نوردش قله:صعود قله.
پیمایش قله، قله پیمایی.
قله نورد.
قله پیما.
قله گرد ( ی ) .
نوَرنده:صعود کننده.
نوردش:صعود
کوه نورد.
کوه پیما:پیمایش.
پیمایند.
پدیده های کلی نزول و صعود از دیدگاه دین و فلسفه و عرفان و علم به معنای بالا رفتن و پائین آمدن از پله کان یا نردبان و یا بارش باران و تگرگ و برف از ابرها بسوی زمین در فصل سرما و حرکت بخار آب از سطح آبها
... [مشاهده متن کامل] بسوی آسمان آبی در فصل گرما نبوده و نمی باشند بلکه تحول محتوای کیهان یا جهان از یک حالت کلی به یک حالت کلی دیگر . چنین تحولاتی بدون وقوع مه بانگ های متوالی محال و غیر ممکن می باشند و وقوع مهبانگ های متوالی بدون نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض محال و غیر ممکن و نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در یک کیهان یا جهان باز و بیکران محال و غیر ممکن. نتیجه اینکه این کیهان یا جهان از لحاظ اندازه محدود و متناهیست با محیطی مطلقا مسدود و نفوذ ناپذیر. به بیانی دیگر میتوان گفت که این گیتی یا کیهان و یا این جهان دارای دیوار ، اما بدون در و پنجره یا روزنه و دریچه میباشد. رفت و آمد از درون به خارج و یا از خارج به درون آن مطلقا محال و غیر ممکن. محتوای کیهان یا جهان در حال سفر ست با هدف بازگشت به همان آفرینش اولیه با کمیت و کیفیت بهشت برین و نه با هدف حضور انسان در دادگاه عدل الهی بر اساس حکمت های موسائی ( موسوی ) ، ایسائی ( عیسوی ) ، محمّدی ، هندوئی، بودائی و زرتشتی. خدای حقیقی و واقعی ( یعنی خدا از دیدگاه علمی و نه دینی و فلسفی و عرفانی ) در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست. بینش و باور و تصویر دینی به شکل 《دنیا - برزخ - آخرت》 حقیقت ندارد، زیرا پایان عالم یا حالت برزخ، معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت نمی باشد بلکه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در در یک درجه تکاملی برتر از مدار فعلی. این دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست در طول این سفر دایره وار مقطعی، نزولی و صعودی بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( از دیدگاه علمی و نه دینی ) همیشه بعد از وقوع مهبانگ های هشتم در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود. محتوای کیهان یا جهان روی یک مسیر فنری شکل از پایین بسوی بالا حرکت نمی کند بلکه همیشه سر جای خود ( یعنی در چارچوب ظرف نگهدارنده محتوا ) از یک مدار با کیفیتی نازل تر به یک مدار با کیفیتی بر تر جهش میکند یا می پرد و یا صعود می یابد.
فرایش و فرویش
بَرآیِش ، فرارَوی ، بَرشدگی
اَوگرفت= صعود= اَوجرفت، بالا رفتن، اهرافت، بالستن، بر شدن، اِفرازدن، اُوگیدن
فرازمان= جایی برای صعود
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی.
نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
#آسانیک گری
برشدن
"فرازمان"
صعود= فرازمان
صعود کردن= فراز رفتن، فرارفتن، اوج گرفتن، بالا رفتن
گروه کوهنوردی به چکاد ( قله ) دماوند فراز رفت ( صعود کرد )
فرازمان ( صعود ) تیم ملی به جام جهانی
صعود ) که مصدر ثلاثی مجرد آن است و به معنای بالا رفتن به نقطه ای بلند چون کوه و امثال آن است وقتی گفته می شود: ( فلان اصعد فی جانب البر ) معنایش این است که فلانی یک طرف بیابان را گرفت و رفت و رفت تا از
... [مشاهده متن کامل] نظر دور شد و وقتی گفته می شود: ( صعد فی السلم ) معنایش این است که پله های نردبان را یکی یکی بالا رفت بعضی هم گفته اند بسا می شود که اصعاد در مورد صعود و به آن معنا استعمال می شود. ( تفسیر المیزان )
تقیان هم میشه گفت معنیش با صعود یکییه
بالا رفتن، اوج گیری
متضاد سقوط
فراز به معنی بالا و اوج هست
فرازُ فُرود
صعودُ نزول
صعود پی در پی ( chain climbing ) : [اصطلاح کوهنوردی]صعود چند قله به دنبال یکدیگر و بدون وقفه ( روی یک خط الراس یا جدا از هم ) که در سالهای اخیر مورد توجه بسیار قرار گرفته است.
منبع https://sporton. ir
صعود ( ascent ) : [اصطلاح کوهنوردی]بالاروی تا قله یک کوه ، بالا رفتن از یک دیواره و مانند آن
منبع https://sporton. ir
در پارسی " بالستن " ، بالست= صعود کرد .
َاوجْرَفت
اَوگْرَفت
به چم ( =معنای ) رفتن به اوج
فرآیش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)