نافی

/nAfi/

برابر پارسی: نیسته، نیستگر

معنی انگلیسی:
umbilical, umbilicular, negative, negating

لغت نامه دهخدا

نافی. ( ع ص ) منتفی.( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || نفی کننده.

فرهنگ فارسی

نفی کننده، دورکننده، ردکننده
( اسم ) ۱ - منتفی .۲ - نفی کننده .

فرهنگ معین

[ ع . ] (اِفا. ) دورکننده ، رد کننده .

فرهنگ عمید

۱. نفی کننده، ردکننده.
۲. دورکننده.

جدول کلمات

دور کننده

مترادف ها

umbilical (صفت)
بطنی، مرکزی، نافی، واقع در نزدیکی ناف

پیشنهاد کاربران

" نایَنده"
ناینده به جای واژه های تازی [نافی و مُنافی]
نافی به چمِ ( معنی ) نفی کننده، انکار کننده است،
برای برابرسازی، می توان از پیشوند" نا" که در پارسی برای نفی ( منفی کردنِ ) نام ( مانند مرد و نامرد ) به کار می رود بهره گرفت:
...
[مشاهده متن کامل]

ناییدن= نفی کردن، منفی کردن
نایش= نفی
ناینده= نافی، منافی
نای و نایین ( Nayin ) = منفی
نای پنج= ۵ -
قطب نایین= قطب منفی
آر و آرین ( arin ) = مثبت

تلف، زایل، قلع وقمع، محو، مضمحل، معدوم، منهدم، نابود، نیستی، هلاک

بپرس