علا

/~alA/

معنی انگلیسی:
high rank

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

علا. [ ع ُ / ع َ ] ( ع اِمص ) بلندی و بزرگی. ( غیاث از صراح ) :
دولتت دولت علائی را
مایه و پایه علا باشد.
مسعودسعد.
اقبال شاه چون ز علا وسنا شده ست
من جمله آفرین علا و سنا کنم.
مسعودسعد.
بر تن حشمت باقیش لباس از شرفت
بر سر دولت پاینده او تاج علاست.
مسعودسعد.
و رجوع به علاء شود.

علا. [ ع َل ْ لا ] ( اِخ ) یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان سمنان واقع در قسمت جنوب باختری سمنان. دارای آب و هوای معتدل و خشک. آب قراء آن از قنوات تأمین میشود و محصولات عمده آن غلات وپنبه و تنباکو و صیفی است. راه شوسه سمنان به دامغان تقریباً از شمال دهستان و راه آهن از وسط دهستان میگذرد. و ایستگاههای میان دره ، گرم آب ، گراب در طول دهستان واقع است. این دهستان از 15 آبادی بزرگ و کوچک ،و در حدود 48 مزرعه تشکیل شده است. جمع سکنه آن 4800 تن است. مرکز دهستان قصبه علا، و قراء مهم آن جام ، رکن آباد، خیرآباد و دوزهیر است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ). علاّء. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 210 ).

علا. [ ع َل ْ لا ] ( اِخ ) قصبه مرکز دهستان علاء از بخش مرکزی شهرستان سمنان واقع در 9هزارگزی جنوب خاوری سمنان و 4 هزارگزی شمال راه شوسه سمنان به دامغان و 2 هزار و پانصد گزی ایستگاه میان دره. سکنه آن در حدود هزار تن. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و پنبه و پسته و میوه و صیفی است. یک مناره از آثار قدیم دارد. شغل مردان زراعت و هیزم فروشی است. صنایع دستی زنان کرباس بافی میباشد. دارای راه فرعی و دبستان است. مزارع تقی آباد و حسین آباد که هر یک چند تن سکنه دارد و نیز مزارع غیرمسکونی بنام غیاث آباد و محمدآباد و احمدآباد و نوکلاته جزء این قصبه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

فرهنگ فارسی

واحه ایست در شمال حجاز در ۹۸٠ کیلومتری دمشق و ۳۲۳ کیلومتری مدینه . در ازمنه قدیم بنام [ دیدان ] نامیده میشد و آثاری از قرن اول م . در آن باقی است. هنگامی که پیامبر ص. به تبوک میرفت درین محل منزل کرد .
برای استعلا به کار رود بر .
قصبه مرکز دهستان علائ از بخش مرکزی شهرستان سمنان و واقع در ۹ هزار گزی جنوب خاوری سمنان و ۴ هزار گزی شمال راه شوسه سمنان بدامغان و ۲ هزار و پانصد گزی ایستگاه میان دره

فرهنگ عمید

رفعت، بلندی قدر، شرف، بزرگواری.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عَلَا: برتری جست
معنی أَلَا: آگاه باشید
معنی أَلاََّ: که نه-که نیست
ریشه کلمه:
علو (۷۰ بار)

دانشنامه عمومی

علا (صیدون). علا، روستایی در دهستان صیدون جنوبی بخش علا شهرستان صیدون در استان خوزستان ایران است. این روستا، مرکز دهستان صیدون جنوبی است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۶۳۱ نفر ( ۱۵۰ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس علا (صیدون)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

علا : در اسراف و تجاوز برتری جوئی کرد . در زمین برتری جوئی کرد.
مِن فِرْعَوْنَ إِنَّهُ کانَ عَالِیاً مِّنَ الْمُسرِفِینَ ( دخان 31 )
از فرعون ، که مردی متکبر و از اسرافکاران بود .
منظور از عالی در آیه فوق علو مقام نیست ، بلکه اشاره به برتری جوئی فرعون و علو در اسراف و تجاوز است ، چنانکه در آیه 4 سوره قصص نیز آمده است : ان فرعون علا فی الارض. فرعون در زمین برتری جوئی کرد ( تا آنجا که حتی دعوی خدائی نمود و خویشتن را رب اعلی نامید ) .
...
[مشاهده متن کامل]

( تفسیر نمونه ج : 21 ص : 184 )

بزرگی و مرتفع
علا ( ală ) : [ اصطلاح چوپانی ] گوسفند یا بزی که گوش بلندی دارد. .
بلندی ومرتفع بلند قامه
سبب رفعت و بزرگی

بپرس