سپر بلا


معنی انگلیسی:
bulwark, fall guy, scapegoat, shield

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> سپر بلا
کسی / چیزی که وسیله ی دفع خطر / بلا از دیگری شود
مثال:
وقتی دید که با زبان نمی تواند شوهر خشمگین را آرام کند، خودش را سپر بلای بچه ها کرد و گفت: اگر می خواهی بزنی باید من را بزنی.

پیشنهاد کاربران

بپرس