seems to have the right attitude for the job.
[ترجمه حسین] او به نظر می رسد ایده های خوبی برای این کار دارد
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او نگرش مناسبی برای کار دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او رویکرد درستی برای این کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. When people put on uniforms, their attitude becomes more confident and their manner more officious.
[ترجمه گوگل]وقتی مردم یونیفرم می پوشند، نگرش آنها با اعتماد به نفس بیشتر و رفتارشان رسمی تر می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که افراد یونیفرم به تن می کنند، نگرش آن ها مطمئن تر و manner more می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. I find your attitude most offensive.
[ترجمه گوگل]من رفتار شما را توهین آمیزترین می دانم
[ترجمه ترگمان] طرز برخورد تو رو خیلی اهانت آمیز - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. I fail to comprehend their attitude.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم نگرش آنها را درک کنم
[ترجمه ترگمان]من از طرز رفتار آن ها سر در نمی آورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. He has a liberal attitude to divorce and remarriage.
[ترجمه گوگل]او نگرش آزادانه به طلاق و ازدواج مجدد دارد
[ترجمه ترگمان]او گرایش لیبرال به طلاق و ازدواج مجدد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هیئت (اسم)
format, commission, physique, corps, astronomy, configuration, hue, attitude, panel, staff

گرایش (اسم)
inspiration, orientation, tendency, trend, propensity, attitude, tropism, gravitation, ism

طرز برخورد (اسم)
attitude, relation

حالت (اسم)
speed, case, grain, situation, status, disposition, trim, temper, temperament, pose, condition, self, fettle, state, estate, attitude, mood, expression, posture, predicament, stance, standing

روش و رفتار (اسم)
attitude

تخصصی

[سینما] حالت - طرز برخورد
[برق و الکترونیک] وضعیت وضعیت یک هواپیما که با توجه به شیب محور های آن نسبت به مرجعی نظیر زمین تعیین می شود .
[زمین شناسی] وضعیت فضایی (زمین شناسی ساختمانی) موقعیت یک سطح ساختمانی نسبت به افق که توسط اندازه گیری های امتداد و شیب، بصورت کمیتی بیان می شود
[ریاضیات] وضع، ایستار
[روانپزشکی] نگرش.

انگلیسی به انگلیسی

• posture, policy; treatment, sentiment
your attitude to something is the way you think and feel about it.
your attitude to someone is the way you behave when you are dealing with them.
an attitude is also a position in which you hold your body.

پیشنهاد کاربران

در متون تخصصی و به ویژه زمانی که قصد داریم دیدگاه عده ای از افراد رو نسبت به چیزی بسنجیم از کلمۀ �نگرش� استفاده میکنیم که کلمۀ فنی و تخصصی و پربسامدتری هست.
Their attitudes hardened طرز برخوردشون بدتر شد
Their attitudes softened طرز برخوردشون بهتر شد
Sny opinion
&
Idea
تفکر ( درمعنای دیدگاه ) تفکر بدی نیسبت به زنان داره
روش رفتار
نوع برخورد
( منفی ) جبهه گیری، موضع گیری
نگرش - دیدگاه
وضعیت :تخصصی ناوبری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : attitude
صفت ( adjective ) : attitudinal
قید ( adverb ) : _
The teachers attitude towards ali is better
نگرش، طرز فکر، دیدگاه
رفتار، طرز برخورد
در حمل و نقل هوایی : یعنی وضعیت هواپیما یا موقعیت هواپیما
What an attitude!
این چه طرز برخوردِ؟!
1. دیدگاه، نگرش
The way that you think and feel about somebody/something.
2. رفتار، طرز برخورد
The way that you behave towards somebody/something that shows how you think and feel
3. موقعیت
A position of the body
دیکشنری لانگمن:
1. the opinions and feelings that you usually have about something, especially when this is shown in your behaviour
نظرات و احساساتی که معمولاً در مورد چیزی دارید، به خصوص زمانی که در رفتار شما نشان داده شود ( منش/ خلق )
...
[مشاهده متن کامل]

2. a style of dressing, behaving etc that shows you have the confidence to do unusual and exciting things without caring what other people think
سبک لباس پوشیدن، رفتار و غیره که نشان می دهد شما اعتماد به نفس انجام کارهای غیرمعمول و هیجان انگیز را دارید بدون اینکه به نظر دیگران اهمیت دهید. ( روش/نگرش/رویه/رویکرد/فاز )
ریشه شناسی Etymology:
( 1660 میلادی ) "posture or position of a figure in a statue or painting, "
"وضعیت یا موقعیت یک فیگور ( ژست ) در یک مجسمه یا نقاشی"
( ایتالیایی ) attitudine ( "disposition, posture, " also "aptness, promptitude )
"خلق/مشرب، وضعیت بدن"، همچنین "شایستگی، چالاکی"
آدرس اینستاگرام 504ewords

وقتی with attitude رو به کار میبریم مثلا همون سوالی که یکی از دوستان پرسیدن ( a coat with attitude ) یعنی شما یه مدل پوششی داری به عبارت دیگه استایلی داری که نشون میده با اعتماد بنفس و بدون توجه به حرفا و فکرای دیگران میخوای یه کار غیرنرمال یا جالبی انجام بدی. این کلمه علاوه بر مدل پوشش برا رفتار هم همین معنی رو میده.
...
[مشاهده متن کامل]

امیدوارم توضیحاتم درست باشه

Feeling and opinion
آلمانی/انگلیسی/پارسی:
attitude/ Einstellung / رویکرد
attitude ( مهندسی نقشه‏برداری )
واژه مصوب: توجیه زاویه ای
تعریف: تعیین جهت یک جسم براساس زوایای میان محورهای مختصات آن جسم نسبت به محورهای مختصات مرجع خارجی
فاز
With attitude معنیش چی میشه؟ مثلا with coat attitude?
altitude ارتفاع
attitude نگرش
aptitude استعداد، تمایل ( میل ) ذاتی ، گرایش ذاتی
attitude بسته به اینکه از چه مقوله ای بحث می شود و یا بسته به نوع عمل و عکس العمل معانی متعددی دارد. مانند: وضع رفتار، وضع روانی، طرز برخورد، طرز تلقی و . . . ( وثوقی، 1353: 149 ) .
طرز نگاه به یک موضوع، زاویه دید به مسئله، رویکرد، نظر . . . بستگی به متن، میتوان ترجمه های مختلفی ارائه داد که مفهوم را برساند.
Correctitude
ترکیبی از دو واژه ی correct و attitude
به معنای:
{ appropriate behavior
رفتار شایسته٬درخور ٬مناسب٬نیک }
INFORMAL•NORTH AMERICAN
truculent or uncooperative behaviour.
"I asked the waiter for a clean fork and all I got was attitude"
Connotations of "antagonistic and uncooperative" developed by 1962 in slang.
antagonistic ستیزه جو
IG: 504essentialword
رفتار بد، کج خلقی
the orientation of an aircraft or spacecraft, relative to the direction of travel

truculent or uncooperative behaviour
رفتار خشن و خودسرانه ( که همکاری کسی را قبول نمیکنه )
INFORMAL
NORTH AMERICAN
individuality and self - confidence
informal
a style of dressing, behaving etc that shows you have the confidence to do unusual and exciting things without caring what other people think
...
[مشاهده متن کامل]

1.
a settled way of thinking or feeling about something
Way of thinking
Way of looking at things
Point of view
طرز فکر
طرز دید - دیدگاه - نظر
Reaction
frame of mind
طرز برخورد
...
[مشاهده متن کامل]

طرز رفتار
جایگاه فکری - حالت روحی
belief
feelings
thoughts
thinking
interpretation
2.
a position of the body indicating a particular mental state

طرز برخورد
مثلا طرز برخورد با ریسک Risk attitude
گرایش
نگرش رفتار
طرز فکر
طرز نگاه
your attitud is the way you think feel
توانایی
Your attitude is the way you think, feel, or
behave
نگرش ، شیوه ، طرز برخورد
1. نگرش، طرز تفکر
2. رفتار
تلقی
طرز تلقی
نحوه نگرش
معانی دیگر: ایستار، طرز قرارگیری، نهش، ( طرز ) برخورد، ( فکر یا احساس یا عمل ) روش، رویکرد، نگرش، خلق، ( هواپیمایی ) موقعیت هواپیما ( و غیره ) نسبت به خط یا سطح بخصوصی ( مثلا افق )
دراین بخش از معانی قسمت مربوط به ارتفاع هواپیما اشتباه است و در حقیقت واژه درست Altitude است. لطفاً اصلاح بفرمائید.
منش و رفتار
آداب معاشرت
نگرش به یک موضوع
نگرش، طرز فکر و اندیشه

طرز برخورد، روش و رفتار
( Inf )
Proud behaving that considered rude
رویّه
طرز نگرش به یک موضوع
A feeling or opinion about somthing or someone
نگرش - طرز فکر - دیدگاه
این واژه دقیقا، بمعنی �نگــــرش� است. مثالی میزنم که هم علمیست و معنا و مفهوم عمیق واژه را بیشتر روشن میکند، هم معنای درست لغات نزدیک بهم را مشخص میکند و هم یک درس روان شناسی ست:
The science causes the shining, the shining causes the attitude and the attitude causes the method.
دانش باعث ایجاد بینش میشود، بینش باعث ایجاد نگرش میشود و نگرش باعث ایجاد روش میشود.
your attitude is the way you think , feel or behave
ذهنیت
درلحظه تصیم مثبت گرفتن
ایده، روش، پیشنهاد
نگرش
تصور
حس و حال
ایده

is the way you think, feel, or behave
طرز فکر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٦٠)

بپرس