aboveboard

/əˈbəvˌbɔːrd//əˈbəvˌbɔːd/

معنی: پوست کنده، راست، اشکارا، پوست کنده
معانی دیگر: بی شیله پیله، بی شائبه، آشکارا، علنی، رک و راست، بدون پرده پوشی، روراست، صاف و پوست کنده، بی حیله، بی غل و غش، آشکار و قانونی، بی شیله پیله، بطوراشکار، بی حیله

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: without tricks, deceit, or concealment.
مترادف: honestly, openly
متضاد: dishonest, furtive, shady, sub rosa, under-the-table, underhand, underhanded
مشابه: candid, fair, fairly, frankly, straightforward, straightforwardly, upright

- Ever since the company was caught cheating, they've had to operate in an aboveboard manner.
[ترجمه گوگل] از زمانی که شرکت در حال تقلب دستگیر شد، آنها مجبور بودند به روشی بالاتر از صفحه کار کنند
[ترجمه ترگمان] از وقتی که شرکت در حال خیانت دستگیر شد، مجبور شدند با آشکارا عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Everything was perfectly legal and aboveboard.
[ترجمه گوگل]همه چیز کاملا قانونی و فوق العاده بود
[ترجمه ترگمان]همه چیز کاملا قانونی و آشکار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is dignified, and open and aboveboard.
[ترجمه Mrjn] او با وقار و آشکار و درستکار بود
|
[ترجمه گوگل]او باوقار، باز و بالاتر از سطح زمین است
[ترجمه ترگمان]او باوقار و علنی و علنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I think everything ought to be aboveboard.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم همه چیز باید بالاتر از حد باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر من همه چیز باید آشکار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Everything I do is aboveboard, everything I do is legit.
[ترجمه گوگل]هر کاری که من انجام می‌دهم در بالای صفحه است، هر کاری که انجام می‌دهم قانونی است
[ترجمه ترگمان]هر کاری که می کنم واضح و آشکار است، هر کاری که می کنم معتبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their actions are open and aboveboard.
[ترجمه گوگل]اقدامات آنها باز و در بالای صفحه است
[ترجمه ترگمان]فعالیت های آن ها صریح و پوست کنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had been open and aboveboard, and there was nothing to fear.
[ترجمه گوگل]او باز و بالای تخته بود، و چیزی برای ترس وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]او باز و آشکار بود و چیزی برای ترسیدن وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their business was open and aboveboard.
[ترجمه گوگل]کسب و کار آنها باز و بالای صفحه بود
[ترجمه ترگمان]کار آن ها علنی و علنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was frank, open and aboveboard.
[ترجمه گوگل]او صریح، گشاده رو و بالاتر از سطح زمین بود
[ترجمه ترگمان]او رک و صریح و علنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We are aboveboard no matter what things we do, never keep It'secret.
[ترجمه گوگل]ما هر کاری که انجام می‌دهیم بالاتر از سطح زمین هستیم، هرگز آن را مخفی نگه ندارید
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که ما چه کارهایی انجام می دهیم، و هیچ وقت این راز را نگه نمی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Perfect gentleman aboveboard reflect the sentiments meditations Huaiyuan ambitions!
[ترجمه گوگل]نجیب زاده کامل بالای صفحه منعکس کننده احساسات مراقبه جاه طلبی های Huaiyuan!
[ترجمه ترگمان]عالی است، آقای محترم، نظرات sentiments و آرزوهای Huaiyuan را منعکس می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His part in the affair was quite aboveboard.
[ترجمه گوگل]نقش او در این ماجرا کاملاً بالا بود
[ترجمه ترگمان]نقش او در این ماجرا کام لا علنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We should be aboveboard in all of our dealings.
[ترجمه گوگل]ما باید در همه ی معامله هایمان بالادست باشیم
[ترجمه ترگمان]ما باید همه of رو علنی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These transactions are aboveboard.
[ترجمه گوگل]این تراکنش‌ها در بالای صفحه هستند
[ترجمه ترگمان]این تراکنش ها aboveboard هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His business dealings were aboveboard.
[ترجمه گوگل]معاملات تجاری او در سطح بالایی بود
[ترجمه ترگمان]معاملات و معاملات او علنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His part in the affair was quite open and aboveboard.
[ترجمه گوگل]نقش او در این ماجرا کاملاً آشکار و بالاتر از حد بود
[ترجمه ترگمان]نقش او در این ماجرا کام لا علنی و آشکار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Don't worry; the deal was completely above board.
[ترجمه گوگل]نگران نباشید؛ معامله کاملاً بالاتر از حد مجاز بود
[ترجمه ترگمان]نگران نباش معامله کاملا روی صفحه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Everything that we're doing is all perfectly above board.
[ترجمه گوگل]همه کارهایی که ما انجام می دهیم کاملاً بالاتر از حد مجاز است
[ترجمه ترگمان]همه کارهایی که داریم می کنیم کاملا برتر از این است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The deal was completely above board.
[ترجمه گوگل]معامله کاملاً بالاتر از حد مجاز بود
[ترجمه ترگمان]معامله کاملا روی صفحه شطرنج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Be open and above board with me.
[ترجمه گوگل]با من باز و بالاتر از تخته باشید
[ترجمه ترگمان]با من باز و بالاتر باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The deal was completely open and above board.
[ترجمه گوگل]معامله کاملاً باز و فوق العاده بود
[ترجمه ترگمان]این معامله کاملا باز و بالاتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. It was all quite above board - none too clean, but that's by the way.
[ترجمه گوگل]همه چیز کاملاً بالای تخته بود - هیچکدام خیلی تمیز نبود، اما اتفاقاً همینطور است
[ترجمه ترگمان]خیلی بالاتر از آن بود - هیچ چیز تمیز نبود، اما به هر حال این طور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Everything is above board except the strategy.
[ترجمه گوگل]همه چیز فوق العاده است به جز استراتژی
[ترجمه ترگمان]همه چیز به جز استراتژی برتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. And it's imperative that you play it all above board.
[ترجمه گوگل]و ضروری است که همه آن را در بالای صفحه بازی کنید
[ترجمه ترگمان]و واجب است که همه آن را روی صفحه نمایش اجر کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. It's all above board, Rosie.
[ترجمه گوگل]همه چیز بالاست، رزی
[ترجمه ترگمان]از همه مهم تر است رزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Peaks rising to be above board Yellow House, a panoramic view Liujiaxia county.
[ترجمه گوگل]قله‌هایی که در بالای صفحه خانه زرد، نمای پانوراما از شهرستان لیوجیاکسیا بالا می‌روند
[ترجمه ترگمان]Peaks که قرار است بالاتر از خانه زرد، یک نمای panoramic از بخش Liujiaxia قرار داشته باشد، در حال طلوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. You must always remain open and above board.
[ترجمه گوگل]شما باید همیشه باز و بالای تخته بمانید
[ترجمه ترگمان]تو همیشه باید باز و بالاتر از کشتی باقی بمونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. My business dealings are above board.
[ترجمه گوگل]معاملات تجاری من فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]معاملات تجاری من بالاتر از هییت مدیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. He has an above board character and is respected by everyone.
[ترجمه گوگل]او شخصیت فوق العاده ای دارد و مورد احترام همه است
[ترجمه ترگمان]او شخصیت بالایی دارد و توسط همه مورد احترام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. You know that all was fair and above board.
[ترجمه گوگل]می دانید که همه چیز منصفانه و بالاتر از حد معمول بود
[ترجمه ترگمان]شما می دانید که همه چیز منصفانه و بالاتر از همه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوست کنده (صفت)
aboveboard, picked

راست (صفت)
aboveboard, right, upright, truthful, straight, true, sheer, direct, downright, candid, straightforward, erect

اشکارا (قید)
aboveboard, signally, outright

پوست کنده (قید)
aboveboard

انگلیسی به انگلیسی

• exposed, obvious; fair, just
out in the open, revealed, not hidden
(nautical) cabins that are above water lever on a cruise ship
if an arrangement or deal is above board, it is completely honest.

پیشنهاد کاربران

رک و راست - قانونی
درستکار ، منصف
he was aboveboard
صادق، بی کلک
مشخص
بی دوز و کلک
صداقت داشتن. قانونی
certain transactions were not totally aboveboard
صادقانه، منصفانه، عادلانه

بپرس