annuity

/əˈnuːəti//əˈnjuːəti/

معنی: حقوق یا مقرری سالیانه، گذراند
معانی دیگر: بیمه ی مستمری سالانه، پرداختی که زمان های معین (به ویژه سالی یک بار) انجام می شود، سالپرداخت، مبلغ سالیانه، مستمری، مقرری سالیانه، (اقتصاد) سرمایه گذاری (مثلا در سهام شرکت ها) که در مواقع معین (مثلا شش ماه یک بار) سود یا بهره می دهد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: annuities
(1) تعریف: a regular annual income paid at fixed intervals and produced by money invested or by an insurance contract.
مشابه: allowance

- She received substantial yearly income from annuities.
[ترجمه گوگل] او سالانه درآمد قابل توجهی از سالیانه دریافت می کرد
[ترجمه ترگمان] او درآمد سالانه قابل توجهی از annuities دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a form of investment that produces a fixed annual income.
مشابه: allowance

جمله های نمونه

1. annuity insurance
بیمه ی مستمری سالانه

2. life annuity
مستمری مادام العمر

3. redeemable annuity
مستمری بازخریدنی

4. a deferred annuity
سهامی که سود آن با تاخیر معینی پرداخت می شود

5. Investors should consider putting some money into an annuity.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران باید در نظر بگیرند که مقداری پول را در سالیانه بگذارند
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران باید در نظر داشته باشند که کمی پول به یک مقرری سالیانه اختصاص دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Anyone who could get excited by an annuity scheme must belong to a different species from his own.
[ترجمه گوگل]هر کسی که می تواند با یک طرح سالیانه هیجان زده شود، باید به گونه ای متفاوت از گونه خود تعلق داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هر کسی که با یک طرح مقرری سالیانه به هیجان بیاید، باید متعلق به یک گونه متفاوت از خودش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Clearly, teachers considering this variable annuity have a lot of homework ahead of them.
[ترجمه گوگل]واضح است که معلمانی که این سالیانه متغیر را در نظر می گیرند، تکالیف زیادی در پیش دارند
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که استادان با توجه به این که این متغیر وابسته به این متغیر است، تکالیف زیادی را پیش روی آن ها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Alexander receives a small annuity.
[ترجمه گوگل]اسکندر سالیانه کوچکی دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]اسکندر یک مقرری سالانه دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She receives a small annuity.
[ترجمه گوگل]او یک سالیانه کوچک دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]او مقرری مختصری دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He could be compensated by an annuity charged upon the land.
[ترجمه گوگل]او می تواند با یک سالیانه که از زمین دریافت می شود جبران شود
[ترجمه ترگمان]مقرری سالیانه ای که به او داده می شد به او غرامت داده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. More complex annuity problems can also be programmed on nearly all business and scientific calculators rather easily.
[ترجمه گوگل]مشکلات سالیانه پیچیده تر را نیز می توان تقریباً بر روی تمام ماشین حساب های تجاری و علمی به راحتی برنامه ریزی کرد
[ترجمه ترگمان]مشکلات اجتماعی پیچیده تر هم می تواند به راحتی روی تقریبا تمام ماشین حساب علمی و علمی برنامه ریزی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Annuity In the jargon of finance an annuity is just a regular flow of cash into or out of an account.
[ترجمه گوگل]مستمری در اصطلاح مالی، مستمری فقط یک جریان منظم پول نقد به داخل یا خارج از یک حساب است
[ترجمه ترگمان]annuity در امور مالی سالانه یک جریان عادی از پول نقد یا خارج از حساب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He had reserved from his annuity his family papers, his library, composed of five thousand volumes, and his famous breviary .
[ترجمه گوگل]او از سالیانه خود مقالات خانوادگی خود، کتابخانه خود را که از پنج هزار جلد تشکیل شده بود، و مختصر معروف خود را رزرو کرده بود
[ترجمه ترگمان]یادداشت های خانوادگی، کتابخانه، مرکب از پنج هزار جلد کتاب و کتاب دعای خود را برای او ذخیره کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We should command an annuity of 17000 livres.
[ترجمه گوگل]ما باید 17000 لیور سالیانه بگیریم
[ترجمه ترگمان]یک مقرری سالیانه برای او خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حقوق یا مقرری سالیانه (اسم)
annuity

گذراند (اسم)
annuity

تخصصی

[حسابداری] سالواره
[حقوق] حقوق یا درآمد سالانه
[ریاضیات] قسط السنین، قسط طی سال ها، حقوق سالیانه، مستمری، سالیانه، حقوق بازنشستگی، سالواره

انگلیسی به انگلیسی

• yearly allowance; yearly pension; yearly income
an annuity is a financial investment that pays out a fixed sum of money each year.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری : مستمری سالیانه
حقوق بازنشستگی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : annuity
✅️ صفت ( adjective ) : annual / annualized
✅️ قید ( adverb ) : annually
سالواره
قسط و السنین مستمری سالانه
اقساط مساوی سالانه
مقرری سالانه
سالپرداخت
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند سایر داشته هایمان برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان است.
مقرری سالانه
مستمری

بپرس