aesthetics

/esˈθetɪks//iːsˈθetɪks/

معنی: زیبایی گرایی، زیبایی شناسی، مبحی
معانی دیگر: (بخشی از فلسفه که با هنر و سرچشمه های آن و انواع و تاثیرات آن سر و کار دارد) زیباشناسی، مبحک هنرهای زیبا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (used with a sing. verb) a branch of philosophy that deals with formal beauty in art.

جمله های نمونه

1. My conception of postmodernist de-differentiation via an aesthetics of desire was also in large part dependent on Lyotard's work.
[ترجمه گوگل]تصور من از تمایززدایی پست مدرنیستی از طریق زیبایی شناسی میل نیز تا حد زیادی به کار لیوتار وابسته بود
[ترجمه ترگمان]تصور من از postmodernist de - differentiation از طریق یک زیبایی شناسی تمایل نیز به بخش بزرگی وابسته به کار Lyotard بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I think we've got aesthetics to offer that aren't around in contemporary music.
[ترجمه شیدا شایان‌فرد] زیباشناسی صحیح است، زیبایی شناسی اشتباه است.
|
[ترجمه گوگل]من فکر می‌کنم که ما زیبایی‌شناسی داریم که در موسیقی معاصر وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم زیبایی شناسی ما برای پیشنهاد این که در موسیقی معاصر وجود ندارد را داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The strange couplings and consequent hybrid styles or aesthetics it bred were multitudinous.
[ترجمه گوگل]جفت‌های عجیب و متعاقب آن سبک‌های ترکیبی یا زیبایی‌شناسی که آن ایجاد می‌کرد، بسیار زیاد بود
[ترجمه ترگمان]کوپلینگ های عجیب و سبک های هیبرید و یا aesthetics که در آن پرورش داده می شد، انبوه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Perhaps custodial aesthetics, which is directed more to the specifics of particular cultures, in some way addresses his concerns.
[ترجمه گوگل]شاید زیبایی شناسی حضانت، که بیشتر معطوف به ویژگی های فرهنگ های خاص است، به نوعی به دغدغه های او می پردازد
[ترجمه ترگمان]شاید زیبایی شناسی custodial، که بیشتر به ویژگی های فرهنگ های خاص مربوط می شود، به نوعی به نگرانی های او توجه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Antiquity, aesthetics and prejudice are colliding in a confused debate.
[ترجمه گوگل]قدمت، زیبایی شناسی و تعصب در یک بحث سردرگم با هم برخورد می کنند
[ترجمه ترگمان]عتیق، زیبایی شناسی و تعصب در یک بحث سردرگم در حال برخورد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chinese Aesthetics in the late 20th century can be depicted by the concept of neo - classicalism.
[ترجمه گوگل]زیبایی شناسی چینی در اواخر قرن بیستم را می توان با مفهوم نئوکلاسیکالیسم به تصویر کشید
[ترجمه ترگمان]Aesthetics چینی در اواخر قرن بیستم می تواند به وسیله مفهوم neo به تصویر کشیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The local aesthetics aesthetic subject who takes aesthetic activities is the aesthetic feeling creator with aesthetic faculties and appreciator.
[ترجمه گوگل]موضوع زیبایی‌شناسی محلی که فعالیت‌های زیبایی‌شناختی را انجام می‌دهد، خالق احساس زیبایی‌شناختی با توانایی‌های زیبایی‌شناختی و قدردان است
[ترجمه ترگمان]زیبایی شناسی محلی فرد، که فعالیت های زیبایی شناختی را به خود جلب می کند، سازنده حس زیبایی شناختی با هوش و استعداد زیبایی شناختی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Aesthetics and daily life inosculate with each other. The freedom, joy and chubbiness of life spread in the real daily life.
[ترجمه گوگل]زیبایی شناسی و زندگی روزمره با یکدیگر تلفیق می شوند آزادی، شادی و چاق بودن زندگی در زندگی روزمره واقعی گسترش یافته است
[ترجمه ترگمان]زندگی روزمره و زندگی روزمره با یکدیگر آزادی، شادی و chubbiness زندگی در زندگی روزمره زندگی پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Kandinsky seeks to establish pure aesthetics through abstract art.
[ترجمه گوگل]کاندینسکی به دنبال ایجاد زیبایی شناسی ناب از طریق هنر انتزاعی است
[ترجمه ترگمان]Kandinsky به دنبال ایجاد زیبایی خالص از طریق هنر انتزاعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Qiu Zihua is the pathbreaker of oriental aesthetics.
[ترجمه گوگل]کیو زیهوا راهگشای زیبایی شناسی شرقی است
[ترجمه ترگمان]Qiu Zihua the of شرقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hegel held that the object of aesthetics was art.
[ترجمه گوگل]هگل معتقد بود که هدف زیبایی شناسی هنر است
[ترجمه ترگمان]هگل معتقد بود که موضوع زیبایی شناسی، هنر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The aesthetics system of the Occident bridges has been gradually established since the late 1960's.
[ترجمه گوگل]سیستم زیبایی شناسی پل های غرب به تدریج از اواخر دهه 1960 ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]سیستم زیبایی شناسی پل های غربی به تدریج از اواخر دهه ۱۹۶۰ ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Transcending the politics of Communism, Hassan brings her work into the realm of aesthetics.
[ترجمه گوگل]حسن با فراتر رفتن از سیاست کمونیسم، آثار خود را به قلمرو زیبایی شناسی می آورد
[ترجمه ترگمان]حسن از سیاست کمونیسم دفاع می کند و کار او را به قلمرو زیبایی شناسی می کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Most travellers with their wits about them and an eye for aesthetics would have preferred to rest at the Bates Motel.
[ترجمه گوگل]بیشتر مسافرانی که در مورد آنها هوش و ذکاوت دارند و به زیبایی شناسی توجه دارند ترجیح می دهند در متل بیتس استراحت کنند
[ترجمه ترگمان]بیشتر مسافران با عقل و شعور خود درباره آن ها و در for، ترجیح می دادند که در متل بی تز استراحت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیبایی گرایی (اسم)
aestheticism, aesthetics

زیبایی شناسی (اسم)
aesthetics

مبحی (اسم)
aesthetics

تخصصی

[آب و خاک] زیباگرای

انگلیسی به انگلیسی

• branch of philosophy dealing with the nature of beauty

پیشنهاد کاربران

ترجیح میدم ( سلیقه ) ترجمه اش کنم مخصوصا وقتی چنین عبارتی می بینم:it is in line with my aesthetics
در فلسفه کانت این واژه به معنای "حسیات" است. اساسا کانت در حسیات استعلایی transcendental aesthetic خودش هم توضیح میدهد که چرا از این واژه در معنای "حسیات" استفاده کرده و دلیل ان این است که المانی ها در
...
[مشاهده متن کامل]
این روزگار این کلمه را در معنای حسی به کار میبردند ولی ممالک دیگر همگی در معنای زیبایی شناسی به کار میبردند. به هر حال این واژه در فلسفه کانت و به تبع ان در برخی فلسفه های پسا کانتی به معنای حسیات، و امور مربوط به حس است.

زیبایی شناسی ( به انگلیسی: Aesthetics ) شاخه ای از فلسفه است که موضوع آن ماهیت زیبایی و ذوق، همچنین فلسفه هنر ( حوزهٔ فلسفهٔ خاص خود را دارد که از زیبایی شناسی بیرون می آید ) است. همچنین زیبایی شناسی قابلیتی است برای درکِ بهترِ ادراکات و همچنین پدیده های سخت مانند تندیس و پدیده های نرم مانند موسیقی که باعث تغییر در روحیه و نگرش فرد می شود. اما خود همین تعریفِ زیبایی با گره خوردن به مفاهیم دیگری همچون حقیقت، عشق، زندگی، مرگ، خدا، انسان، گناه و معصیت و حتی موضوعاتی چون سیاست، فضا و غیره دامنهٔ گسترده ای پیدا کرده است. درواقع خود تعریفی که از زیبایی ارائه می شود می تواند دامنهٔ بحث را بسیار وسیع یا بسیار محدود کند. به علاوه برخی سعی کرده اند زیبایی را در یک موضوع عینی به خصوص جستجو کنند: مثلاً در انواع مختلف هنر، درانسان، اشیاء، طبیعت و چیزهای دیگر. نخستین بار الکساندر گوتلیب بومگارتن در کتابی با عنوان Esthetique یا به فارسی زیبایی شناسی از این عبارت استفاده کرد. اما پیشینه بحث در این مورد به اندازه تاریخ فلسفه است.
...
[مشاهده متن کامل]

Branch of philosophy dealing with the nature of art, beauty, and taste
Aesthetics, or esthetics, is a branch of philosophy that deals with the nature of beauty and taste, as well as the philosophy of art ( its own area of philosophy that comes out of aesthetics ) . It examines aesthetic values, often expressed through judgments of taste.

زیبایی شناسی

بپرس