داد سخن دادن


معنی انگلیسی:
expatiate, orate, to be most eloquent

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> داد سخن دادن
سخن رانی کردن؛ توضیح زیاد دادن
مثال:
پسرعمو آنجا چنان داد سخن داده بود که نگو و نپرس.

پیشنهاد کاربران

سحر حلال راندن ؛ کنایه از جادوگری در سخن گفتن. داد سخن دادن بشایستگی. با بیان سحرآمیز سخنرانی کردن. بشیوایی و رسایی شگفت انگیز شعر و سخن گفتن :
دریغ تنگ مجال است و برنمی آید
که راندمی بثنای خلیفه سحر حلال.
خاقانی.
حق سخن گفتن

بپرس