برمه

/berme/

معنی انگلیسی:
burma

لغت نامه دهخدا

( برمة ) برمة. [ ب ُ م َ ] ( ع اِ ) دیگ و دیگ سنگین. ( منتهی الارب ). دیگ از سنگ. ( از اقرب الموارد ). ج ، برام [ ب ُ / ب ِ ]، برم [ ب ُ / ب ُ رَ ]. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). || از اعلام است. ( از منتهی الارب ).

برمة. [ ب َ رَ م َ ] ( ع اِ ) واحد بَرَم. ثمر درختان بلند باخار. شکوفه و بر درخت پیلو و عضاه. ( منتهی الارب ). اراک. ( اقرب الموارد ). ج ، بَرَم ، بِرام. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
برمه. [ ب َ م َ / م ِ ] ( اِ ) مثقب درودگری باشد که بدان چوب و تخته سوراخ کنند. ( برهان ) ( آنندراج ). نوعی از آلت درودگران که بدان سوراخ کنند و آنرا ماهه و مته نیز گویند. ( شرفنامه منیری ). برماه. برماهه. برمای. پرما. مته. مثقب :
جودانْت کنم به نوک برمه
در کونْت کنم دودنده سیر.
سوزنی.

برمه. [ ب ِ م ِ ] ( اِخ ) جمهوری برمه ، کشوری است در قسمت غربی شبه جزیره هندوچین در قاره آسیا. وسعت آن بالغبر 678030 کیلومتر مربع و جمعیت آن 20میلیون تن است. پایتخت آن شهر رانگون است. منابع مهم ثروت آن پنبه ، نیشکر، برنج ، نیکل و نفت است. این کشور اولین صادرکننده برنج در عالم است. برمه تا سال 1937 م. جزو امپراطوری هند ( انگلیس ) بود و در سال 1948 م. استقلال یافت. تعداد مسلمانان در این کشور بسال 1931 م. بالغبر 584839 تن بوده است که اکنون اندکی بیش از آنست.( از فرهنگ فارسی معین ) ( از دایرة المعارف فارسی ).

فرهنگ فارسی

جمهوری برمه در قسمت غربی شبه جزیره هند و چین در آسیا قرار دارد . وسعت آن بالغ بر ۶۷۸٠٠٠ کیلو متر مربع و جمعیت آن ۳۲٠٠٠٠٠٠ تن و پایتخت [ رانگون ] است . منابع مهم ثروت آن پنبه نیشکر برنج ( اولین صادر کننده برنج در عالم است ) طلا نیکل و نفت می باشد . برمه تا سال ۱۹۳۷ م. جزو امپراتوری هند ( انگلیس ) بود و در سال ۱۹۴۷ به استقلال رسید .
( اسم ) افزاری است درودگر انرا که بوسیل. آن چوب و تخته را سوراخ کنند مثقب .
جمهوری برمه کشوری است در قسمت غربی شبه جزیره هندو چین در قاره آسیا .

فرهنگ عمید

= بهرمه

گویش مازنی

/berme/ گریه

واژه نامه بختیاریکا

( بُرِمَه ) دسته علف چیده شده

دانشنامه عمومی

برمه (کومونه). برمه ( به ایتالیایی: Breme ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان پاویا واقع شده است. [ ۱] برمه ۱۹٫۲ کیلومتر مربع مساحت و ۸۸۹ نفر جمعیت دارد و ۱۰۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس برمه (کومونه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:میانمار

پیشنهاد کاربران

❍ اسم ( بَرمَه ) : ابزاری که دارای میلهٔ نوکتیز بوده و به اثر نیروی دورانی در اجسام سخت سوراخ ایجاد می کند.
مشتقــــــــــات:
⬅ برمه کردن ( فعل ) : انجامِ عملِ برمه بالای چیزی باشد.
⬅ برمه کاری ( اسم ) : نامِ فرایند برمه کردن باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

• نجار دیوار را برمه کرد تا تابلو را نصب کند.
• آن ها با برمه ای بزرگ، زمین را کندند تا نفت بیابند.
• او از برمه کاری سنگ ها در معادن، پول خوبی کمایی می کند.

علوفه خشک به هم بافته شده یا بسته بندی شده
سلام
زبان تالشی
برمه bərame / برَمِن bəramen : گریه ، گریه کردن
برمه در زبان لری یعنی ابرو
بِرمِستَن/بِرمِهیدن = گریه کردن.
م. ث
اگه اینجا بِشینی و بِبرمهی کاری درست میشه؟
*جالبه بدونید که برمه در پهلوی هم وجود داشته. و الان هم در شمال کشور بکار میره.
*از برمه = برمستن ساخته شده مانند
...
[مشاهده متن کامل]

گریه < - - > گریستن
کاه ( کاهیدن ) < - - > کاستن
خواه ( خواهیدن ) < - - > خواستن

بِرمِه توی زبان مازندرانی معنی گریه رو میده .
برمه نام کوهی در شهر سامان است.
برمه
در کتاب زراعت و اصلاح گیاهان علوفه ای تألیف دکتر هادی کریمی ، چاپ پنجم ، چندین بار از واژه ی �برمه� استفاده شده است . معنای این واژه ذیل عنوان �موارد استفاده ی ذرت خوشه ای � در صفحه ی 266 کتاب این گونه توضیح داده شده است :
...
[مشاهده متن کامل]

�برمه اصطلاح مخصوصی است جهت یونجه که به صورت دسته های مختلف در سر مزرعه خشک شده باشد و بدین جهت می توان آن را برای علوفه ی خشک به کار برد . ذرت خوشه ای که به منظور علوفه ی خشک به صورت بذرافشان یا بذرپاشی کاشته می شود. ، به خوبی مورد استفاده تغذیه ی دام قرار می گیرد. . . ( توضیحات دو پاراگراف ادامه دارد تا اینکه: ) . . . به طور کلی علوفه ی خشک ذرت خوشه ای با موجود بودن سایر علوفه های خشک مثل یونجه ، شبدر و غیره چندان بازار فروشی نخواهد داشت � ص 266
�در کاشت مخلوط گیاه پوششی که مورد چرا و یا جهت سیلو و برمه برداشت می شود باید نسبت به حمایت و حفاظت گیاه زیر که در معرض رطوبت زیاد و یا سایه ی بیش از حد قرار می گیرد توجه کرد. � ص 86
�گیاهان پوششی را مثل غلات باید در اوایل مرحله ی خمیری جهت برمه یا علوفه ی خشک و سیلو برداشت نمود � ص 87

برمه با کسره «ب» و «م» در زبان مازنی ( تبری ) به معنای گریه می باشد.

بپرس