amyloid

/ˈæməˈlɔɪd//ˈæməˈlɔɪd/

معنی: هیدرات سلولز ژلاتینی، نشاستهای
معانی دیگر: خوراک یا ماده ی نشاسته دار، نشاسته ای غذا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a starchy substance, as in food.

(2) تعریف: a result of the degeneration of body tissue, occurring in the form of a hard waxy protein deposit.
صفت ( adjective )
مشتقات: amyloidal (adj.)
• : تعریف: of, containing, or resembling starch.

جمله های نمونه

1. In plexuses with amyloid deposits, some residual ganglion cells showed degenerative changes.
[ترجمه گوگل]در شبکه‌های دارای رسوبات آمیلوئید، برخی از سلول‌های گانگلیونی باقیمانده تغییرات دژنراتیو را نشان دادند
[ترجمه ترگمان]در plexuses با رسوبات amyloid، برخی از سلول های ganglion باقی مانده، تغییرات فاسد کننده را نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The degree of amyloid deposition, however, was greatest in the small intestine.
[ترجمه گوگل]با این حال، میزان رسوب آمیلوئید در روده کوچک بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]با این حال میزان رسوب amyloid در روده کوچک بسیار بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the remaining patient, amyloid deposits of the jejunum were confirmed by intraoperative biopsy specimens.
[ترجمه گوگل]در بیمار باقی مانده، رسوبات آمیلوئیدی ژژونوم با نمونه‌های بیوپسی حین عمل تایید شد
[ترجمه ترگمان]در بیمار باقیمانده، deposits amyloid از the با نمونه برداری از نمونه های بیوپسی confirmed تایید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What's more, the prions ramp up amyloid beta's neurotoxic effects.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پریون ها اثرات عصبی آمیلوئید بتا را افزایش می دهند
[ترجمه ترگمان]چه خبر است، the ramp effects amyloid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The amyloid stains orange-red, but with polarized light, the amyloid has an "apple-green" birefringence as seen here.
[ترجمه گوگل]آمیلوئید رنگ نارنجی مایل به قرمز دارد، اما با نور پلاریزه شده، آمیلوئید دارای انکسار دوگانه "سبز-سیبی" است که در اینجا مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]رنگ amyloid به رنگ نارنجی - قرمز است، اما با نور پلاریزه شده، amyloid یک شکست مضاعف سبز - سبز را همانطور که در اینجا دیده می شود، دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Serum amyloid A ( SAA ) is a sensitive reactant in the acute phase.
[ترجمه گوگل]آمیلوئید سرم A (SAA) یک واکنش دهنده حساس در فاز حاد است
[ترجمه ترگمان]سرم amyloid (()(()یک واکنش دهنده حساس در فاز حاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It didn't take away amyloid plaque [a neuropathological hallmark of Alzheimer's], but it improved cognition anyway.
[ترجمه گوگل]این پلاک آمیلوئید [یک مشخصه نوروپاتولوژیک آلزایمر] را از بین نبرد، اما به هر حال شناخت را بهبود بخشید
[ترجمه ترگمان]این مساله amyloid را از روی plaque نشان نداد [ یک نشانه neuropathological از آلزایمر ]، اما به هر حال شناخت را بهبود بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Amyloid beta protein accumulated in the brain and the mice showed memory loss and learning impairment.
[ترجمه گوگل]پروتئین بتا آمیلوئید انباشته شده در مغز و موش ها از دست دادن حافظه و اختلال یادگیری را نشان دادند
[ترجمه ترگمان]پروتیین بتا amyloid در مغز انباشته شد و موش ها نقص حافظه و اختلال یادگیری را نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Here the amyloid stroma of the medullary thyroid carcinoma has been stained with Congo red.
[ترجمه گوگل]در اینجا استرومای آمیلوئید کارسینوم مدولاری تیروئید با رنگ قرمز کنگو رنگ آمیزی شده است
[ترجمه ترگمان]در اینجا the stroma از غده تیروئید medullary آغشته به خون کنگو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They alter the cleaves amyloid precursor protein.
[ترجمه گوگل]آنها پروتئین پیش ساز آمیلوئید شکاف را تغییر می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها the cleaves را نیز تغییر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. SEVI is a beta - amyloid fibril formed from a prostate protein common in semen.
[ترجمه گوگل]SEVI یک فیبریل بتا آمیلوئید است که از پروتئین پروستات رایج در مایع منی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان] \"-\" amyloid amyloid \"که از from پروتئین تشکیل شده\" (نوعی پروتئین)(نوعی پروتئین مانند)(نوعی پروتئین مانند)(نوعی پروتئین مانند)(نوعی پروتئین مانند)(نوعی پروتئین مانند)(نوعی پروتئین (نوعی پروتئین)که از
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Amyloid plaques are one of the characteristic structural abnormalities found in the brains of Alzheimer patients.
[ترجمه گوگل]پلاک های آمیلوئید یکی از ناهنجاری های ساختاری مشخصه ای است که در مغز بیماران آلزایمر یافت می شود
[ترجمه ترگمان]plaques amyloid یکی از اختلالات ساختاری ویژه ای است که در مغز بیماران آلزایمری یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What is the involvement of amyloid in the course and symptoms of Downs'Syndrome?
[ترجمه گوگل]نقش آمیلوئید در سیر و علائم سندرم داون چیست؟
[ترجمه ترگمان]بیماری of در این دوره و علائم سندرم Downs چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. PIB adheres to amyloid plaques in the brain.
[ترجمه گوگل]PIB به پلاک های آمیلوئید در مغز می چسبد
[ترجمه ترگمان] به \"amyloid\" توی مغز تقسیم میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In cases with massive deposits, there were degenerative changes in muscle fibres, with muscle tissue being replaced by amyloid.
[ترجمه گوگل]در موارد با رسوبات عظیم، تغییرات دژنراتیو در فیبرهای عضلانی وجود داشت که بافت ماهیچه ای با آمیلوئید جایگزین شد
[ترجمه ترگمان]در مواردی با رسوبات انبوه، تغییرات فاسد کننده در فیبر ماهیچه ای ایجاد می شود و بافت ماهیچه با amyloid جایگزین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هیدرات سلولز ژلاتینی (اسم)
amyloid

نشاسته ای (صفت)
amyloid, farinaceous

تخصصی

[نساجی] نشاسته ای

انگلیسی به انگلیسی

• substance consisting largely of starch; deposits consisting of protein and polysaccharides which are formed by the degeneration of tissue (pathology)

پیشنهاد کاربران

✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : amyl/oid ✅ تلفظ واژه: AM - i - loyd ✅ معادل فارسی و توضیح واژه: آمیلوئید، شبیه نشاسته ✅ اجزاء و عناصر واژه در پزشکی ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) : -
[پزشکی] آمیلوئید، شبیه نشاسته
در بیماری آمیلوئیدوز کلیوی، قدیم تصور بر این بود که تجمع نشاسته است، بعدها مشخص شد که تجمع پروتئین است، ولی نامش را تغییر ندادند، پس در واقع پروتئین است.

بپرس