جلدی

/jaldi/

مترادف جلدی: چابکی، چالاکی، چستی، دلیری، سرعت، شتاب، عجله

متضاد جلدی: کندی

معنی انگلیسی:
quickness, agility, cutaneous, celerity, clip, expedition, peripheral, agillity

لغت نامه دهخدا

جلدی. [ ج ِ ] ( ص نسبی ) پوستی.
- امراض جلدی ؛ بیماری های پوستی. ( از یادداشت های دهخدا ).

جلدی. [ ج َ ] ( حامص ) چستی. جلادت. ( از یادداشت های دهخدا ). جلادة. ( دهار ). شجاعت. دلاوری. ( از یادداشت های دهخدا ). تیزی. گرمی. ( از آنندراج ). صرامت :
یکی سخت پیمان ستد زو نخست
پس آنگه به جلدی ره چاره جست.
فردوسی.
جلدی و مردی همی پدید کنی
تنگدلی غمگنی ز بی عملی.
ناصرخسرو ( دیوان ص 444 ).
می رباید ز غایت جلدی
از میان دو چشم ابرو را.
باقر کاشی ( از آنندراج ).
رجوع به چستی شود.
- امثال :
آفتاب به زردی افتاد، تنبل به جلدی افتاد. ( از امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 37 ).

جلدی. [ ج َ ] ( ص نسبی )منسوب است به جلدبن سعد العشیرة. ( انساب سمعانی ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به جلد پوستی امراض جلدی .

فرهنگ معین

(جَ ) [ ع - فا. ] (حامص . ) چالاکی ، چستی .
(جِ ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) بیماری های پوستی .

گویش مازنی

/jaldi/ فوری – زود
/jel di/ دودی که از سوختن پارچه بلند شود

مترادف ها

cutaneous (صفت)
پوستی، جلدی

dermal (صفت)
پوستی، غشایی، جلدی، پوست گرای

پیشنهاد کاربران

بپرس