فرسایش

/farsAyeS/

معنی انگلیسی:
weathering, abrasion, erosion, washout, wearing out

لغت نامه دهخدا

فرسایش. [ ف َ ی ِ ]( اِمص ) اسم است فرسودن را. ازمیان رفتگی. ساییدگی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) عمل فرسودن .

فرهنگ معین

(فَ یِ ) (اِمص . ) فرسودن .

فرهنگ عمید

۱. پوسیده شدن، فرسودگی.
۲. (زمین شناسی ) تغییر سطح خارجی پوستۀ زمین است در اثر آب های روان و بادها.

فرهنگستان زبان و ادب

{erosion} [زمین شناسی] فرایندی کلی یا گروهی از فرایندها که در آن مواد تشکیل دهندۀ پوستۀ زمین سست یا حل یا ساییده می شوند و هم زمان براثر عوامل طبیعی از نقطه ای به نقطۀ دیگر منتقل می شوند

واژه نامه بختیاریکا

تُز گِنیدِن

دانشنامه عمومی

فرسایش فرایند نابودی تدریجی رویهٔ یک ماده است. فرسایش عبارت است از فرسودگی و از بین رفتگی مداوم خاک سطح زمین ( انتقال یا حرکت آن از نقطه ای به نقطه دیگر در سطح زمین ) توسط آب یا باد. [ ۱] فرسایش فرایندی است که طی آن ذرات خاک از بستر خود جدا شده و به کمک یک عامل انتقال دهنده به مکانی دیگر حمل می شوند. [ ۲] به طور کلی کلمه فرسایش از دو جهت قابل بحث است؛ معنی وسیع کلمه شامل فرسایش های آبی و بادی و یخچالی است و معنی خاص کلمه بدون در نظر گرفتن حالت های مشخص آن در مورد فرسایش در خاک های کشاورزی است. وقتی از فرسایش صحبت می شود، فوراً آثار و علایمی که مشخص کننده نوع فرسایش است در نظر مجسم می گردد که با تخریب، برداشت، حمل مواد و رسوب یا تجمع مواد همراه است. [ ۳] فرسایش خاک یک پروسه منفی طبیعی و غیرطبیعی است که در مناطق خشک و نیمه خشک و مناطق سیلاب زده رخ می دهد. [ ۴] در این صورت، خاک تخریب شده زمین حاصلخیزی خود را از دست می دهد. درحالی که گیاه هنوز نروییده، محل به صحرا مبدل می گردد. چنین حادثه هایی در کشورهای آسیای میانه وجود دارد، زیرا در تابستان رطوبت هوا خیلی کم می گردد. آبی که در زیر ریشه گیاهان وجود دارد در اثر گرمی هوا تبخیر شده و گیاهان خشک می شوند و می میرند. به طور مثال ۳۰ سال پیش در شمال افغانستان در دشت های حیرتان ارزنه درختان سکساول و گز وجود داشت؛ که این درختان با چنین محل نمکی و کم آب، سازگار شده و با پوشش خود مناطق را حفاظت می کردند. در طی سال های جنگ، افراد فرصت طلب با قطع درختان، آن ها را در منازل خود مورد استفاده قرار دادند. اکنون در این محل فقط دشت و خاک باد وجود دارد. علت بیابان زایی، کمبود آب، استفاده افراطی و چرای بی رویه در چراگاه ها، خشک سالی پی درپی، بالا رفتن سطح نمک ها، فقر، توسعه شهرها، سیلاب ها، از بین رفتن فرش سبز زمین و درختان، عدم برنامه ریزی و مدیریت پایدار در جهت جلوگیری از فرسایش خاک از طرف دولت است.
۱ - نیروی جاذبه ۲ - آب سطحی ۳ - آب زیر زمینی ۴ - آب های جاری ۵ - یخچال ها ۶ - باد - سیل زدگی - امواج دریا ۷ - عوامل دیگر
باد به خودی خود نمی تواند صخره ها را فرسایش دهد؛ ولی وقتی همراه خود ذرات معلق شن یا خاک را حمل می کند، موجب ساییده شدن حتی سخت ترین صخره ها نیز می گردد. این عمل شبیه حرکت با دور آهسته سنباده کشی است که به منظور تمیز کردن سطح فلزات پیش از رنگ کردن آن ها مورد استفاده قرار می گیرد.
عکس فرسایشعکس فرسایشعکس فرسایشعکس فرسایشعکس فرسایشعکس فرسایش
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

فرسایش (erosion)
ساییده شدن سطحِ زمین، براثر عاملی متحرک که منجربه تجزیه و حمل اجزای سنگ و خاک می شود. عوامل فرسایش عبارت اند از دریا، رودخانه ها، یخچالها، و باد. تفاوت هوازدگی و فرسایش در این است که در هوازدگی انتقال مواد صورت نمی گیرد. عوامل مؤثر بر فرسایش عبارت اند از آب به شکل امواج دریا، جریان های سطحی، رودخانه ها و آب باران، یخ به شکل یخچال ها، و باد که با کوبیدن ذرات ماسه روی سنگ های لُخت و جا به جاکردن تل ماسهها باعث فرسایش می شود. انسان نیز با کشاورزی نادرست و ازبین بردن جنگل ها در فرسایش سهیم است و این اعمال ممکن است موجب افزایش جریانِ سیلاب ها شود. فرآیند فرسایش رودخانه ای به چند شکل صورت می گیرد که عبارت اند از فرسایش های عمل هیدرولیکی، برسایش، سایش، و انحلال.

جدول کلمات

استهلاک

مترادف ها

ablation (اسم)
فرسایش، قطع، ریشه کنی، قطع عضوی از بدن، طرد

erosion (اسم)
فرسایش، سایش، ساییدگی، تحلیل، فساد تدریجی

soil blowing (اسم)
فرسایش

soil drifting (اسم)
فرسایش

فارسی به عربی

تآکل

پیشنهاد کاربران

هر واژه ای که ر ز ژ و پ ا ت ن خ داشته باشد ترکی است باور کنید راست میگم
هر واژه ای که ف ش س داشته باشد ترکی است
فرسایش به معنای از بین رفتن هست تا بود شدن از بین رفتن
فرسودگی، میرانیدن
فرسایش یعنی از بین رفتن
. . . . . . . . . . . 💗
اولا بدون دانش سخن نگین خانوم اوزرا هر واژه ای که اولش فر باشه ویژه زبان های ایرانی هستش و سرچشمه ی اون از اوستایی هست مانند فروردین و فرزین و همه واژه هایی که بالا یاد بردید پارسی است در موردی یش هم بگم که در پارسی برای این که یک فعل رو به واژه تبدیل کنن مصدر مضارع به اضافهی ش میکنند برای نمونه از چند تا از واژهای که نام بردید:
...
[مشاهده متن کامل]

پالودن مصدر مضارع می شود پالای که به اضافه ی ش میشور پالایش مانای تمیزی می دهد
آلودن مصدر مضارع میشود آلای که به آضافه ی ش میشود آلایش که مانای کثیفی می دهد
و همه واژه هایی که نام بردید که آخر آن ش بود پارسی است در مورد یاشایش که نام بردید اطلاعی ندارم

فرسایش. با فرساد. و فرسوده هم خانواده است. . . آسایش با آسوده. آسان هم خانواده است
فرسایش ( فر سایش ) هر کلمه ایی فر داشته باشد. تورکی است. مثل فرلی. به فر. فرهاد. فرهنگ. فرزاد. فرزانه. فرهود. فرجام. فرهیخته. سایش. وهر کلمه ایی آخرش آیش داشته باشد. تورکی است. مثل یاشایش. فرسایش. همایش. پالایش. فرمایش. آزمایش. آلایش. پیرایش. آرایش. . . . . . .
فرسوده شدن، از بین رفتن
استهلاک

بپرس