گرخیدن

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> گرخیدن
ترسیدن، کپ کردن، کم آوردن، قافیه را باختن

پیشنهاد کاربران

گرخیدن از گرخماق ترکی به معنی ترسیدن هست
گر گرفتن یه حالت ادم احساس گرمی میکنه مثل یائسگی پس گرگرفتن در این معنی اصلا ربط نداره چرا که ترسیدن با آتش گرفتن فرق داره.
دوما گریختن یعنی فرار کردن و این نیز معنی ترسیدن نمیدهد چرا که ادم میترسد بعد فرار میکند ان چه ادم احمقیت که قبل ترسیدن فرار میکند؟!
...
[مشاهده متن کامل]

پس نتیجه میگیریم با ت جه به عامیانه بودن یعنی دخیل بودن این کلمه
فارسی شده گرخملق ترکی در مصدر هست به معنای واقعی ترسیدن

گورخدوم ( ترسیدم ) در ترکی
گورخماک مصدر ان است
این کلمه در معنای ترسیدن است
ودر فارسی بصورت گریخدن استعمال میگردد
فراشا = فراخه=گراخه لغتیست در هراس و هراسه
فراشیدن = فراخیدن= گراخیدن = خرازیدن = هراسیدن مو بر بدن برخاستن است. ( فرهنگ جهانگیری ) . فراشا. . . پیش از بهم رسیدن تب مردم را خمیازه و بهم کشیده شدن پوست بدن و راست شدن موی بر اندام رسد و آن را به عربی قشعریره خوانند. فراشیدن. لرزیدن و خود را بهم کشیدن در تب باشد و آن را فراشا و به عربی قشعریره خوانند. ( برهان قاطع ) . فراخه لرزه و لرزش هراس و ترس. ( ناظم الاطباء ) .
...
[مشاهده متن کامل]

گرخیدن از گرخماق ترکی هست
مثل چاپیدن و قاپیدن
این کلمه بصورت عامیانه وارد فارسی شده و شکی درش نیست
برخی دوستان یسری اعداد ارقامی میارن ادم نمیفهمه چی میگه
بصورت یکجا مشاهده میکنی گه گرخیدن ترکیست
گرخیدن مثل قاپیدن که ترکی هست فقط مصدر گرفته
گرخیدن از گرخماق ترکی به معنای ترسیدن هست
مشاهده میکنید معنی آن ترسیدن هست و بصورت عامیانه وارد فارسی شده مثل چاپیدن
گِرخیدن؛ گ با کسره به منی سوختن است. ( در گویش دشتی ) . می گِرخِت یعنی میسوزد
بنگرید به گرخیه در واژگان گویش دشتی نوشته سید کوچک هاشمی زاده
[تورکی]گرخیدرن معنی ترسدن میده ن فرار کردن
گرخیدن از گرخماق ترکی هست
فرتاش جان دلیلت خودتو قانع میکنه
اگه قرار باشد با نظر تو بریم که چون خیل عظیم کلمات عربی و ترکی در فارسی هست بنابریاین باید کلن عربی بگیم
حالا خودت کلاهتو قاضی کن من بعد کصشعر نباف گلم
اولا این لغت معنل ترسسدن داره
لغت نامه های فارسی عامیونه دونستنش یعنی وارد وارسی شده اخیرا بیشتر هم تهرانیا استفاده میکنن دلیلشم اینه که از زمان تاسیس تهران تا الان ترک ها بیشتر در اونجا حظور داشتن و الانم حداکثر هستن
...
[مشاهده متن کامل]

گرخیدن یدونه یدن اضافه شده فکر نکنید فارسی گرخ یعنی بترس گرخماخ فعل ترسیدن گرخدوم یعنی ترسیدم

تیرسماک هیچ در کردی وجود نداره و اگر در کرمانجی بررسی کنید میبسنید که از ترکی وارد شده اکثر لغاتش برا همین شما کردا زبان کرمانجارو تا حد زیادی متوجه نمیشین
اولن عامیانه نوشته ربطی به پارسی اینا نداره
گرخیدن مصدر فارسی شده گرخماق ترکی هست
معنیشم یعنی ترسیدن
مثل گاپیدن که ترکی هست
واژه ای پارسی به معنای فروختن و آتش گرفتن است.
از ریشه ویرَخت ( vi - raxti ) به همین معنی از پارسی میانه گرفته شده که در تحول به فارسی کنون وی به گُ تبدیل شده. ( ویتاخت - - > گداخت. ویشتاسپ - - > گشتاسپ )
گِرخیدن، گِرخوندن، در گویش دشتی در استان بوشهر که بازمانده پهلوی است به معنای شعله ور شدن و آتش گرفتن میباشد.
بگِرخت ( آتش بگیرد )
میگِرخت یعنی میسوزد.
مانند میگویند در جهنم بِگِرخت یعنی در جهنم بسوزد.
و ارتباطی به زبان ترکی ندارد
معنی: ترسیدن
ریشه شناسی: این واژه به تازگی رواج یافته و در فارسی کلاسیک یافت نمی شود. وامواژه ای از ترکی است، به شکل qorxmaq در ترکی آذربایجانی و korkmak در ترکی استانبولی دیده می شود. بسنجید با tırsmak در ترکی استانبولی به معنی ترسیدن، که به تازگی ( از دهه ۹۰ میلادی ) رواج یافته و وام واژه ای از کردی است.
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه پارسی است: درست بمانند واژه فراخیدن ( فرا و خیدن: که به معنای مو بر اندام راست شدن نیز می باشد ) ، واژه ( گرخیدن: گر و خیدن ) را داریم.
گر در واژگان گر گرفتن و گریختن نیز بکار می رود که واژگان پارسی هستند.
گرخیدن واژه ناب پارسی است که از چندین تکواژ می باشد که هر کدام از این تکواژها نیز پارسی هستند.
بُنواژه شناسی گُرخیدن:
تکواژ نخست: گُر که در معنای شعله ور شدن آتش نیز بکار می رود که در کارواژه گُریختن ( گُر و هیختن ( برکشیدن ) ) بکار می رود.
...
[مشاهده متن کامل]

بخش دوم:کارواژه خیدَن که به معنای خمیدن می باشد.
( گُر و خیدَن )
اگر این واژه در زبان دیگری بکار می رود، نشان از این دارد که این واژه از زبان پیشینی مردمان آنجا که همانا آذری و تاتی و تالشی می باشد، سرچشمه می گیرد.
بسیاری از واژگان پارسی هنگام درونشد به زبان ترکی برای آنکه به گونه ستاکی ( مصدری ) درآورده شوند، پسوند ماق به آن افزودند.

گرخیدن از کلمه گرخماخ یا گرخماق آذری مصطلح شده به معنی ترسیدن
در گویش دشتی بوشهری، گُرخیدن به معنای گُر گرفتن یا سریع شعله ور شدن استفاده می شود. مثلا می گویند هیزم ها گُرخید یعنی یکباره شعله ور شد. در کل به معنای شعله ور شدن یکباره و دفعتی استفاده می شود، اما در بیان امروزی به معنی و نشان دهنده ی جا خوردن است.
اصل این کلمه گریختن است که در گفتگوی عامیانه به اشتباه گرخیدن تلفظ شده است. گریختن به معنی فرار کردن است.
شوکه شدن
گرخیدن در بعضی مواقع ترس معنی میدهد به فرض مثال :یکدفعه یارو پیاده شد از ماشینش پسره گرخیده بود ( یک جر و بحث لحظه ای صورت گرفته بین دو نفر ) - یا در این جمله : رفتم دمه خونشون ( خانه ) گرخیده بود. فکر نمی کرد من بتونم پیداش کنم ، فکر می کرد دیگه قِسِر در میره ( در زمانی که مثلا شخصی طلبی از کسی دارد ) .
...
[مشاهده متن کامل]

در بعضی مواقع گرخیدن از حرکت خارق العاده شخصی صورت می گیرد . به فرض مثال : طرف با موتور حرکتی می زند که تعجب همه را بر می انگیزد. یا در این مثال: نشسته و مسابقه رو دیده و شب پیش دوستش بوده میگه مهداد امروز مسابقه رو دیدی ؟دختر ژاپنیه یک حرکتی زد ، واقعا گرخیدم ( رشته ژیمناستیک ) .

ترسیدن
تعجب شدید! جا خوردن
تعجب همراه با سایه ای از ترس
ظاهراً این کلمه از زبان ترکی گرفته شده است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس