مشفق

/moSfeq/

مترادف مشفق: باشفقت، بامحبت، خیرخواه، دلسوز، شفیق، غمخوار، مهربان، ناصح

متضاد مشفق: نامهربان

برابر پارسی: مهربان، دلسوز، مهرورز

معنی انگلیسی:
kind, tender, friend

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

مشفق. [ م ُ ف ِ ] ( ع ص ) مهربان و نصیحت گر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مهربانی کننده. ( آنندراج ) ( غیاث ).خیرخواه : باش از برای رعیت پدر مشفق. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 213 ). چنان نمود که وی امروز ناصح تر و مشفق تر بندگانست. ( تاریخ بیهقی ). لاجرم حقهای آن پیر مشفق نگاه داریم. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 360 ).
گه سیاه آید بر تو فلک داهی
گه تو را مشفق و یاری ده و یار آید.
ناصرخسرو.
مشفق ترزیردستان آن است که در رسانیدن نصیحت مبالغت واجب بیند. ( کلیله و دمنه ). شتر گفت بیار ای یار مشفق. ( کلیله و دمنه ). و اگر مشفقی باشد که این ترتیب بداند کردن مال بسیار آنجا حاصل گردد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 14 ).
دادار جهان مشفق هر کار تو بادا
کو را ابدالدهر جهاندار تو بایی.
خاقانی.
مشفق پدر، مرید پسر به بود که نخل
بر تن کمر بخدمت خرما برافکند.
خاقانی.
مشفق ترین هواخواهان آن است که... ( سندبادنامه ). شواهد سرایر ناصحان مشفق... هر لحظه مستحکمتر است. ( سندبادنامه ص 10 ).
من غم تو میخورم تو غم مخور
بر تو من مشفق ترم از صد پدر.
مولوی.
مشفق و مهربان خوش طبع و شیرین زبان. ( گلستان ).
از همگان بی نیاز و بر همه مشفق
از همه عالم نهان وبر همه پیدا.
سعدی.
|| ترسان و مرد بیمناک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ترسنده بر کسی. ( آنندراج ).

مشفق. [ م ُ ش َف ْ ف َ ] ( ع ص ) دهش کم و قلیل. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

مهربانی کننده ، دلسوزومهربان
۱- ( اسم ) مهربانی کننده . ۲ - ( صفت ) مهربان دلسوز : هر گاه در مصالح ملک تاملی رود وبمخلصی مشفق وناصحی مهربان و دوستی امین و چاکری وفادار محتاج گردم ...
دهش کم و قلیل

فرهنگ معین

(مُ فِ ) [ ع . ] (اِفا. ) مهربان ، مهربانی کننده .

فرهنگ عمید

دل سوز، مهربان.

مترادف ها

tender (صفت)
دقیق، حساس، مهربان، نازک، لطیف، ترد، باریک، با ملاحظه، مشفق، محبت امیز، تنک، ترد و نازک

kind (صفت)
خوب، مهربان، خیر، خوش خلق، خوش مزاج، خوش جنس، با محبت، مشفق، مهربانی شفقت امیز

sympathetic (صفت)
دلسوز، شفیق، غم خوار، مشفق، همدرد

پیشنهاد کاربران

مشفق =شنونده
دلسوزی یا مهربان یا رحم کردن اذیت شدن
مشفق یعنی مهربان، دلسوز، خیرخواه و نوعی صفت است.
این کلمه عربی و ریشه ی آن ( ش، ف، ق ) است.
مشفق یعنی دلسوز و مهربان و خیرخواه
مشفق از ماده اشفاق به معنی توجهی است که آمیخته با ترس باشد ( چون در اصل از ماده شفق گرفته شده که روشنی آمیخته با تاریکی است ) . مشفق کسی است که دلسوزی او همراه با نگرانی از آینده و عاقبت کار کسی است . مثلا پدری که به پسرش دلسوزی می کند به خاطر آن است که از آینده ی فرزندش نگران است .
رعوف
خیرخواه و دلسوز و مهربان . . . به هر سه معنی میده حالا بسگی به جمله مورد نظر داره .
دل سوز
.
با محبت
.
مهربان
دلسوزی➖مهربانی

اشرف فاتحی
خیرخواه و دلسوز
مهربان و دلسوز
دلسوز

دلسوز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس