برگ

/barg/

مترادف برگ: صفحه، فیش، ورق، ورقه، اسباب، دستگاه، ساز، سامان، نوا، آذوقه، توشه، آهنگ، عزم، قصد، تمایل، رغبت، میل، التفات، پروا، توجه، نغمه، تاب، توان، طاقت، یارا

معنی انگلیسی:
leaf, sheet, form, document, note, equipment, card, frond, page, paper, slip

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

برگ. [ ب َ ] ( اِ ) آن جزء از هر گیاهی که نازک و پهن است و از کناره های ساقه و یا شاخه های باریک میروید. ( ناظم الاطباء ). به عربی ورق گویند. ( از برهان ). جزوی از گیاه که نازک و پهن است و از کناره های ساقه یا شاخه ها روید وبیشتر برنگ سبز است. اندامی از گیاه که اغلب بصورت صفحات پهن و سبز بر اثر رشد و نمو جوانه انتهائی یاجوانه های محوری بر روی ساقه گیاه ظاهر میشود. غالباً این عضو دارای تقارن دوطرفی است. برگها به اشکال گوناگون در گیاهان مختلف دیده میشوند. ورق. ورقه. ( فرهنگ فارسی معین ). غَرَف. ( منتهی الارب ) :
چون برگ لاله بوده ام و اکنون
چون سیب پژمریده بر آونگم.
رودکی.
ای غوک چنگلوک چو پژمرده برگ کوک
خواهی که چون چکوک بپرّی سوی هوا.
لبیبی.
و کنون باز ترا برگ همی خشک شود
بیم آنست مرا بشک بخواهد زدنا.
بلعباس عباسی.
یکایک به دستان رسید آگهی
که پژمرده شد برگ سرو سهی.
فردوسی.
مر او را سپارد گل و برگ و باغ
بهاری بکردار روشن چراغ.
فردوسی.
بدان مهربانی دل شهریار
بسان درختی پر از برگ و بار.
فردوسی.
شود برگ پژمرده و بیخ سست
سرش سوی پستی گراید نخست.
فردوسی.
به رستم چنین گفت کاوس کی
که از کوه البرز تا برگ نی.
فردوسی.
چو کاسموی گیاهان او برهنه ز برگ
چو شاخ بید درختان او تهی از بار.
فرخی.
طوطی میان باغ دمان و کشی کنان
چنگش چو برگ سوسن و بالش چو برگ نی.
منوچهری.
بجملگی همه زاسبان درآمدند بخاک
بسان برگ رزان از نهیب باد خزان.
قطران.
گفتار تو بار است و کار برگست
که اشنود چنین بار و برگ زیبا؟
ناصرخسرو.
در زیر بر و برگ تو گریزد
گمراه ز سرمای جهل و گرما.
ناصرخسرو.
گرفت آب کاشه ز سرمای سخت
چو زرین ورق گشت برگ درخت.
عمعق.
کآنچه با برگ درختان می کند
با تن و جان شما آن می کند.
مولوی.
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هرورقی دفتریست معرفت کردگار.
سعدی.
ز سنگ اگر ندیده ای چسان جهد شرارها
ببرگهای لاله بین میان مرغزارها.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

آهنگساز اتریشی ( و . وین ۱۸۸۵ - ف. ۱۹۳۵ م . ) شاگرد شون برگ طرفدار آتونالیته ( دستگاه جدید تحریر نتهای موسیقی که تابع قوانین تن نیست ) مصنف اپرای وتزک .
پلک
۱۹۳۶ - ۱۸۸۵ م . آهنگ ساز اتریشی شاگرد آ . شونبرگ و از پیروان او طرفدار آتونالیته .

فرهنگ معین

(بَ ) ( اِ. ) ۱ - توشه ، آذوقه . ۲ - اسباب و اثاثیة زندگی . ۳ - میل ، آرزو. ۴ - اسباب و سامان .
( ~. ) [ په . ] ( اِ. ) ۱ - اندامی از گیاه که از جوانه های روی ساقه یا شاخه پدید می آید، بلگ . ۲ - واحدی برای کاغذ یا آنچه به صورت کاغذ است ، ورق ، ورقه .

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) قسمتی از گیاه که معمولاً سبز، پهن، یا سوزنی است.
۲. واحد شمارش ورقۀ کاغذ: یک برگ کاغذ.
۳. ورقی برای بازی.
۴. نوعی کباب تهیه شده از قطعه های گوشت گوسفند یا گوساله.
۵. ورقی برای یادداشت، فیش.
۶. [قدیمی] ساز و نوا، سامان، اسباب، توشه.
۷. [قدیمی، مجاز] رغبت، دوستداری، میل.
۸. [قدیمی، مجاز] توان، طاقت.
۹. [قدیمی] نغمه، آهنگ.
* برگ بو: (زیست شناسی ) گیاهی خوش بو، با برگ های دراز شبیه آلاله که به صورت درختچه درمی آید.
* برگ بید: ‹بیدبرگ›
۱. (زیست شناسی ) برگ درخت بید.
۲. نوعی پیکان شبیه برگ بید: بُدی گر خود بُدی دیو سپیدی / به پیش بیدبرگش برگِ بیدی (نظامی۲: ۱۲۴ ).
* برگ سبز: [مجاز] چیزی کم بها که از روی محبت به کسی هدیه می دهند: بینوایان را به برگ سبز گاهی یاد کن / چون ز نیرنگ جهان خرج خزان خواهد شدن (صائب: لغت نامه: برگ سبز ).
* برگ نو: (زیست شناسی ) درختچه ای از تیرۀ زیتونیان، با برگ های درشت و بیضی شکل که همیشه سبز و گل هایش سفید و معطر است.

فرهنگستان زبان و ادب

{leaf} [زیست شناسی- علوم گیاهی] اندامی در گیاهان که معمولاً عمل فتوسنتز (photosynthesis ) و تعرق را انجام می دهد

واژه نامه بختیاریکا

( بِرگ * ) آزار؛ صدمه.
( بُرگ ) ابرو
( بِرگ ) پرتگاه؛ مکانی مرتفع
بَلگ؛ آش برگ

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برگ جزئی از گیاه می باشد که از آن به مناسبت در باب های صلاة، تجارت، مساقات و اطعمه و اشربه سخن رفته است.
پوشیدن عورت برای مرد و همه ی بدن- جز مواضع استثنا شده- برای زن در نماز، واجب است؛ لیکن در نوع پوشش که آیا لازم است از نوع لباس باشد یا جز آن نیز مانند برگ- حتّی با وجود لباس- کفایت می کند؟ اختلاف است.

سجده بر برگ
۱)سجده بر غیر خوردنی و پوشیدنی از گیاهان مانند برگ، صحیح است.
۲)در صحت سجده بر برگ چای، قهوه و گیاهان دارویی اختلاف است. برخی بین برگ قهوه و برگ چای و گیاهان دارویی تفکیک کرده و سجده بر برگ قهوه را- از آن جهت که خوردنی است- صحیح ندانسته ولی سجده بر برگ چای و گیاهان دارویی را- از آن جهت که خود برگ، خورده نمی شود بلکه دم کرده ی آن به صورت مایع، مورد استفاده قرار می گیرد- صحیح دانسته اند.

معامله برگ درخت
برگ درخت در دادوستد، تابع درخت است؛ بنابراین درختی که فروخته می شود برگ های آن نیز ملک خریدار می گردد، مگر در مثل درختی همچون حنا که برگش به منزله ی میوه است. در چنین مواردی برگ، داخل در معامله ی اصل درخت نخواهد بود مگر آنکه شرط شده باشد یا عرف، برگ را تابع درخت بداند.

عقد مساقات بر برگ درخت
...

[ویکی فقه] برگ (قرآن). برگ، جزئی نازک و پهن از گیاه است که از کنارهای ساقه یا شاخه ها می روید و بیشتر به رنگ سبز است.
برگها به اشکال گوناگون در گیاهان مختلف دیده می شود. در این مدخل از واژه «ورق» و برخی کلمات هم معنای آن استفاده شده است.
ساختار برگ
برخی با رویکردی علمی، آیه ۸۰ سوره یس را اشاره به ساختار و نظام عملکرد برگ دانسته اند. «الذی جعل لکم من الشجر الاخضر نارا...» . استناد به توانایی خداوند در پدیدآوری آتش سرخ از درخت سبز نشانه ای بر قدرتش در رستاخیز مردگان تلقی شده است که طبق نظر این دسته از مفسران تصریح بر سبزی درختان پدید آورنده آتش اشاره به سلول های سبز رنگ (کلروفیل) موجود در برگ دارد که طی فرآیند نورخاست (فتوسنتز) غذای لازم را برای رشد گیاه فراهم می آورند.
فوائد برگ
برگ های درختان با ایفای نقش غذاسازی، تولید اکسیژن و پاکسازی هوا، از شگفتی های آفرینش به شمار می آیند و در روایتی منسوب به امام صادق علیه السّلام ، با اشاره به ساختمان پیچیده آنها، آیتی الهی بیان شده اند. گیاهان بدون برگ، در تهیه غذا به دیگر گیاهان وابسته اند و انگل به حساب می آیند. «سپس» (و در طب سنتی کشوث) از این دسته گیاهان است که پس از یافتن گیاه میزبان به آن پیوند خورده، سپس ریشه و قسمت پیش از پیوند می خشکد. برخی مفسران «شجرة خبیثة» را که گیاهی بی ریشه در زمین وصف شده، به آن تفسیر کرده اند.

دانشنامه عمومی

در گیاهان آوندی، برگ ها زوائد جانبی ساقه اند که از مریستم انتهایی نوک ساقه پدید می آیند. بیشتر برگ ها اندام های پهن و سبز رنگی هستند که با نظم و ترتیب ویژه ای بر روی ساقه گیاهان قرار دارند. برگ از پهنک و دمبرگ و نیام تشکیل شده است و به رگه های آن رگبرگ می گویند. [ ۱]
پهنک سطح تماس برگ و محیط را زیاد می کند. پهنک به علت نازک بودن دو نقش فتوسنتز و تعرق را به خوبی انجام می دهد. برگ هر گیاه معمولاً ویژگی های ظاهری خاص خود را دارا است. این ویژگی در درجه اول مربوط به خصوصیات ارثی گیاه و در درجه دوم مربوط به عوامل محیطی مانند نور، رطوبت و دما است.
اصطلاحاً به برگ های بزرگ و تقسیم شده برخی از گیاهان برگ شاخه گفته می شود و این اصطلاح بیشتر برای سرخس ها به کار می رفته اما امروزه به برگ های نخل و پایانخل ها هم برگ شاخه می گویند. [ ۲]
برگ ها بسیار متنوع هستند. آن ها یکی از مهم ترین بخش های یک گیاه هستند. در نهان دانگان برگ تشکیل شده از یک قسمت صفحه مانند سبز به نام پهنک که به وسیله دنباله باریکی به نام دمبرگ به ساقه متّصل می شود. دمبرگ غالباً در پایین خود و در قسمتی که به ساقه متصل می شود، گاه پهن شده به صورت غلافی، کم و بیش ساقه را در بر می گیرد که به آن غلاف یا نیام می گویند. نیام در بعضی از برگ ها گاهی خارج از اندازه رشد کرده و تمامی میان گره ساقه را پوشانده، گاهی ایجاد زایده ای به نام گوشوارک را می کند. به جز پهنک برگ بقیه اجزای آن را ضمائم برگ می گویند. برگ ها ممکن است دارای همه ضمائم یاد شده باشند یا فقط شامل دمبرگ و پهنک باشند، گاهی نیز برگ فاقد دمبرگ و حتی پهنک است.
یک برگ از دو بخش پهنک و دمبرگ تشکیل شده است.
• پهنک
بخش فعال برگ بوده و غالباً به علت دارا بودن کلروفیل سبز رنگ است. پهنک ممکن است وجود نداشته یا بسیار کاهش یافته باشد و مثلاً به صورت پیچک در می آید. پهنک معمولاً به شکل صفحهٔ مسطحی است که رگبرگ ها از آن می گذرند. رگبرگ ها ادامهٔ دمبرگ بوده و در سطح زیرین مشخص تر هستند. چگونگی پراکندگی رگبرگ ها را در سطح برگ رگ بندی ( گسترش رگبرگ ها ) می نامند.
• دمبرگ
میله کوتاهی است که پهنک را در محل گره به ساقه متصل می کند. قسمت عمده دمبرگ را بافت های چوبی و آبکشی تشکیل می دهند. دمبرگ معمولاً به لبه پایه پهنک متصل است ولی در بعضی از گیاهان مانند لادن و کرچک به سطح زیرین برگ اتّصال دارد. این گونه برگ ها را سپر می گویند. برگ های فاقد دمبرگ را که پهنک آن ها مستقیماً به ساقه متّصل است بی دمبرگ یا چسبنده می نامند. قاعده برگ گاهی به صورت نیام ( غلاف ) گسترش می یابد و ممکن است دارای ضایعاتی به نام گوشوارک و زبانک باشد.
عکس برگعکس برگعکس برگعکس برگعکس برگعکس برگ

برگ (باد نوین آر آروایلار). برگ ( به آلمانی: Berg ) یک منطقهٔ مسکونی در آلمان است که در اهرویلر واقع شده است. [ ۱] برگ ۱٬۴۳۹ نفر جمعیت دارد.
عکس برگ (باد نوین آر آروایلار)عکس برگ (باد نوین آر آروایلار)عکس برگ (باد نوین آر آروایلار)

برگ (بادن وورتمبرگ). برگ ( به آلمانی: Berg ) یک شهر در آلمان است که در رافنسبورگ واقع شده است. [ ۱]
شهر برست، بلاروس خواهرخواندهٔ برگ ( بادن - وورتمبرگ ) هست.
عکس برگ (بادن وورتمبرگ)عکس برگ (بادن وورتمبرگ)عکس برگ (بادن وورتمبرگ)

برگ (براندنبورگ). برگ ( به آلمانی: Berge ) یک شهر در آلمان است که در پریگنیتس واقع شده است. [ ۱] برگ ۸۷۱ نفر جمعیت دارد.
عکس برگ (براندنبورگ)عکس برگ (براندنبورگ)عکس برگ (براندنبورگ)

برگ (راین لان). برگ ( به آلمانی: Berg ) یک شهر در آلمان است که در Verbandsgemeinde Nastätten واقع شده است. [ ۱]
عکس برگ (راین لان)عکس برگ (راین لان)عکس برگ (راین لان)

برگ (فالتس علیا). برگ ( به آلمانی: Berg bei Neumarkt in der Oberpfalz ) یک شهر در آلمان است که در نویمارکت واقع شده است. [ ۱] برگ ۷٬۶۱۲ نفر جمعیت دارد.
عکس برگ (فالتس علیا)عکس برگ (فالتس علیا)عکس برگ (فالتس علیا)

برگ (گرمرسهایم). برگ ( به آلمانی: Berg ) یک شهر در آلمان است که در Germersheim واقع شده است. [ ۱] برگ ۲٬۱۵۲ نفر جمعیت دارد.
عکس برگ (گرمرسهایم)عکس برگ (گرمرسهایم)عکس برگ (گرمرسهایم)

برگ (نیدرزاکسن). برگ ( به آلمانی: Berge ) یک شهر در آلمان است که در Osnabrück واقع شده است. [ ۱] برگ ۳٬۷۱۵ نفر جمعیت دارد.
عکس برگ (نیدرزاکسن)عکس برگ (نیدرزاکسن)عکس برگ (نیدرزاکسن)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

ضمایم جانبی ساقۀ گیاه. در اغلب گونه ها، نخستین اندام فتوسنتزکننده است. انواع مهم برگ عبارت اند از لپه (برگ دانه)،برگ های فلسی روی ساقه های زیرزمینی، برگینه و برگه در محوری که روی آن گل تولید می شود. معمولاً برگ ها از سه بخش تشکیل می شوند: غلاف یا قاعده برگ، دمبرگ، و پهنک. پهنک دارای شبکه ای از رگبرگ هاست که هدایت آب و مواد غذایی را بر عهده دارند. هر برگ چندین لایه بافت دارد. از نظر ساختاری، برگ متشکل از بافت های درونی یا یاخته های میانبرگ است که با روپوست یا اپیدرم احاطه می شوند و معمولاً یک لایۀ مومی اضافی، با نام پوستک، از تبخیر بیش از حد آب از بافت های برگ جلوگیری می کند. روپوست از لایۀ منفردی از یاخته در قسمت بیرونی برگ تشکیل می شود. پیوستگی روپوست با منافذ کوچکی با نام روزنه گسسته می شود که از خلال آن ها گاز به منظور فتوسنتز و تنفس بین گیاه و اتمسفر مبادله می شود. آب نیز از روزنه ها براثر تعرق خارج می شود. میانبرگ را می توان به دو لایه تقسیم کرد. نیمۀ بالایی متشکل از یاخته های طویلی پُر از کلروپلاست است که عامل فتوسنتزند و با نام بافت نرده ای ( پالی سادیک) شناخته می شود. نیمۀ پایینی میانبرگ دارای سلول هایی نسبتاً نامنظم تر با کلروپلاست اندک است و به میانبرگ اسفنجی معروف است. میانبرگ فضاهای خالی بسیاری دارد که انتشار دی اکسید کربن و اکسیژن به درون و بیرون یاخته ها را ممکن می سازد. (←نفوذ (علوم زمین)) برگ ساده، مانند برگ راش و بلوط، غیرمنشعب است. برگ مرکب، مانند برگ تمشک، شاه بلوط هندی، از برگچه های متعدد تشکیل می شود. (زبان گنجشک برگ شانه ای دارد). گیاهانی که در پاییز برگ های خود را ازدست می دهند برگ ریز یا خزان کننده نامیده می شوند، در حالی که گیاهانی که برگ های خود را آرام آرام ازدست می دهند، به صورتی که در سراسر سال برگ دارند، همیشه سبز نامیده می شوند. به این نوع برگ ها پایدار گفته می شود. در ۱۹۹۶، گیاه شناسان امریکایی نشان دادند که سطح برگ با رسیدن به مرحلۀ بلوغ دچار تغییر می شود. سطح برگ جوان مناطق چرب متعددی دارد که در برگ های مسن، احتمالاً براثر زخم و ساییدگی، ازبین می رود.

جدول کلمات

ورق

مترادف ها

tab (اسم)
حساب، صورت حساب، باریکه، برگ، هزینه، شمارش، جدول بندی

tool (اسم)
ساز، اسباب، الت، الت دست، برگ، ابزار، افزار

folium (اسم)
چینه، طبقه، برگ، طبقه نازک

leaf (اسم)
لنگه، دندانه، ورق، برگ، صفحه، ورقه، لایه

page (اسم)
غلام، پسر بچه، خانه شاگرد، پادو، برگ، صفحه

card (اسم)
کارت ویزیت، کارت، ورق، برگ، کارت تبریک، کارت عضویت، ورق بازی، بلیط، گنجفه، ماشین پرداخت پارچه

folio (اسم)
برگ، صفحه، دفتر یادداشت، پوشه یا کارتن کاغذ، کتاب ورق بزرگ

lamella (اسم)
برگ، صفحه، لایه، عضو شبیه لایه

فارسی به عربی

هبة , ورقة

پیشنهاد کاربران

واژه برگ
معادل ابجد 222
تعداد حروف 3
تلفظ barg
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: valg]
مختصات ( ~. ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی barg
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع واژگان مترادف و متضاد
برگ
ریشه هندواروپائی برگ بهل bhle که در اوستا یرک yarek ودر سانسکریت ولک valka یا پوسته درخت و پرن parna یا برگ. در انگلیسی هم واژه برگ بصورت بلوسوم blossom یا شکوفه و بلید blade یا برگه و تیغه و بلو blow یا وزیدن و فلورا flora یا گل میباشد.
...
[مشاهده متن کامل]

بلیلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت. وندر آن برگ و نواخوش ناله های زار داشت - حافظ

کردی جنوبی ( کرمانشاه، ایلام، بیجار، خانقین. . . . ) : وَلّنگْ=wałng
همه می دانیم که یک معنای رایج برگ این است: واحد شمارش کاغذ دفتر ( برای نوشتن دانش آموزان ) . براستی که معنای بامسمایی است زیرا آنچه دانش آموزان روی آن می نویسند از درخت پر از برگ ساخته شده است. در مقابل،
...
[مشاهده متن کامل]
معادل این معنای برگ در انگلیسی و فرانسوی، واژه page است که ربط معنایی با برگ ( کاغذ ) ساخته شده از درخت ندارد.

در گویش بختیاری برگ به ضمه ب یعنی ابرو و تیگ یعنی پیشانی
برگ ( borg ) در گویش لری بختیاری به معنی ابرو میباشد.
واژگانِ ( وَرق، بَرگ ) برگرفته از واژه یِ اوستاییِ ( وَرِکَ ) و واژگانِ ( وَرگ، وَلگ ) در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی می باشند. دگرگونیِ آواییِ ( و/ب ) در زبانهایِ ایرانی رواگمند ( رایج ) بوده اند بمانند: ( وَرِکَ، ورگ/بَرگ ) ، ( ( ویر/بیر ) به چمِ ( حافظه، ذهن ) ، ( ویهانَگ/بهانَگ ( بهانه ) ) ، ( ویگراد/بیدار ) ، ( ویستَر/، بستَر ) ، ( ویروزَگ/بروز ) ، ( ویست/بیست ) ، ( وازیگ/بازی ) ، ( وازار/بازار ) ، ( وَس، بَس ) ، ( واران/باران ) و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

واژه یِ ( ورق ) برگرفته از واژه یِ ( ( وَرِکَ ( اوستایی ) ، وَرگ ( زبانِ پارسی میانه - پهلوی ) ) بوده است.
پَسگشت ها ( references ) :
1 - رویه یِ 124 از نبیگِ ( فرهنگِ ریشه هایِ هندواروپاییِ زبان فارسی )
2 - رویه هایِ 87 و 187 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی )

برگبرگبرگ
برگ در اصل ( پرگ ) از دو واژه ( پر ؛ رگ ) درست شده یعنی پر از رگ که منظور همان رگبرگ هاست اما خود ( رگ ) هم در اصل ( رهک ) از واژه ( ره ) و پسوند ( ک ) به معنی راه کوچک درست شده و بعد برگ تبدیل به ( ورگ ) وسپس ( ورٌق ) و بعد ( ورَق ) معرب شده است
در گویش زبان بختیاری بُرگ ( Borg ) به معنی ابرو میباشد.
برگ بینوایی راست کردن : به بیچاره ای یاری کردن و نیاز او را برآوردن .
لابه ها کرد و از پدر درخواست
تا کند برگ بینوائی راست
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 568 )
فراخ بودن برگ : فراوان بودن نزل و توشه ، فراوانی نعمت
گفت کای میزبان زرین کاخ
جایگاهت خوش است و برگ فراخ
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص483 )
برگ کاغذی : ورق، صفحه
برگ درختان در زبان ترکی: یاپراق، یارپاق
برگ کاغذی در زبان ترکی: وَرَق، واراق، وَرَقَه، صفحه، طبقَه، طاباقا
نامگذاری ترکی کلمه برگ در شهر خسروشاه آذربایجان:
برگ درخت = یارپاق ، برگ درخت سنجد = وَلَه ، برگ دفتر و کتاب = صفحه، ورق ، برگ بزرگ کاغذی = ورقه، طبقه
برگ در زبان هندی اروپایی پیشین Bhol - io است. صامت b در زبان یونانی تبدیل به p می شود و φύλλον ( فولون ) شکل می گیرد. در واقع بول تبدیل به فول شد. <ل> در زبان فارسی تبدیل به <ر> می شود چونکه هر دو در دسته liquid می باشند. در زبان یونانی جدید واول ύ <ای> تلفظ می شود و φύλλον، فیلون تلفظ می شود. در لاتین folium گویند که در زبان فرانسوی feuille ( فُِی ) می شود. در زبان عربی b تبدیل به v می شود و g تبدیل به q ( ق ) می شود. یعنی کلمه برگ می شود ورق. حتی در زبان تاجیکی барг ( برگ ) گویند و همان تلفظ را در فارسی دارد.
در زبان لری بختیاری
برگ ::بلگ
برگ . ( بُ ) : در گویش لری ممسنی از شهرستان های استان پارس به معنی اَبرو می باشد .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس