[ویکی الکتاب] معنی
نَاقَةُ: شتر ماده
معنی
عَقَرَ: دست وپا را قطع کرد - نحر نمود (عقر نخله به معنای بریدن آن از بیخ است ، و عقر ناقه به معنای نحر آن است ، و به معنای بریدن دست و پای آن نیز آمده . )
معنی
عَقَرُواْ: دست وپا را قطع کردند - نحر نمودند (عقر نخله به معنای بریدن آن از بیخ است ، و عقر ناقه به معنای نحر آن است ، و به معنای بریدن دست و پای آن نیز آمده . )
معنی
عَقَرُوهَا: دست وپایش را قطع کردند - نحرش نمودند (عقر نخله به معنای بریدن آن از بیخ است ، و عقر ناقه به معنای نحر آن است ، و به معنای بریدن دست و پای آن نیز آمده . )
معنی
تَکْنِزُونَ: زراندوزی می کنید - گنج جمع می کنید(از کلمه کنز به معنای روی هم نهادن مال و نگهداری آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز ، آن فصلی است که در آن خرما ذخیره میشود ، و ناقة کناز آن شتری است که گوشت بدنش روی هم انباشته شده ، و به عبارت سادهتر ...
معنی
یَکْنِزُونَ: زراندوزی می کنند - گنج جمع می کنند(از کلمه کنز به معنای روی هم نهادن مال و نگهداری آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز ، آن فصلی است که در آن خرما ذخیره میشود ، و ناقة کناز آن شتری است که گوشت بدنش روی هم انباشته شده ، و به عبارت سادهتر ...
معنی
کَنزٌ: گنج(کلمه کنز به معنای روی هم نهادن مال و نگهداری از آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز ، آن فصلی است که در آن خرما ذخیره میشود ، و ناقة کناز آن شتری است که گوشت بدنش روی هم انباشته شده ، و به عبارت سادهتر چاق باشد ، و یکنزون در جمله و ا...
معنی
کَنَزْتُمْ: ثروت اندوزی کردید - گنجینه کردید - تبدیل به گنج کردید(کلمه کنز به معنای روی هم نهادن مال و نگهداری از آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز ، آن فصلی است که در آن خرما ذخیره میشود ، و ناقة کناز آن شتری است که گوشت بدنش روی هم انباشته شده ،...
معنی
کُنُوزِ: گنجها (کلمه کنز به معنای روی هم نهادن مال و نگهداری از آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز ، آن فصلی است که در آن خرما ذخیره میشود ، و ناقة کناز آن شتری است که گوشت بدنش روی هم انباشته شده ، و به عبارت سادهتر چاق باشد ، و یکنزون در جمله ...
ریشه کلمه:
نوق (۷ بار)
«نَاقَه» در اصل، به معنای شتر ماده است و در هفت مورد از قرآن مجید به ناقه صالح اشاره شده.
مرحوم «طبرسی» در «مجمع البیان» می گوید: ناقه، در اصل به چیزی گفته می شود که تسلیم و رام و آماده و مهیا است و اطلاق آن به شتر ماده شاید به همین جهت است که آمادگی بیشتری برای سواری دارد.
در بعضی از آیات قرآن مانند آیه سوره «هود»، اضافه به «اللّه» شده است. و این نشان می دهد که این ناقه ویژگی هایی داشته، و با توجّه به این که در این آیه به عنوان آیه و نشانه الهی و دلیل حقانیت ذکر شده است، روشن می شود که این ناقه، یک ناقه معمولی نبوده و از جهت یا جهاتی خارق العاده بوده است.
قرآن درباره خصوصیات این شتر که وضع اعجازآمیزی داشته، سربسته سخن گفته، و ویژگی های آن را نشمرده است، ولی می دانیم یک شتر عادی و معمولی نبوده است.
شترماده. . این ناقه خدا است برای شما نشانه قدرت خدا است او را بگذارید در زمین خدا بچرد. این لفظ هفت بار در کلام الله مجید آمده و همه در باره ناقه صالح «علیه السلام» است. در باره آن ناقه آمده . یعنی صالح فرمود: این ناقه ایست که برای آن نصیبی است از آب و برای شما نصیب روز معینی است و نیز آمده . ما ناقه را برای امتحان آنها خواهیم فرستاد منتظر و مراقب آنها باش و اگر اذیتت کنند صبرکن و به آنها بگو که آب میان ناقه و آنها مقسوم است در هر قسمت صاحب آن حاضر میشود نه دیگری. از این آیات بدست میآید اولا: در شهریکه حضرت صالح در آن بود فقط یک چشمه وجود داشته که آبش مورد مصرف اهالی بوده است، در این صورت آنجا یک ده بوده نه شهر زیرا یک شهر از یک چشمه آب نتواند تأمین شود و اینکه در باره محیط صالح فرموده: . دلیل نمیشود که آنجاشهر بزرگی بوده است رجوع شود به «مدن». ثانیا: ناقه تمام آب چشمه را در یک روز مینوشیده است و این میرساند که آن حیوانی خارق العاده وبس عظیم الجثه بوده که شکمش ظرفیت آن همه آب را داشته است. پس لابد شیر بسیار هم میداده است. در روضه کافی حدیث 214 از امام صادق «علیه السلام» نقل شده«... قوم صالح بوی گفتند: بتو ایمان نمیآوریم تا از این سنگ شتری حامله برای ما بیرون آوری، آن سنگی بود که آن را تعظیم و پرستش میکردند و هر سال نزد آن جمع شده و قربانی میکردند... همانطور که خواسته بودند خدا ناقهای از آن سنگ بیرون آورد، خدا به صالح وحی نمود به آنها بگو: خدا آب را روزی برای شما و روزی برای ناقه قرار داده است ناقه در نوبت خود (همه) آب را مینوشید و در آن روز همه آن قوم از کبیر و صغیر از شیر آن میخوردند، فردای آن روز به طرف آب میرفتند و ناقه در آن روز آب نمینوشید مدتی که خدا میخواست بر این منوال گذشت...». مضمون این روایت مطابق قرآن مجید است زیرا از آیات استفاده میشود که خلقت آن و آب خوردنش معجزه و در مقابل آب خوردن قهرا شیر هم میداده است. ابن اثیر در تاریخ کامل میگوید: صالح «علیه السلام» بکنار سنگ آمد و دعا کرد سنگ شکافته شد و ناقه از آن بیرون آمد وفی الفور بچه زایید رئیس قوم که جندع نام داشت و جمعی از قوم به صالح «علیه السلام» ایمان آوردند آن وقت راجع به آب خوردن و شیر دادن آن چنانکه در روایت کافی نقل شده تصریح کرده است. طبرسی نیز آن را در سوره اعراف:73 نقل فرموده است ایضا مجلسی رحمهالله در بحار روایات آن را در ضمن حالات صالح «علیه السلام» آورده است. نگارنده گوید: ظاهرا روایات و تواریخ متفق اند در اینکه ناقه صالح از مادر زاییده نشده بلکه خلقت آن از سنگ بوسیله اعجاز بوده است مثل اژدها شدن عصای موسی «علیه السلام» و نظیر آن و این عجیب نیست زیرا خداوند به هر چیز توانا است ماده اولیه سنگ و ناقه هر دو یکی است و خالق توانا میتواند سنگ را به ناقه و بالعکس تبدیل کند چنانکه در «عصا» گفته شد.