بهایی

/bahAyi/

مترادف بهایی: فروشی، فروختنی ، پیرو بهاء، نوعی پارچه

متضاد بهایی: رایگان، مجانی

معنی انگلیسی:
bahai

لغت نامه دهخدا

بهایی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) گران بها. پرقیمت. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). || فروشی. قابل سودا. ( فرهنگ فارسی معین ). فروختنی. قیمتی : من گفتم یا هذا این ناقوس بهایی است گفت چه خواهی کردن این را. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ). رجوع به بهائی شود. || نوعی پارچه بغدادی. ظاهراً منسوب به بهاءالدین نامی. ( فرهنگ فارسی معین ).

بهایی. [ ب َ ] ( اِخ )رجوع به بهاءالدین عاملی معروف به شیخ بهائی شود.

بهایی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بهأاﷲ است. رجوع به بهأاﷲ شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - گرانبها پر قیمت . ۲ - فروشی قابل سودا . ۳ - نوعی پارچه بغدادی

فرهنگ معین

(بَ ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به بهاء. ۲ - پیرو آیین بهاء، پیروان میرزا حسینعلی نوری ، معروف به بهاءالله که بعد از باب کار وی را دنبال کرد و کتب و رسالات بسیاری نوشت که مهمترین آنها کتاب ارض اقدس است .
( ~. ) (ص نسب . ) گرانبها، پرقیمت ، فروشی ، قابل سودا، نوعی پارچة بغدادی .

فرهنگ عمید

۱. قیمتی، گران بها، قیمت دار.
۲. فروشی.
پیرو فرقۀ بهائیت.

پیشنهاد کاربران

محمدعلی : والدین وی گویا در انتخاب نام فرزند به محمد یا علی به تنهائی راضی نبوده بلکه گزینش آن دونام در پیوند با هم ؛ یکی بنیانگذار دین اسلام و مخترع یوغ سنگین شریعت محمدی در میدان رقابت های سرسختانه و شجاعانه و دلاورانه با دین موسا ( موسی ) تحت عنوان یهودیت و یوغ سنگین شریعت موسائی ( موسی ئی یا موسوی ) تحت عنوان قانون ( Canon یا Kanon با تلفظ کانون در اصل و ریشه به زبان فارسی و به معنای مرکز بوده و می باشد ) و دین ایسا ( عیسی ) تحت عنوان مسیحیت و یوغ سبک ایسائی ( عیسوی ) تحت عنواین شفا و نجات و دیگری امام اول شیعیان یعنی علی بن ابی طالب ( یا ابوطالب ؟ ) .
...
[مشاهده متن کامل]

حسینعلی : گویا والدین در انتخاب نام فرزند خویش به علی یا حسین به تنهائی راضی نبوده و کافی نداسته اند بلکه هردو نام را در پیوند با هم برای فرزند خود انتخاب نموده اند، یکی امام علی و دیگری فرزندش و نوه محمد پهلوان دلیر و قهرمان حماسه کربلا.
Aka ( عکا ) محل تبعید بهاء الله با تلفظ اصلی و ریشه ای آکا به معنای آقا می باشد که در زبان عبری لقب یَهوَه بوده است و بعدا توسط مسیحیان اقتباس گردیده و تاکنون هم به پدر آسمانی و هم ایسا به عنوان پسر یکدانه وی اتلاق ( اطلاق ) میگردد. Koran و Quran با تلفظ کُرآن نام های کتاب مسلمانان یعنی قرآن با حروف لاتین و به زبان های آلمانی و انگلیسی می باشند. پیشوند کُر در زبان یکی از اقوام ماد یعنی کرد ها بخصوص کرد های ایران معادل واژه پسر در زبان فارسی می باشد و پسوند " آن" ضمیر سوم شخص مفرد و در لفافه و پنهانی اشاره به محمد داشته و دارد. لذا این عنوان توسط حکیمان و عارفان و ادیبان و شاعران و هنرمندان قوم عرب ( Arab در اصل و ریشه با دو تلفظ و معنای مختلف ؛ یکی مفرد و دیگری جمع به شکل های آرب و آراب به معنای رب یا رب های آغازین و ازلی و ابدی ) و در راس آنان پیامبر اسلام در سرزمین حجاز و در مراحل اولیه ظهور و پیدایش دین نوپای اسلام در رقابت با بینش و باور دین مسیحیت که بر اساس آن ایسا پسر آقا یا سرور یا پدر آسمانی محسوب می شده، در زبان عربی آفریده شده و منظور آفرینندگان این عنوان این بوده است که نه ایسا بلکه محمد پسر یکدانه و دُر دانه سرور آسمانی تحت نام الله ( اَل عربی باضافه اله آرامی ) می باشد. لذا واژه قرآن در اصل و ریشه به معنای " بخوان " نبوده است ، یا معنای کلمه قرآن به قول های محمدعلی و حسینعلی عبارت نبوده است از : بیان کن کلام اقدس را . آرم یا لوگو و یا نشان بهائیان یعنی خورشید یا ستاره نُه پر چیز دیگری نمی باشد غیر از گذاشتن تثلیث یا مثلث سه گوش دین مسیحیت روی ستاره شش پر داوود قوم یهود.
لذا این احتمال قریب به یقین می باشد که آفرینندگان این علامت به سه نوع تثلیث روی همدیگر باور داشته اند به شکل های زیر :
الف - تثلیث مذکر یعنی پدر - پسر - روح مقدس.
ب - تثلیث موئنث یعنی مادر - دختر - روح مقدسه.
پ - تثلیث خنثا یعنی دختر بچه - پسر بچه - روح چه یا روحک مقدس ( کودکان قبل رسیدن به بلوغ جنسی ) .
اما معلوم نیست که آیا ستاره شش پر داوود که از دو مثلث روی همدیگر ترسیم گردیده، از دیدگاه قوم یهود براستی به معنای دو تثلیث نوع اول و دوم روی همدیگر بوده یا نه و آیا طبق بینش و باور بهائیان تثلیث نوع سوم هم در ارتباط با ظهور جنسیت سه گانه آفریدگار کائنات در قالب های زنده جزئی نباتی و حیوانی و انسانی باید در نظر گرفته شود یا نه ؟
Christ با تلفظ کِریست به زبان آلمانی و کِرایست به زبان انگلیسی لقب پیروان اولیه ایسا می باشد که توسط یونانیان بر روی آنان گذاشته شده است. اما تلفظ این واژه در اصل و ریشه به شکل " کُریست" به معنای آنانیکه بر این بینش و باور اند که ایسا پسر خداست، بوده و این لقب از منطقه کرد نشین به ترکیه و سپس به یونان رسیده و توسط یونانیان علامت ضمه روی حرف ک به کسره تبدیل شده است.
بهر حال سیاست مداران بریتانیا ( انگلیس و مستعمرات ) دوست نداشته و یا مایل نبوده اند که در کشورهای تحت مستعمره توجه دولت و مردم بسوی علم و صنعت عطف گردد بلکه بسوی پهلوان بازی و نامجویی و نام آوری و شهرت طلبی در میدان آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه منحرف گردد و با کلنجار رفتن بر سر دوقلوی قدیمی و کهنه و فرسوده متناقض و متضاد" بداعت و عدم بداعت " دینی، وقت و انرژی حسی و فکری و خیالی دولت و ملت تحت استعمار تلف شود.
حسینعلی خان و محمد علی خان در دوران قارجار دو پهلوان و دو قهرمان در میدان رقابت بداعت با عدم بداعت محسوب می شوند که بطور خواسته یا ناخواسته در طول و راستای حس و فکر و خیال سیاسی - اقتصادی - فرهنگی - اجتماعی سیاستمداران بریتانیایی و نمایندگان آنان در ایران عمل کرده اند و ادامه آن پهلوان بازی ها و قهرمانی های جزئی در میدان دین منجر به روی کار آمدن مرحوم خمینی و زمام امور را بطور کامل در دست گرفتن توسط وی شد و عملی نمودن تئوری ولایت مطلقه فقیه . به عنوان پهلوان پهلوانان ؛ قهرمان قهرمانان؛ رستم ایرانی دین اسلام در شاخه تشیع که حتا از خاکی نمودن پشت فرزند خود سهراب فرمانده سپاه و لشکر تورانیان شاهنامه ابوالقاسم حکیم فردوسی شیخ طوسی و فرو بردن خنجر در سینه او هیجگونه عبایی نداشت.

بر اساس بینش و باور فردی من، خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه در زبان و ادبیات و یک مقوله یا مفهوم و ایده انتزاعی در فهم و عقل انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) آفریننده گیتی ها یا دنیا ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و مساوی و بیشمار و خالق سامان ها یا نظم های کلی و هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی و یا به بیانی دیگر خالق عوالم هفتگانه بهمراه آسمان ها و زمین های هفتگانه بطور مطلقا یکسان و برابر در محتوای هرکدام از آنها و آنهم از ابعاد فراوان و بیکران خویش و نه از عدم یا نیستی ، در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه و شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری. آئین یکتا پرستی هم هیچ چیز دیگری نبوده و نمی باشد غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی. تجمع در عبادتگاه ها خدمت به خداوند متعال نمی باشد بلکه خدمت به دین . زیرا خداوند متعال از هر لحاظ بی نیاز مطلق است و به خدمت از طرف انسان هیچگونه نیازی ندارد. زندگی و سعادت اولی و آخری یا مبدئی و ازلی و ابدی توسط خداوند متعال یکبار برای همیشه و جاودانگی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین آفریده شده و تصویر کلیات و جزئیات آن مشمول حال تغییر و تحول و گذر زمان نمی باشد و در خاطره مطلق و بیکران خداوند یک بار برای همیشه ثبت و ضبط گردیده و پس از آن هیچ گونه خلل و لرزش و لغزشی مثل تصاویر روی امواج آب ایجاد نخواهد گردید. انسان هم هیچگاه نمی تواند و نخواهد توانست در فرم یا شکل و یا صورت و محتوای آن هیج گونه دخل و تصرفی بنماید و یا به کمک کلیه پندار ها و گفتار ها و رفتار های نیک و بد دنیوی خویش کوچکترین اثر مثبت یا منفی روی آن بگذارد. لذا عبارت دینی تحت عنوان " توشه راه آخرت" هیچ چیز دیگری نبوده و نمی باشد غیر از یک دام و تله تبلیغاتی - ترویجی - بازاری - تجاری در جهت به تور و دام انداختن آنانیکه که هنوز به زیر یوغ سنگین یا سبک شریعت در نیامده و جلوگیری از خروج و فرار و رهائی آنانیکه زیر یوغ هستند. سعی و کوشش در جهت حفظ و نگهداری و دفاع های سرسختانه و جانبازانه از یک دین و مذهب خاص و ویژه در میدان رقابت با آئین ها و ادیان و مذاهب دیگر هرگز با هدف دفاع از حقیقت و حقانیت و انسان و انسانیت و برای خاطر خدا نبوده و نمی باشد، بلکه زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر بنیانگذار آن دین و مذهب
...
[مشاهده متن کامل]

در ذهن و زبان و خط انسان بخصوص پیروان و در حافظه یا خاطره تاریخ درست همانطوریکه آرزوی پنهانی خود آن انسان بوده است و در قبال این خدمت، یوغ شریعت روی گردن و دوش و گرده پیروان حفظ میگردد و سازمان های دینی پایدار می مانند و دینداران و کارمندان دینی زندگی دنیوی خودرا در رفاه سپری می نمایند. دو وعده عمده دینی ؛ یکی زندگی جاودانه در بهشت و دریافت پاداش های فراوان برای پیروان و دیگری زندگی خلد جهنمی و دریافت عذاب های شدید و دائمی برای دیگران و دگر باوران و دگر اندیشان، دو ضمانت سفت و سخت و محکم اجرائی اند که بنیانگذار دین و مخترع یوغ شریعت از پیروان بخصوص در سطوح بالای رهبریت و پیشوائی و مرجعیت تقلید از پیش و بطور غیر مستقیم گرفته است . بنیانگذاران و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی، به تبعیت و پیروی از امر و کلام خداوند متعال، آئین و دین نیاورده اند بلکه متاثر از پرتو های وسوسه گر نور ظلمانی آتش سوزان شهوت غریزه طبیعی نام آوری و شهرت طلبی در سطوح زندگی های ابتدایی ایلیاتی و طایفه ای و قبیله ای و قومی و بین اقوام در شرائط تاریخی و اعصار مختلف باستان.
آنانیکه خیال و وهم آشتی بین دین و علم را در سر و دل خویش می پرورانند باید به این مرحله از وقوف و بیداری و آگاهی و هوشیاری برسند که دو رودخانه دین و علم هرگز بهم نخواهند پیوست ، بلکه آب رودخانه دین به تدریج در طول اعصار آینده بطور کامل تبخیر و سرچشمه ها و بستر آن خشک خواهد گردید و فقط رودخانه علم به شط بزرگ تبدیل خواهد گردید . نتیجه اینکه عنوان " من مظهرُ الله "
یک عبارت تخیلی - توهمی - ابهامی و تهی از حقیقت و بریده از واقعیت بیش نمی باشد، زیرا هو یا اَهو یا یاهو یا یَهوَه یا الله یا رب العالمین ( عوالم هفتگانه در محتوای هرکدام از جهان ها ) یا خالق سماوات و الارض سبع ( آسمان ها و زمین هفتگانه ) یا خداوند و یا آفریدگار کائنات ظاهر و باطن و اول و وسط و آخر همه چیز و همه کس می باشد.

بهایی نام دینی توحیدی، عرفانی است که در عصر قجر توسط یکی از شاگردان علی محمد باب ( ( حسینعلی نوری ) ) معروف به بهالله تاسیس شد. کتاب مخصوص بهاییان کتاب اقدس است که احکام و مراسم و مناسک مذهبی خاصشان را توضیح داده است.
بهایی: بهایی بازخوانده ( منسوب ) به” بها” ست و در معنی ارزشمند و پربها. ریخت پهلوی آن وهاگیگ wahāgīg می توانسته است بود. در سروده های پارسی، بیشتر ” بهاور ”در این معنی به کار رفته است.
سر پر ز شرم و بهایی مراست؛
...
[مشاهده متن کامل]

و گر بی گناهم رهایی مراست؛
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۷۲.

بپرس