جوک

/jok/

مترادف جوک: شوخی، لطیفه، هزل

متضاد جوک: جد

معنی انگلیسی:
gag, jest, joke, pleasantry, story, crack

جدول کلمات

لطیفه

پیشنهاد کاربران

این واژه امروزه به معنای شوخی و لطیفه از کلمه انگلیسی joke وارد زبان پارسیو تقریبا همه زبانها شده است
اماگذشته تلخی برای بسیاری از مردم داشته است
در گذشته برای تحقیر اسیران همانند گاو شخم زننده. . . چوبی بر گرده و گردن و کول آنها میگذاشتند
...
[مشاهده متن کامل]

تا باعث تحقیر آنها بشود
این واژه در اشعار و ادبیات با مفهوم ( زیر یوغ آمدن ) استفاده میشود. . .
اما این عمل سبب تحقیر و تمسخر این افراد میشد.
که کم کم باعث استفاده واژه ( چوخی. . . یوکی. . . جوکی. . . ) . در بین عموم مردم شد.
در بین لر زبانان واژه چوب به گونه های مختلف تلفظ میشود
چو - چوک - چوخ - چوق - چوک. . .
پس واژه جوک دلالت بر انسانی دارد که یوغ بر گردنش بسته شده است و باعث تمسخر او در بین مردم میشود

این واژه اکنون به معنای شوخی است
اما در گذشته دلالت بر رنج و تلخی عده بسیاری از مردم داشت.
در گذشته برای تحقیر افرادی که توسط حکومت اسیر میشدند و برای مغار آنها . . . همانند گاو شخم زننده. . . چوبی همانند یوغ بر گردن و کول این اسیران میبستند.
...
[مشاهده متن کامل]

این معنا امروز هم در مفهوم ( زیر یوغ آمدن )

این بزرگترین جوک وکاریکاتور سیاسی"مُبکی":
قدرت نظامی وأمنیت جانی ومالی وسلامتی ورفاه به بالاترین سطح میرسانید وبرنامه ریزی میانجامید؛
أمّا قدرت فرهنگی واخلاقی به پائینترین سطح میرسانید ورهاش کنید!
ارمنی ها به جوک ( joke ) "katak" می گوید که از پارتی kātak و پارسی میانه kādag به چم بازی، شوخی میاد
در مازنی به بازی "کا" و کردی "کایه" می گویند
لتیفه گفتن و خندیدن جرم نیست اما باید باهم بخندیم نه بهم بخندیم
" گُواژه" به چم شوخی، طعنه
گُواژه که خندانمَندَت کند / سرانجام با دوست جنگ افکند. بوشکور بلخی ( سده 3 و 4 )
گواژه بسی باشدت بافسوس / نه مرد درفشی و گوپال و کوس. فردوسی
جوک و جوکر: فکاهی و فکاهی گو.
خنده دار
برابر پارسی این واژه
لاچ
است که که پس از فرنشینی تازیان
لاغ
شده است.
واژگان
بافه
بافی
و
لافی
نیز به کار رفته است به افزونه لاچ
لاچ و لافی
و گر مرد لهو است و بازی و لاغ
قویتر شود دیوش اندر دماغ
خداوندگار سخن سعدی یگانه
شوخی، لطیفه، هزل
جُوَک : نوعی اجر کاری زیگزاگ است. ( اصطلاحات ساختمان سازی و بنایی )
حرفی که خنده و شور و نشاط در پی داره
گفتن چیزی که باعث خنده شود
لطیفه
شوخ ، شوخی ، مزاح ، مزآ ( مزه + آور ) ، لودگی ، چکه ، چکگی ، چکژ ( چه از رهی کژ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس