assassin

/əˈsæsən//əˈsæsɪn/

معنی: قاتل، ادم کش
معانی دیگر: (معمولا درمورد قتل های سیاسی) آدمکش، ضارب، (از ریشه ی عربی)، فدایی حسن صباح، حشیشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who murders for money or for ideological reasons.
مترادف: hatchet man, hit man
مشابه: bravo, cutthroat, gunman, killer, murderer, torpedo

- The assassin of President McKinley was an anarchist.
[ترجمه گوگل] قاتل رئیس جمهور مک کینلی یک آنارشیست بود
[ترجمه ترگمان] آدمکش رئیس جمهور McKinley هرج و مرج طلبه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: one who debases or destroys.
مترادف: defamer, denigrator
مشابه: destroyer, maligner, slanderer

- My brother, the writer, calls people who don't punctuate correctly "the assassins of the English language"!
[ترجمه صادق] برادرم که نویسنده است، کسانی را که به درستی جملات را نقطه گذاری نمی کنند "قاتلان زبان انگلیسی" می نامد.
|
[ترجمه رونيكا] برادر نویسنده ی من ( برادر من که نویسنده می باشد ) به کسانی که جملات را درست نقطه گزاری نمی کنند قاتلان زبان انگلیسی می گوید
|
[ترجمه مهدی یار] برادر من نویسنده است و کسانی که جملات زبان انگلیسی را درست نقطه گذاری نمی کنن قال زبان انگلیسی مینامد
|
[ترجمه گوگل] برادر من، نویسنده، افرادی را که نقطه گذاری درست نمی کنند، "قاتلان زبان انگلیسی" می نامد!
[ترجمه ترگمان] برادرم، نویسنده، افرادی را صدا می زند که به درستی \"قاتلان زبان انگلیسی\" را مرتب نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. hajir's assassin
قاتل هژیر

2. The assassin was adjudged an extremist.
[ترجمه گوگل]قاتل یک افراطی شناخته شد
[ترجمه ترگمان]این آدمکش را به عنوان یک افراط گرا مورد ارزیابی قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. John Lennon's assassin was Mark Chapman.
[ترجمه گوگل]قاتل جان لنون مارک چپمن بود
[ترجمه ترگمان]قاتل جان لنون \"مارک Chapman\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Kennedy's assassin is assumed to have been Lee Harvey Oswald.
[ترجمه گوگل]فرض بر این است که قاتل کندی لی هاروی اسوالد بوده است
[ترجمه ترگمان]قاتل کندی فکر می کنه که لی هاروی اسوالد بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He'll never hire out as assassin with you.
[ترجمه گوگل]او هرگز با شما به عنوان قاتل استخدام نمی شود
[ترجمه ترگمان]او هرگز با تو به عنوان یک قاتل استخدام نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She hired an assassin to eliminate her rival.
[ترجمه گوگل]او یک قاتل را استخدام کرد تا رقیب خود را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]اون یه آدمکش استخدام کرد تا رقیبش رو از بین ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The assassin said he had acted alone.
[ترجمه گوگل]قاتل گفت که به تنهایی عمل کرده است
[ترجمه ترگمان]قاتل گفت که اون تنهایی عمل کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He decided no assassin would chance a shot from amongst that crowd.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت هیچ قاتلی از میان آن جمعیت شلیک نکند
[ترجمه ترگمان]او به این نتیجه رسیده بود که هیچ آدمکش نمی تواند از میان جمعیت به او شلیک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was killed by a hired assassin.
[ترجمه گوگل]او توسط یک قاتل اجیر شده کشته شد
[ترجمه ترگمان]اون توسط یه آدمکش اجیر شده کشته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The oil baron was killed by an assassin.
[ترجمه گوگل]بارون نفت توسط یک قاتل کشته شد
[ترجمه ترگمان]بارن به وسیله یک آدم کش کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The would-be assassin was a member of the presidential bodyguard and of the elite Revolutionary Guard.
[ترجمه گوگل]قاتل احتمالی یکی از اعضای محافظ ریاست جمهوری و از اعضای نخبه سپاه پاسداران بود
[ترجمه ترگمان]قاتل احتمالی یکی از اعضای گارد ریاست جمهوری و گارد نخبگان انقلابی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As for his would-be assassin, the Tories took turns yesterday to plunge the knife into Mr Lamont.
[ترجمه گوگل]در مورد قاتل احتمالی او، محافظه‌کاران دیروز به نوبت چاقو را در آقای لامونت فرو کردند
[ترجمه ترگمان]در مورد قاتل احتمالی او، حزب محافظه کار دیروز به نوبت وارد شد تا چاقو را به آقای لامونت تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Again and again the master assassin ducked the sweep of Sunfang.
[ترجمه گوگل]بارها و بارها قاتل اصلی سان فانگ را زیر پا گذاشت
[ترجمه ترگمان]دوباره و دوباره، قاتل فراری از مرکز شهر خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A superstitious fear swept over the hidden assassin.
[ترجمه گوگل]ترس خرافاتی قاتل پنهان را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان]ترس خرافی او را از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The danger from the footpad, the silent assassin, was always present, here in his church or across the river.
[ترجمه گوگل]خطر سکوی پا، قاتل خاموش، همیشه اینجا در کلیسایش یا آن سوی رودخانه وجود داشت
[ترجمه ترگمان]خطر از پا پا، قاتل ساکت، همیشه در کلیسا یا در عرض رودخانه، در آنجا حضور داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قاتل (اسم)
bane, assassin, killer, murderer, slayer, thug, cutthroat, manslayer

ادم کش (اسم)
assassin, thug, cutthroat, goon, manslayer

انگلیسی به انگلیسی

• member of a group of muslim extremists in syria and persia who sought to assassinate crusaders
one who murders premeditatedly, one who secretly murders another
an assassin is a person who assassinates someone.

پیشنهاد کاربران

قاتل سیاسی
لانگمن دیکشنری : قاتل
Someone who assassinate
an assassin is someone who murders an important person
An assassin killed martin luther king on April 4, 1968
Muhammad left for Medina, accompanied by his companion, Abu Bakr, and pursued by the assassins.
حضرت محمد به سمت مدینه حرکت کرد در حالی که با همراه خود ابوبکر مشایعت می شد و توسط تروریست ها تحت تعقیب بود.
assassin ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: قاتل سیاسی
تعریف: فرد مزدور یا متعصبی که با هدف سیاسی شخص یا اشخاصی را به قتل می‏رساند|||متـ . قاتل
واژه انگلیسی Assassin بنا بر سایت دانشگاه زبانشناسی آکسفورد و منابع معتبر دیگر از واژه عربی حشاشیون ( پیروان حسن صباح ) می آید و حشیش از پهلوی ساسانی ( پارسی میانه ) به عربی رفته است:
حشیش: در پهلوی " هاسیس " در نسک: فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو
...
[مشاهده متن کامل]

بنابراین:
Hashish: هشیش، آسیس
Assassin: آسیسان
Assassination: آسیسانش
To assassin: آسیساندن

قاتل
تروریست
متن های برگرفته شده از دیکشنری Oxford :
Noun - countable :
۱ - تروریست ( کسی که افراد مشهور را به دلایل سیاسی یا مذهبی به قتل می رساند. )
به عنوان مثال :
This particular guild was a home to 75 of the best thieves, assassins and cut throats in Europe
...
[مشاهده متن کامل]

۲ - پیروان حسن صباح ( مسلمانان فرقه ی اسماعیلیه که در طی جنگهای صلیبی بین سالهای ۱۰۹۴ تا ۱۲۵۶ میلادی بر شمال ایران حکمرانی میکردند و نقل می شود که قبل از رفتن به میادین جنگ، از ماده مخدر ( حشیش ) استفاده میکردند. )
به عنوان مثال :
In June, the Sultan had an Assassin try to murder Prince Edward
❇ ریشه ی این لغت از کلمات و زبان های زیر می آید:
Mid 16th century from French, or from medieval Latin assassinus, from Arabic ḥašīšī ‘hashish - eater’

Killer
Hitman
Murderer
Assassin
Slayer
همگی میشن آدم کش یا قاتل
Murderer بیشتر در بحث قانون و فقه و حقوق کاربرد داره
اساسین یعنی آدم کش قاتل درسته چون ما تو dota داریم phantom assassin به به
در اصل حشاشیون هستند که باعث قتل وزیر ملک شاه شدند
killer
اساسین به معنای آدم کش یا قاتل اساسینز کرید به معنای کشیش قاتل
طرفداران حسن= حساسون
به مرور زمان حشاشون و سپس حشاشین گفته شد.
مگر امکان داره کسی حشیش بکشه مغزشویی بشه و چند ماه بعدهنوز در پی ماموریتی باشه که حسن گفته؟
از واژه حشاشین. از حشیش به معنی دارو . حشاش داروساز . و حشاشین داروسازان اغراق هایی که توسط سفرنامه نویسان که از کشور های اسلامی دیدن کردن باعث شد حشاشین یا فداییان به نام اساسین در غرب شناخته بشن و اساسین مترادف با کسی شناخته بشه که به دلایل سیاسی و مذهبی دست به قتل میزنه
Valley of the assassins اسم کتابی است از یک نویسنده بنام freya stark در مورد قلعه الموت و اشاره داره به پیشمرگهای حسن صباحan ancient Muslim sect known as the assassins
اساسین نیست.
اصل حشاشین هست.
یعنی دارو فروش
نه ادم کش.
چون قتل هایی با
هیدن بلد ( خنجر مخفی ) انجام می دادند داخل اروپا بهشون می گفتن ادم کش . بعدا شد assassin
ساس یا حشره بوسه زن
چون خون خوراک هستند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس