غلام

/qolAm/

مترادف غلام: جوان، طفل، فرزند، بنده، چاکر، خادم، خدمتکار، زرخرید، عبد، مستخدم، مملوک، نوکر، غلمان

متضاد غلام: ارباب

برابر پارسی: برده، بنده، سرسپرده

معنی انگلیسی:
slave, page, lad, servant, thrall

فرهنگ اسم ها

اسم: غلام (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: qolām) (فارسی: غلام) (انگلیسی: gholam)
معنی: پسر بچه، شاگرد، بنده، کودک، پسر از هنگام ولادت تا آمد جوانی، ارادتمند و فرمانبردار، به صورت پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند غلامحسین، غلامرضا، غلامعلی
برچسب ها: اسم، اسم با غ، اسم پسر، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

غلام. [ غ ُ] ( ع اِ ) کودک. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ). کودک شهوت پدیدآمده. ( ترجمان علامه جرجانی تهذیب عادل نسخه ٔکتابخانه لغت نامه ). پسر از هنگام ولادت تا آمد جوانی. ( از منتهی الارب ). کودک که خطش دمیده باشد و بعضی گویند از زمان ولادت تا حد بلوغ. و فارسیان غلام به معنی مطلق بنده و پسر استعمال کنند خواه کودک باشد و خواه جوان و خواه پیر، لیکن بر مذکر اطلاق کنند نه بر مؤنث. ( آنندراج ). ریدک. ( مقدمة الادب زمخشری ). کودک نرینه. پسر خردسال. پسر. امرد. مقابل دختر. غلام بزرگتر از صبی و خردتر از شاب است و آن سنی است از چهارده سالگی تا بیست و یک سالگی. ( مسعودی ) : قال رب انی یکون لی غلام و قد بلغنی الکبر و امرأتی عاقرٌ. ( قرآن 40/3 ). فأدلی دلوه قال یا بشری هذا غلام. ( قرآن 19/12 ). و اما الجدار فکان لغلامین یتیمین فی المدینة. ( قرآن 82/18 ). پس خواهر یعقوب گفت : یک ره که این غلام [ یوسف ] دزدی کرد چاره نیست تا دو سال مرا بندگی کند. ( ترجمه تاریخ طبری چ بهار ص 270 ). || پسری یا امردی که با وی عشق ورزند. پسر زیباروی. معنی اصلی غلام ، پسر و امرد است ولی چون پادشاهان و امرا و شعرا و توانگران علاوه بر استفاده از غلامان خود در مورد خدمتگزاری و جنگاوری و تجمل با بعضی ازبندگان خوبرو عشق میورزیدند از این رو غلام در ادبیات مفهوم معشوق را به خود گرفته است. رجوع به «غلام و بنده از نظر تاریخی » در مطالب بعدی شود :
غلام ار ساده رو باشد و گر نوخط بود خوشتر
خوش اندر خوش بود باز آنکه با زوبین و چاچله.
عسجدی.
غلام و جام می را دوست دارم
نه جای طعنه و جای ملام است.
منوچهری.
داد در دستش آهخته حسامی را
بر لت جام نگارید غلامی را.
منوچهری.
در کف جاهل همیگوید نبید
در بر فاسق همیگوید غلام.
ناصرخسرو ( دیوان چ تهران ص 298 ).
می چه داری در صراحی ای غلام
جام پرکن تا به کف گیریم جام.
امیر معزی ( از آنندراج ).
ملک درحال کنیزکی خوبروی پیشش فرستاد همچنین در عقبش غلامی بدیعالجمال لطیف الاعتدال. ( گلستان سعدی ).
شمع نخواهد نشست بازنشین ای غلام
روی تو دیدن به شب روز نماید تمام.
سعدی.
کس ازین نمک ندارد که تو ای غلام داری
دل ریش عاشقان را نمکی تمام داری.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

دهلو ( شیخ ) ابن همدانی متخلص به مصحفی شاعر اردو ( ف . ۱۲۴٠ ه ق . ) . ویرا دیوانی است بزبان اردو .
پسر، پسرخردسال، پسری که موی پشت لبش دمیده باشدبنده، اجیردرفارسی معنی مطلق بنده وبرده رامیدهدخواه جوان باشدخواه پیر
( اسم ) ۱ - پسر ( از هنگام ولادت تا هنگام جوانی ) ۲ - کودک شهوت پدید آمده . ۳ - پسری که با وی عشق بازند امرد ۴ - شاگرد تلمیذ تربیت یافته ۵ - نوکر بنده عبد مقابل کنیز جاریه جمع : غلامان . یا غلام پست . مامور پست که نامه ها و بسته های پستی را توزیع کند . یا غلام پیشخدمت . پیشخدمت نابالغ از شاهزادگان یا رجال درباری خدمت شاه می کرد از قبیل قلیان بردن و آفتابه و گلدان گذاشتن . یا غلام ترک . غلامی که از نژاد ترکان باشد . یا غلام خاصه . هر فرداز گروهی از غلامان که در پشت سر پادشاهان می ایستادند . یا خانه زاد . ۱ - خانه زاد ۲ - غلام یا خدمتکاری که مخصوصا جهت خدمت شاه در دربار تربیت می یافت . یا خانه خواجه سرا . غلامی زیبا رو که خصی شده ودر خدمت شاه بود

فرهنگ معین

(غُ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - پسر، پسری که ریش در نیاورده باشد. ۲ - بنده ، اجیر، نوکر.

فرهنگ عمید

۱. برده، خواه جوان باشد، خواه پیر، بنده، اجیر.
۲. (اسم، صفت ) [عامیانه] مطیع، ارادت مند.
۳. [قدیمی] پسر، پسر خردسال.
۴. [قدیمی] پسری که موی پشت لبش سبزشده باشد.
* غلام پست: [قدیمی] کسی که نامه های مردم را از شهری به شهر دیگر می برد، مٲمور پُست، چاپار، پیک.
* غلام حلقه به گوش: بنده ای که حلقه در گوش او کرده باشند، بندۀ حلقه به گوش. &delta، در قدیم که برده فروشی رسم بود اغلب حلقه ای در لالۀ گوش آن ها می کردند: ( فدای جان تو گر جان من طمع داری / غلام حلقه به گوش آن کند که فرمایند (سعدی۲: ۴۳۰ ).

واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( تش ) ( ت ) نوروزی؛ ( ط ) دینارانی
تُربِه وُردار

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] غلام یکی از القاب حضرت مهدی (علیه السّلام) است.
غلام در لغت ، به معنای پسربچه است.

[ویکی الکتاب] معنی غُلَامٌ: جوان - نوجوان -جوانی که شاربش (سبیلش) تازه روئیده باشد (هم جوان نابالغ را شامل میشود و هم بالغ )
معنی فَتَیَانَ: دو غلام - دو غلام جوان (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است)
معنی فَتَاهُ: خدمتگزارش - غلام جوانش (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است )
معنی فَتَاهَا: خدمتگزارش - غلام جوانش (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است )
معنی فَتًی: جوان - غلام جوان (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است)
معنی فَتَیَاتِکُم: کنیزان جوان (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است)
معنی فِتْیَةٌ: جوانمردان (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است)
معنی غُلَامَیْنِ: دونوجوان - دو جوان (غلام یعنی جوانی که شاربش (سبیلش) تازه روئیده باشد وهم جوان نابالغ را شامل میشود و هم بالغ )
معنی فِتْیَانِهِ: غلامانش - کارگزارانش - گماشتگانش (فتی به معنای غلام جوان و فتاة به معنای کنیز جوان است)
ریشه کلمه:
غلم (۱۳ بار)

واژه «غلام» به عقیده بعضی به هر کودکی قبل از رسیدن به سن جوانی گفته می شود; و بعضی آن را به کودکی که از ده سال گذشته و هنوز به سن بلوغ نرسیده است اطلاق کرده اند. از تعبیرات مختلفی که در لغت «عرب» آمده می توان استفاده کرد: «غلام» حد فاصل میان «طفل» (کودک) و «شاب» (جوان) است که در زبان فارسی از آن تعبیر به «نوجوان» می کنیم، و «غُلام عَلِیْم» به معنای پسر دانا است.
جوانی که تازه سبیلش روئیده. در مفردات و قاموس و اقرب گفته: «الغلام:الطّار الشارب» یعنی موی پشت لب بالایش روئیده در مجمع آن را جوان فرموده است در قاموس و اقرب معنی آن را پیر نیز گفته‏اند که در این صورت از اضداد است و نیز با «او» تردید گفته‏اند: غلام از حین ولادت است تا جوانی. ناگفته نماند: نگارنده معنی اول را که «جوان» باشد بهتر می‏دانم به قرینه اینکه غلم و اغتلام چنانکه اهل لغت گفته‏اند به معنی هیجان شهوت نکاح است و جوان را از آن غلام گفته‏اند که او در حال طلب نکاح است. در این صورت در آیاتی که «غلام» بر بچه اطلاق شده به اعتبار مایؤل الیه است مثل . گفت پروردگارا از کجا مرا پسری خواهد بود حال آنکه پیر شده‏ام. آیه درباره حضرت زکریا است که از خدا فرزندی خواست و ملائکه به او بشارت یحیی را دادند و چون یحیی بنا بود بزرگ و جوان بشود لذا به لفظ «غلام» تعبیر آورده شده وگرنه لازم بود «ولد» گفته شود ایضاً درباره مریم آمده است که گفت: . از کجا مرا پسری خواهد بود با آنکه بشری به من دست نزده است. در آیه دیگر لفظ «ولد» آمده . ولی در آیه . مراد جوان است هکذا در آیه . (علی الظاهر). غلمان: جمع غلام است . و جوانانی که چون مروارید نهفته‏اند پیرامونشان بگردند. مراد از غلمان خدمتکاران بهشتی است چنانکه در آیه دیگر فرموده . پسران (خادمان) مخلد پیرامونشان بگردند چون آنها را ببینی گمان کنی از کثرت زیبایی و صفائشان مروارید پراکنده‏اند.

[ویکی فقه] غلام (لقب امام زمان). غلام یکی از القاب حضرت مهدی (علیه السّلام) است.
غلام در لغت ، به معنای پسربچه است.
اصطلاح شناسی
در برخی روایات از حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)، با این عنوان یاد شده است. امام صادق (علیه السّلام) فرمود: پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: «لا بد للغلام من غیبة؛ ناگزیر برای غلام غیبتی خواهد بود.» گفته شد: « ای رسول خدا! برای چه؟» فرمود: «از ترس مرگ .» این لقب نیز، گاهی در معنای لغوی خود به کار می رفته و مقصود همان پسربچه و جوان بوده است و گاهی به سبب شرایط حاکم بر زمان آن عصر، از روی تقیه گفته می شده و به عنوان لقب به کار می رفته است.

دانشنامه عمومی

غلام (فیلم ۱۹۹۸). «غُلام ( برده ) » ( انگلیسی: Ghulam ) یک فیلم هندی درژانر اکشن و جنایی است که در سال ۱۹۹۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به عامر خان و رانی موکرجی اشاره کرد. طرح اصلی داستان از فیلم در بارانداز محصول سال ۱۹۵۴ الهام گرفته شده است. [ ۱] [ ۲]
عکس غلام (فیلم ۱۹۹۸)

غلام (فیلم ۲۰۱۷). غلام فیلمی به کارگردانی میترا تبریزیان، نویسندگی سیروس مسعودی و با بازی شهاب حسینی محصول سال ۲۰۱۷ است. این فیلم اولین محصول مشترک ایران و بریتانیا می باشد که در لندن ساخته شده است. [ ۱]
داستان فیلم «غلام» در لندن در سال ۲۰۱۱ میلادی روی می دهد و دربارهٔ یک راننده تاکسی ایرانی به نام غلام ( شهاب حسینی ) ، است که شب ها کار می کند و هیچ علاقه ای به صحبت دربارهٔ گذشته اش ندارد. غلام با آنکه دو شغل دارد ولی نشان داده می شود که علاقه ای به پول و مادیات ندارد. او با آنکه رابطه خوبی با دایی اش ندارد ولی هر روز برای خوردن چیزی به کافه او می رود. مادر غلام در تلاش است که او را به خانه یعنی ایران بازگرداند ولی او هیچ تصمیمی برای برگشتن ندارد. [ ۲]
عکس غلام (فیلم ۲۰۱۷)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

bondsman (اسم)
کفیل، ضامن، غلام، برده

peon (اسم)
پیک، پاسبان، غلام، پادو، قاصد، سرباز پیاوه

bondman (اسم)
غلام، برده، رعیت

slave (اسم)
غلام، برده، بنده، زر خرید، اسیر، خادم

bondservant (اسم)
غلام، بنده، زر خرید، برده بدون مزد و اجرت

lad (اسم)
غلام، پسر بچه، جوانک

serf (اسم)
غلام، برده، زارع بی زمین و فقیر

vassal (اسم)
غلام، رعیت، بنده، تبعه، خراجگزار، همبیعت بالرد

thrall (اسم)
غلام، بنده، بندگی

page (اسم)
غلام، پسر بچه، خانه شاگرد، پادو، برگ، صفحه

galley slave (اسم)
غلام، غلام پاروزن، مزدور، زحمتکش

فارسی به عربی

عبد , قن

پیشنهاد کاربران

ایـــبـــک
بُخت، ریدک، بنده، برده، حلقه کش، سفته گوش، رهی، نوجوان، پسر، جوانک، بیریش
واژه غلام
معادل ابجد 1071
تعداد حروف 4
تلفظ qolām
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: غلمان]
مختصات ( غُ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی qolAm
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
...
[مشاهده متن کامل]

منبع فرهنگ فارسی معین
پایین اشتباه این واژه پارسی گفتم واژه غلام در پارسی برده می شود این واژه قبل اینکه ترک مسلمان شوند در زبان عربی بود

کولوم یا قلوم یعنی خدمتکار به ترکی از قل به معنای نیرو و بازو گرفته شده ، کوللانیم یا قوللانیم یعنی استفاده کنم ، قولی یعنی نیرومند ، قول یعنی زیر دست
۱. قول ، یعنی بازو ۲. نیرو توان ۳. زیر دست ۴. خدمتکار
غلام کلمه ای تورکی است که از قولوق به معنی خدمت گرفته شده است قول معنی بنده و نوکر می دهد به صورت غول در فارسی معنی دیو می دهد و قولام یعنی بنده هستم
من جنگ ترک و پارس ندارم. در حالیکه خودم ترکم. از روی قرآن میگم. حصرت زکریا به خدا عرض میکنه، چطور ممکنه به من غلامی عطا کنی در حالیکه من پیر شده ام. پس نمیتونه معنی برده جنسی داشته باشه.
در جواب احمد
حتی در زبان سومری هم کلماتی تورکی وجود داره شما چطور ادعا میکنید در آن زمان تورکی هنوز به غرب آسیا نرسیده. تورکی زبانیست که جهانو درنوردیده هر کجا دنیا نگاه کنید کلماتی با ریشه ی تورکی وجود داره
...
[مشاهده متن کامل]

در ضمن اینکه اشکانیان تورکیک بودن یچیز کاملا ثابت شده هست. لطفا بدون آگاهی انقدر با قاطعیت نظر ندهید

حلقه کش ؛ حلقه کشنده. کنایه از بنده و مطیع :
گوش جهان حلقه کش میم اوست
خود دو جهان حلقه تسلیم اوست.
نظامی.
ساختم از شرم سرافکندگی
گوش ادب حلقه کش بندگی.
نظامی.
من همان سفته گوش حلقه کشم
با خود از چین و با تو از حبشم.
نظامی.
واژه غلام یک واژه کاملا پارسی است به ترکی می شود کله این واژه یعنی غلام صد درصدر پارسی است.
این واژه احتمالا یا ریشه عربی دارد یا ریشه پارسی.
از آنجا که واژه غِلمان در قرآن وجود دارد و در آن دوران هنوز زبان ترکی نزدیک به غرب اسیا هم نشده بود، این واژه احتمال زیاد عربی است.
اما از آنجا که اعراب سابقه زیادی در دزدی واژگان پارسی دارد، این احتمال وجود دارد که این واژه از پارسی وارد عربی شده باشد و معرب شده باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

هرچه هست مطمئنا ریشه واژه غِلمان عربی با واژه قوللوک ترکی متفاوت است، گرچه ممکن است معانی نزدیک به هم داشته باشند.

قول لوق الماق ( پذیرایی کردن در مهمانی ها ) که هنوز این کلمه قابل استفاده در ترکی امروزی است. یا من سیزین قول لو غوزدا ث ( برای خدمت کردن به شما حاضرم ) . . . من سیزین قولوزام ( بنده ی ۴ هستم ) . . قول ( بنده ) . . قو لام ( غلام= بنده هستم )
به نظر از قلی یا کولوم ترکی هست
قل یعنی دست که در کلمات تورکی مثل قلچماق و قلدر دیده میشه
معنی دستک و کمک میدهد
خدمتکار
غلام : غلام ( عربی ) بنده ، پسر بچه، جوانک .
قلی : قلی ( ترکی ) غلام .
از تعبیرات مختلفی که در لغت عرب آمده می توان استفاده کرد که غلام حد فاصل میان طفل ( کودک ) و شاب ( جوان ) است که در زبان فارسی از آن تعبیر به نوجوان می کنیم .
نه اشتباهه
غلام به پسر بچه هایی میگفتن که اعراب از آنها سوءاستفاده های جنسی میکردن
به نظر بنده ترکی است و از قول یم درست شده.
"قول" ( در ترکی برده ) "یم یا وم" ( پسوند احترام در ترکی مانند خانیم، بیگیم )
معنیش هم لفظ احترام آمیزی میشود که به بردگان میدهند
غلام
یک نوع بازی
مرغی افسانه ای
جهان دایناسوری
برده. . . .
سفته گوش. [ س ُ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) شخصی را گویند که گوش او سوراخ باشد. ( برهان ) :
من آن سفته گوشم که خاقان چین
ز ناسفتگان کرده بودم گزین.
نظامی.
|| کنایه از فرمان بردار و قبول کننده و مطیع و تابع و غلام. ( برهان ) . غلام و کنیز و مطیع. ( غیاث ) . غلام که حلقه بگوش نیز گویند. ( رشیدی ) . کنایه از مطلق محکوم و مطیع و اکثر اطلاق آن بر کنیز و غلام کنند. ( آنندراج ) :
...
[مشاهده متن کامل]

روز و شب سالکان راه تواند
سفته گوشان بارگاه تواند.
نظامی.
دو شخص ایمنند از تو کائی بجوش
یکی نرم گردن یکی سفته گوش.
نظامی ( شرفنامه ص 63 ) .
من همان سفته گوش حلقه کشم
با خود از چین و با تو از حبشم.
نظامی.
سفته گوشی چو در ناسفته
در فروشی بهای جان گفته.
نظامی.
|| ( اِمرکب ) گوش ِ سوراخ کرده. ( برهان ) .

لَلَه آقا
لهجه و گویش تهرانی
مستخدم مرد، غلام
ریشه ی واژه ی #غلام در عربی قول و قولمان در ترکی ✅
از قول یا قولمان ( شاهمرسی ) ترکیست به معنی بنده و غلام
در دیوان لغات ترک هم گفته شده است.
از فعل قیلماق به معنی انجام دادن است
قیلمان با پسوند انجام دهنده ( اویرتمن - اییرمن )
...
[مشاهده متن کامل]

قولمان یا قیلمان به معنی شخصی که کارش انجام دادن کار ها است. ♦️
به صورت غلام وارد عربی شده است.
در ترکی واژگان بسیاری وجود دارد که به صورت تک هجایی با اسم گفته میشود و فعل مشخص دارد
( مثال ؛ قور : رتبه مرتبه - دیوان لغات ترک - فرم دیگر قورام )
قولمان به معنی خود نوکر و غلام است اما قول به تنهایی بیشتر برای بنده استفاده میشود. ♦️
بنده : قول - qul
غلام - نوکر : قولمان - qulman

غلام= قولام از "قول" و مصدر "قوللوک:به معنی خدمت"
و غلام یعنی خدمتکار ، واژه و اسمی ترکی است که وارد زبان عربی شده
از این مصدر اسم "قلی" هم درست شده.
خدمتکار ، برده
معنی غُلام در بعضی وقت ها به معنی چوپان است مثلاً:
به سراغ آن غلام رفت و گفت:�از این همه گوسفندانت یکی را به من بده. �
رهی، جوان، طفل، فرزند، بنده، چاکر، خادم، خدمتکار، زرخرید، عبد، مستخدم، مملوک، نوکر، غلمان
غلام از ریشه غلم گرفته شده به به معنی جوان و مذکری که استفاده جنسی از وی میشود
کنیز
در بهشت جوانانی خدمت اهل بهشت می کنند بنام غلمان آنچنان زیبا هستن و اهل بهشت از آنها بهره جنسی هم می برند
نوکر خدمد کار مرد

جوان، نوجوان، پسر
نوکر. حمال
ایبک
رهی
برده جنسی مذکر
به معنی فرزند، نوجوان، خدمتکار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٩)

بپرس