adder

/ˈædər//ˈædə/

معنی: افزایشگر، افعی، ماشین جمع زنی، مار جعفری
معانی دیگر: افزاینده، افزون گر، ماشین حساب، (جانور شناسی)، (نوعی مار کوچک و سمی اروپایی) ادر، افعی (vipera berus)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: someone or something that adds.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a small poisonous snake found in Europe and Asia; viper.

(2) تعریف: any of various similar poisonous or harmless snakes.

جمله های نمونه

1. Whom an adder bites, dreads a lizard.
[ترجمه گوگل]کسی که جمع کننده او را گاز می گیرد، از یک مارمولک می ترسد
[ترجمه ترگمان]Whom که نیش زننده دارند از یک مارمولک وحشت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The adder is Britain's only venomous snake.
[ترجمه گوگل]جمع کننده تنها مار سمی بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]جمع کننده تنها یک مار سمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Much maligned, the adder is our only venomous snake, feeding on other reptiles and small mammals.
[ترجمه گوگل]این مار تنها مار سمی ما است که از خزندگان دیگر و پستانداران کوچک تغذیه می کند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد مورد انتقاد، جمع کننده تنها یک مار سمی است که از خزندگان دیگر و پستانداران کوچک تغذیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tom Langton, a campaigner on behalf of adders, has managed to find only one adder colony in the whole of Greater London.
[ترجمه گوگل]تام لنگتون، یک کمپین از طرف آددرها، توانسته است تنها یک کلونی جمع کننده در کل لندن بزرگ پیدا کند
[ترجمه ترگمان]Tom Langton که یک مبارز از جانب adders است، موفق شده است تنها یک جمع زننده را در کل لندن بزرگ پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The deaf adder of appetite Coiled under.
[ترجمه گوگل]کر اضافه کننده اشتها حلقه زده زیر
[ترجمه ترگمان]جمع زننده اشتها آوری در زیر آن جمع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The adder is the only poisonous snake in Britain.
[ترجمه گوگل]آدر تنها مار سمی در بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]جمع کننده تنها یک مار سمی در بریتانیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The adder is uniquely equipped for that role.
[ترجمه گوگل]جمع کننده به طور منحصر به فردی برای آن نقش مجهز شده است
[ترجمه ترگمان]جمع کننده، به طور منحصر به فرد برای این نقش مجهز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As quick as a striking adder, the soldier's fingers fastened around her arm.
[ترجمه گوگل]انگشتان سرباز به سرعت یک جمع کننده قابل توجه، دور بازویش چسبید
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه نیش زد، انگشتان سرباز دور بازویش حلقه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A 2-word 2-bit adder has been fabricated using conventional MOS technology. Design considerations and experimental results are also given.
[ترجمه گوگل]یک جمع کننده 2 بیتی 2 کلمه ای با استفاده از فناوری MOS معمولی ساخته شده است ملاحظات طراحی و نتایج تجربی نیز داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک جمع کننده ۲ بیتی ۲ بیتی با استفاده از تکنولوژی MOS سنتی ساخته شده است ملاحظات طراحی و نتایج تجربی نیز ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The course of logic operations of carry lookahead adder for binary number is introduced into optical computation. The carry lookahead by optical parallel processing is proposed.
[ترجمه گوگل]سیر عملیات منطقی جمع کننده پیش بینی حمل برای عدد باینری به محاسبات نوری معرفی می شود نگاه به جلو با پردازش موازی نوری پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]دوره عملکرد منطق جمع کننده lookahead برای اعداد باینری به محاسبات نوری معرفی می شود انتقال lookahead به وسیله پردازش موازی نوری پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It shows that mirrored adder is better than carry look ahead adder in arithmetic speed and layout.
[ترجمه گوگل]این نشان می‌دهد که جمع‌کننده آینه‌ای بهتر از جمع‌کننده نگاه به جلو در سرعت و طرح‌بندی است
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که جمع زننده mirrored نسبت به جمع کننده کامل در سرعت حساب و چیدمان بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We proposed 8 kinds of full adder and all of them are realized in 4 bit ripple carry adder.
[ترجمه گوگل]ما 8 نوع جمع کننده کامل را پیشنهاد کردیم و همه آنها در جمع کننده 4 بیتی ریپل حمل می شوند
[ترجمه ترگمان]ما ۸ نوع جمع کننده کامل را پیشنهاد کردیم و همه آن ها در ۴ بیت جمع کننده کمی جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Parallel adder is a digital circuit, which can be calculated the number of addition.
[ترجمه گوگل]جمع کننده موازی یک مدار دیجیتالی است که می توان تعداد جمع را محاسبه کرد
[ترجمه ترگمان]جمع کننده موازی، مدار دیجیتال است که می تواند تعداد of را محاسبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We take the Full Adder as an example to introduce the use of VHDL in the design of digital system, the experiment of digital circuit and the teaching.
[ترجمه گوگل]جمع کننده کامل را به عنوان مثال برای معرفی استفاده از VHDL در طراحی سیستم دیجیتال، آزمایش مدار دیجیتال و آموزش معرفی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما the کامل را به عنوان مثالی برای معرفی استفاده از VHDL در طراحی سیستم دیجیتالی، آزمایش مدار دیجیتال و تدریس در نظر می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The bit serial adder system was chosen over a normal gear system because of the number of gears it takes to make the clock's calculations.
[ترجمه گوگل]سیستم جمع کننده سریال بیت به دلیل تعداد دنده هایی که برای انجام محاسبات ساعت نیاز است، نسبت به یک سیستم دنده معمولی انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]سیستم جمع کننده سریال بیت کمی روی یک سیستم دنده معمولی انتخاب شد چون تعداد دنده ها برای محاسبه کردن محاسبات زنگ ساعت طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

افزایشگر (اسم)
adder

افعی (اسم)
adder, viper, asp, python

ماشین جمع زنی (اسم)
adder, totalizer, summer

مار جعفری (اسم)
adder

تخصصی

[سینما] جمع کننده
[کامپیوتر] جمع کننده، افزایشگر .
[ریاضیات] جمع کننده، افزاینده

انگلیسی به انگلیسی

• common european viper; any of a number of venomous or nonvenomous snakes resembling the viper; person or thing that adds; electronic circuit that sums two numbers in a computer (computers)
an adder is a small poisonous snake. adders are found in europe and asia.

پیشنهاد کاربران

مارِ جعفری، افعی
adder ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: جمع‏زن
تعریف: مدار الکترونیکی رقمی برای انجام عمل جمع
نوعی مار سمی، افعی

بپرس