[ویکی فقه] یکی از نام ها و صفات قرآن صدق است ودر جاهای مختلف قرآن به آن اشاره شده است.
قرآن کریم از آن نظر که تعلیمات آن عین حقیقت و واقع است و در آن شائبه کذب و خلاف نیست و فطرت بشر بر آن گواه است، "صدق" نام گرفت و به "صدق" متصف گردید.
صدق در قرآن
عنوان صدق در سه آیه از قرآن مجید وصف این کتاب الهی قرار گرفته است:
۱ - "و الذی جاء بالصدق و صدّق به اولئک هم المتقون"
۲ - "... و کذّب بالصدق"
۳ - " و تمّت کلمة ربک صدقاً وعدلاً لامبدّل لکلماته و هو السمیع العلیم" در آیات فوق مراد از "صدق" قرآن است، و مراد از آورنده صدق، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و|آله) است .
[ویکی الکتاب] معنی
صَدَقَ: راست گفت (صدق در اصل به معنای این است که گفتار و یا خبری که داده میشود با خارج مطابق باشد ، و آدمی را که خبرش مطابق با واقع و خارج باشد صادق میگویند .
و لیکن از آنجائی که بطور استعاره و مجاز اعتقاد و عزم و اراده را هم قول نامیدهاند در نتیجه صدق را د...
معنی
صَدَّقَ: تصدیق کرد - راست بودن سخنی را تأیید کرد
معنی
صِدْقٍ: راستی - درستی - نیکی (در عبارت "لِسَانَ صِدْقٍ " یعنی زبانی که جز به راستی سخن نمی گوید و در عبارت "مَقْعَدِ صِدْقٍ " منظور این است که میان مجلس و جایگاه آنان و صدق عمل و ایمانشان رابطهای هست . صدق در اصل به معنای این است که گفتار و یا خبری که داده م...
معنی
مَقْعَدِ: محل نشستن - مجلس (در عبارت "مَقْعَدِ صِدْقٍ " منظور این است که میان مجلس و جایگاه آنان و صدق عمل و ایمانشان رابطهای هست )
معنی
مُخْرَجَ: خارج کردن (مصدر میمی است و مخرج صدق یعنی خارج کردنی که همه لوازم یک خروج موفق و در سلامت کامل را داشته باشد)
معنی
مُدْخَلَ: داخل کردن (مصدر میمی است و مدخل صدق یعنی داخل کردنی که همه لوازم یک دخول موفق و در سلامت کامل را داشته باشد)
معنی
صِّدِّیقُ: بسیار راستگو-آنکس که میان گفتار و عملش هیچ تناقضی نیست وبر گفته خود ایستادگی می کند (صدّیق به کسی گویند که در صدق مبالغه کند یعنی آنچه را که انجام میدهد میگوید ، و آنچه را که میگوید انجام میدهد ، و میان گفتار و کردارش تناقضی نباشد )
معنی
صِدِّیقَةٌ: زن بسیار راستگو-زنی که میان گفتار و عملش هیچ تناقضی نیست وبر گفته خود ایستادگی می کند (صدّیق به کسی گویند که در صدق مبالغه کند یعنی آنچه را که انجام میدهد میگوید ، و آنچه را که میگوید انجام میدهد ، و میان گفتار و کردارش تناقضی نباشد )
معنی
صِّدِّیقُونَ: بسیار راستگویان-آنکسانی که میان گفتار و عملش هیچ تناقضی نیست وبر گفته خود ایستادگی می کند (صدّیق به کسی گویند که در صدق مبالغه کند یعنی آنچه را که انجام میدهد میگوید ، و آنچه را که میگوید انجام میدهد ، و میان گفتار و کردارش تناقضی نباشد )
معنی
صِّدِّیقِینَ: بسیار راستگویان-آنکسانی که میان گفتار و عملش هیچ تناقضی نیست وبر گفته خود ایستادگی می کند (صدّیق به کسی گویند که در صدق مبالغه کند یعنی آنچه را که انجام میدهد میگوید ، و آنچه را که میگوید انجام میدهد ، و میان گفتار و کردارش تناقضی نباشد )
ریشه کلمه:
صدق (۱۵۵ بار)
به کسر و فتح (ص) راست گفتن. و به کسر (ص): راست مقابل دروغ (اقرب). . این راستی در عمل است. . مراد از صدق خبر راست است به عبارت دیگر: حقّ و مراد از تصدیق ایمان به آن میباشد. * تصدیق به معنی اذغان و اعتقاد و راست دانستن مطلب و سخن است . یعنی شیطان ظنّ خویش را که به اغواء ایشان داشت تصدیق کرد و دانست که اغواء میتواند کرد. . بلکه حق راآورد و مرسلین را در نبوّت تصدیق کرد. در مجمع فرموده: بشارات پیامبران را درباره خود تحقیق و اثبات کرد یعنی بشارات آنها به وسیله او به جای خود را گرفت. * صدقه: چیزی است که انسان از مال خود قربة الی اللّه میدهد. و آن اعمّ از زکوة است صدقه به واجب و مستحب هر دو گفته میشود ولی زکوة فقط اسم واجب است (مجمع) . درباره صدقه واجبی است ظاهراًاعم از واجب و نداب است. افعال صدقه از باب تفعل میاید. نحو . اقرب الموارد در علت این تسمیه گوید: که بنده به وسیله آن صدق عبودیّت خویش را اظهار میکند. * صَدُقَة: به فتح (ص) و ضم (د) مهریّه زن است جمع آن در قرآن صدقات آمده . یعنی مهر زنان را در حالیکه عطیهای است از جانب خدا، بدهید. شاید علت این تسمیه آن باشد که شخص با دادن مهر صدق احترام و حق زن یا دستور خدا را ظاهر میکند. * صدیق:رفیق.آن که دوستی و محبتش راست است . * صدّیق: پیوسته راست گو و راست کن صیغه مبالغه است طبرسی آن را بسیار تصدیق کننده حق و به قولی کثیر الصدق فرموده است. راغب آن را بسیار راستگو گفته و سه قول درباره آن نقل کرده است. کسی که اصلاً دروغ نمیگوید.آن که دروغ از او سر نمیزند که به صدق عادت دارد.آن که در قول و عقیده راست، و راستی خویش را به فعلش اثبات کند. نا گفته نماند: چون صدق در قول و فعل هر دو هست و صدّیق مبالغه کسی است که راست گو و راست کن باشد و خلاف راستی اصلا نگوید و نکند مؤید این مطلب آن است که صدّیق وصف پیامبران آمده و قول و فعل آنها همواره راست بوده است و نیز در وصف مریم آمده «صدّیقه» و این حاکی است که مریم در ولادت عیسی و در گفتارش دروغی ندارد و راست راست است. ، و در خصوص مریم نیز این کلمه به کار رفته است . * و ندایش کردیم کهای ابراهیم آن خواب را تصدیق کردی و در خارج به وجود آوردی. از این معلوم میشود که آن حضرت به ذبح امر نشده بود و گرنه «قَدْ صَدَّقْتَ» نمیآمد مگر پس از ذبح فرزندش. * . ما قبل آیه چنین است . مراد از این میثاق ظاهراً همان است که در آیه 81 آل عمران است. میشود گفت غرض از «صِدْقِهِمْ» میثاق است یعنی: خدا از آنها پیمان گرفت که یکدیگر را تصدیق و به هم دیگر یاری کنند تا این تمهید آن شود که از صادقین (پیامبران) درباره آن پیمان راست سؤال کند که آیا به آن عمل کردند یا نه؟ چنانکه میشود آن را از . تاستفاده کرد. و در «سئل» گذشت. صدیقون کدامند؟ نا گفته نماند صدّیق در قرآن مجید در وصف حضرت ابراهیم و یوسف و مریم به کار رفته چنانکه کذشت و در خصوص حضرت ادریس فرموده . اطلاق آن به حضرت یوسف گرچه از مرد مصری و رفیق زندانی یوسف است ولی قرآن آن را به صورت قبول نقل میکند. حتال که این را دانستیم، مقتضای آیه . آن است که صدّیقین غیر از پیامبران و گواهان اعمال اند زیرا که ظاهر آنها افاده تعدّد است. پس باید دید آنهاکدام اند در آیه دیگری میخوانیم . از این آیه به دست میآید که صدّیقون و شهداء اعمال هر دو یک صنف اند و به اعتبارآن که دروغ و خلاف را در اقوال و اعمالشان مدخلی نیست صدّیق و شهداء اند. گرچه پیامبران نیز صدّیق و شهید اند ولی چون این دو وصف منحصر به آنهانیست، باید گفت مراد از این سه گروه انبیاء دارای هر سه وصف نبوت، صدّیق و شهیدان اند ولی اوصیاء فقط دو وصف اخیر را دارند. «الصّالحین». تیز پیروان مخصوص آنها نی باشند. لذا منظور از «وَالَّذینَ آمَنُوا...» در آیه اخیر باید مؤمنان به خصوصی باشند که ایمان به خدا و رسل مقان صدّیق و شهید را به آنهاداده است. در المیزان از کافی از حضرت باقر علیه السلام نقل شده: نبی از ماست. صدّیق از ماست. شهداء و صالحین از ما اند . یکی از بزرگان درباره آیه اخیر فرموده: «وَالَّذینَ آمَنُوا...» صدیقون و شهداء نیستند بلکه ملحق به آنها هستند به قرینه «عِنْدِ رَبَّهُمْ» به نظر ایشان «لَهُمْ» راجع به «اَلَّذینَ آمَنوا» و ضمیر «اَجْرُهُمْ» راجع به صدّیقون و شهداء است یعنی برای مؤمنین به خدا و رسل اجری مثل اجر آن دو طایفه است. این نظر بسیار بعید است بلکه «اُولئِکَ هُمُ الصِّدّیقُونِ وَ الشُّهَداءذ» این دو وصف را به «اَلَّذینَ آمَنُوا...» منحصر میکند. مطلب همان است که گفتیم: باید «اَلَّذینَ آمَنوا» را گروه بخصوصی دانست. بعضیها گفتهاند: «واو» در «وَالشُّهَداءُ» استیناف و آن مبتدا و خبرش «عِنْدَ رَبِّهِمْ»است و «لَهُمْ اَجْرُهُمْ» خبر دوم است. در خاتمه: شاید «وَالَّذینَ آمَنُوا» در آیهاخیر به بعضی از بندگان خدا که از اوصیاء نیستند شامل باشد امثال شهیدان راه حق و غیر هم. صدقات درباره «اِنَّمَا الصَّدَقاتُ لَلْفُقَراءِ وَالْمَساکینِ» و محل مصرف هشتگانه صدقات در زکو» سخن گفتهایم به آنجا رجوع شود.
[ویکی فقه] صدق (ابهام زدایی). واژه صدق ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • صدق (علوم قرآنی)، یکی از نام ها و صفات قرآن• صدق (منطق)، یکی از اصطلاحات به کار رفته در
علم منطق و به معنای مطابقت
نسبت حکمیه بین موضوع و محمول، و حکم به اتصال یا انفصال بین
مقدم و تالی، با واقع و نفس الامر
...
[ویکی فقه] صدق (علوم قرآنی). یکی از نام ها و صفات قرآن صدق است ودر جاهای مختلف قرآن به آن اشاره شده است.
قرآن کریم از آن نظر که تعلیمات آن عین حقیقت و واقع است و در آن شائبه کذب و خلاف نیست و فطرت بشر بر آن گواه است، "صدق" نام گرفت و به "صدق" متصف گردید.
صدق در قرآن
عنوان صدق در سه آیه از قرآن مجید وصف این کتاب الهی قرار گرفته است:
۱ - "و الذی جاء بالصدق و صدّق به اولئک هم المتقون"
۲ - "... و کذّب بالصدق"
۳ - " و تمّت کلمة ربک صدقاً وعدلاً لامبدّل لکلماته و هو السمیع العلیم" در آیات فوق مراد از "صدق" قرآن است، و مراد از آورنده صدق، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و|آله) است .
[ویکی فقه] صدق (قرآن). صدق (قرآن)، یکی از نام ها و صفات قرآن است.
قرآن کریم از آن جهت که تعلیمات آن عین حقیقت و واقع است و در آن شائبه کذب و خلاف نیست و فطرت بشر بر آن گواه است «صدق» نام گرفت و به «صدق» متصف شد.
صدق وصف قرآن
عنوان «صدق» در سه آیه از قرآن مجید وصف این کتاب الهی قرار گرفته است:۱. (والذی جاء بالصدق وصدق به اولئک هم المتقون) ؛۲. (… وکذب بالصدق) ؛۳. (وتمت کلمت ربک صدقا وعدلا لا مبدل لکلماته وهو السمیع العلیم). در آیات فوق، مراد از «صدق»، «قرآن» است و مراد از آورنده صدق، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلّم است.
[ویکی فقه] صدق (منطق). صدق، یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای مطابقت نسبت حکمیه بین موضوع و محمول، و حکم به اتصال یا انفصال بین مقدم و تالی، با واقع و
نفس الامر است.
مرکب تام بر دو قسم است: خبری و انشائی. وجه تمایز این دو قسم، قابلیت و عدم قابلیت صدق و کذب آنهاست.
مرکب تام خبری (قضیه)، به خلاف مرکب تام انشائی، قابل صدق و کذب است. صدق یعنی مطابقت مفاد قضیه با واقع و کذب یعنی مطابقت نداشتن آن با واقع. صدق و کذب در مفردات راه ندارد، زیرا صدق و کذب اختصاص به نسبت دارد و نسبت ذهنی اگر با نسبت خارجی از جهت
سلب و ایجاب، و
ضرورت و لاضرورت مطابقت داشته باشد، قضیه صادق است و در صورت عدم تطابق، قضیه کاذب است.
مصادیق مطابقت
مصداق مطابقت و مطابقت نداشتن با واقع در
قضیه حملیه و
شرطیه (متصله و منفصله) متفاوت است. ۱. صدق در قضیه حملیه، مطابقت نسبت حکمیه بین موضوع و محمول با نفس الامر و مطابَق قضیه است، و کذب قضیه حملیه، عدم چنین مطابقتی است.۲. صدق در قضیه شرطیه متصله، مطابقت حکم به اتصال یا سلب اتصال میان مقدم و
تالی با نفس الامر و مطابَق آن است، و کذب قضیه متصله، عدم چنین مطابقتی است.۳. صدق در قضیه شرطیه منفصله، مطابقت حکم به انفصال یا سلب انفصال میان مقدَّم و تالی با نفس الامر و مطابَق آن است، و کذب قضیه منفصله، عدم چنین مطابقتی است.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.
...