arcuate

/ˈɑːrkjuːɪt//ˈɑːkjʊɪt/

معنی: کمانی، قوسی
معانی دیگر: (تاق) ضربی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: arcuately (adv.)
• : تعریف: curved or bent like a bow; arched.
مشابه: bow

- The edge of the frieze was ornamented with an arcuate band.
[ترجمه گوگل] لبه فریز با نوار قوسی تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان] لبه آن شنل پشمی پوشیده شده بود که با یک گروه موسیقی آراسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کمانی (صفت)
arcuate, semilunar

قوسی (صفت)
arcuate, semilunar

تخصصی

[زمین شناسی] کمانی، قوسی، تاق ضربی به چینی گفته می شود که اثر محوری آن خمیده یا منحنی می باشد.

انگلیسی به انگلیسی

• bent, curved, in the shape of a bow

پیشنهاد کاربران

بپرس