addressee

/ˌædreˈsiː//ˌædreˈsiː/

معنی: گیرندهء نامه
معانی دیگر: گیرنده ی نامه، مخاطب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one to whom mail is addressed.

جمله های نمونه

1. The speaker is conscious of the addressee, and the addressee is conscious of the speaker.
[ترجمه گوگل]گوینده از مخاطب آگاه است و مخاطب از گوینده آگاه است
[ترجمه ترگمان]گوینده از مخاطب آگاه است و مخاطب از گوینده آگاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Knowledge of his addressee constrains the analyst's expectations even further.
[ترجمه گوگل]شناخت مخاطب او انتظارات تحلیلگر را بیش از پیش محدود می کند
[ترجمه ترگمان]دانش مخاطب او انتظارات تحلیلگر را حتی بیشتر محدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They show disapproval of the addressee's views and may make the addressee feel bad about him/herself.
[ترجمه گوگل]آنها با نظرات مخاطب مخالفت می کنند و ممکن است باعث شوند مخاطب نسبت به خودش احساس بدی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]آن ها مخالفت مخاطب را نشان می دهند و ممکن است باعث شود که مخاطب احساس بدی نسبت به خود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The addressee is Titius, heir to a share of the testator's estate.
[ترجمه گوگل]مخاطب، تیتیوس، وارث سهمی از دارایی موصی است
[ترجمه ترگمان]مخاطب Titius است، وارث یک سهم از ملک وراثت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The telegram must give the addressee promptly.
[ترجمه گوگل]تلگرام باید سریعا به مخاطب بدهد
[ترجمه ترگمان]این تلگراف باید به سرعت آن را به دست گیرنده برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Therefore addressee subdivision is the fundamental premise for the success of program innovation.
[ترجمه گوگل]بنابراین، زیربخش مخاطب، فرض اساسی برای موفقیت نوآوری برنامه است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، زیربخش مخاطب یک فرض اساسی برای موفقیت نوآوری برنامه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Original mail returned in the absence of the addressee.
[ترجمه گوگل]نامه اصلی در غیاب مخاطب بازگردانده شد
[ترجمه ترگمان]نامه اصلی در غیاب مخاطب برگشت داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This message is intended solely for the named addressee.
[ترجمه گوگل]این پیام صرفاً برای مخاطب نامبرده در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]این پیغام تن ها برای مخاطب نام گذاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When delivering must have the addressee signature.
[ترجمه گوگل]هنگام تحویل باید امضای مخاطب داشته باشد
[ترجمه ترگمان]وقتی که باید امضای اون رو داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is intended solely for the addressee.
[ترجمه گوگل]صرفاً برای مخاطب در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]تن ها برای مخاطب در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Litigant documents shall be delivered directly to the addressee in person.
[ترجمه گوگل]اسناد دعوی باید مستقیماً شخصاً به مخاطب تحویل داده شود
[ترجمه ترگمان]اسناد litigant باید مستقیما به مخاطب در فرد تحویل داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If you are not the named addressee you should not disseminate, distribute or copy this e - mail .
[ترجمه گوگل]اگر شما مخاطب نامبرده نیستید، نباید این ایمیل را پخش، توزیع یا کپی کنید
[ترجمه ترگمان]اگر شما مخاطب نامی نیستید، نباید این نامه الکترونیکی را منتشر، توزیع یا کپی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The addresser of the interrogative sentence asks the addressee about the information of when, where and how the action was done.
[ترجمه گوگل]خطاب جمله پرسشی از مخاطب اطلاعات مربوط به زمان، مکان و چگونگی انجام عمل را می پرسد
[ترجمه ترگمان]addresser جمله سوالی، مخاطب را در مورد اطلاعات زمانی که، کجا و چگونه این کار انجام شد، می پرسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are always referential alternatives possible to the speaker and addressee and to the observer in relation to any utterance.
[ترجمه گوگل]همیشه جایگزین های ارجاعی برای گوینده و مخاطب و ناظر در رابطه با هر گفته ای وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همیشه راه های ارجاعی برای گوینده و مخاطب و ناظر در رابطه با هر حرف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گیرندهء نامه (اسم)
addressee

تخصصی

[ریاضیات] مخاطب، گیرنده ی نامه

انگلیسی به انگلیسی

• one to whom something is addressed, sendee
the addressee of a letter or parcel is the person or company that it is addressed to.

پیشنهاد کاربران

addressee ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: مخاطب 1
تعریف: شخص یا سامانه‏ای که پیام برایش ارسال می‏شود
مخاطب

بپرس