ذغال

/zoqAl/

لغت نامه دهخدا

ذغال. [ ذُ ] ( اِ ) چوب سوخته آتش نشانده و کشته که برای بار دیگر سوختن را آماده کنند. فحم. انگشت.زگال. زغال. زوال و برخی آن را با زاء اخت راء نویسند و ظاهراً چنانکه معمول نیز همان است با ذال صحیح باشد چه دغل با دال مهملةنیز به معنی خس و خاشاکی است که در حمامها سوزند.

فرهنگ فارسی

املائ غلط بجای زغال

پیشنهاد کاربران

باسلام، ابتدا باید بررسی کرد که ریشه این لغت عربی است یا پارسی تا بتوان املای صحیح آن را تشخیص داد. زغال یا ذغال
چون الفبای زبان پارسی از عربی با حروف اضافه ( حروف های که در پارسی تلفظ ندارند ) گرفته شده است اگر این کلمه در عربی بود و بصورت ذ وجود داشت آنگاه ذغال درست و غیراینصورت زغال درست است. اگر در فارسی از حروف اضافه استفاده نمی کردیم آنگاه قطعا زغال درست بود.
...
[مشاهده متن کامل]

بسیاری از کشورهای جهان خط خود را به لاتین تغییر داده اند ولی شبیه هم نیستند برخی حروف را حذف و برخی را اضافه کرده اند مثل کشور ترکیه و آذربایجان که در حروف الفبای آنها w وجود ندارد و نیز در ترکیه هم حرف Q هم وجود ندارد.

یا از عربی و زاغ و یا به شکل زگال مثل منگال تونگال چنگال با پسوند گال
ریشه ی کلمات زاغ، زاغوا و ازاغ، زیغ است. زَیْغ به معنای انحراف از مستقیم است، زیغ را اگر بخواهیم در یک کلمه توصیف کنیم می شود انحراف یا میل.
...
[مشاهده متن کامل]

به همین علت در مقابل سپیدی به شکل سیاهی در اشعار میاید
زاغ حرص و همای همت را
ریزه استخوان نمی یابم.
یکی از اقسام غراب زاغ است که مشهور به غراب الزرع و دارای پیکری است بقدر کبوتر

الاس
نوشتار صحیح = زغال
چال. اذغال:آب چاله
تنوره
ناردونی
افروخته

بپرس