امواج

/~amvAj/

برابر پارسی: خیزاب

لغت نامه دهخدا

امواج. [ اَم ْ ] ( ع اِ ) ج ِ موج. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). کوهه های آب. خیزابها. موجها: از میان تلاطم امواج محنت سر برآورد و گفت. ( گلستان ). || در علوم گوناگون بکار میرود و بحرکات موجی و ارتعاشات و تموجات و اضطربات اشیاء گوناگون اطلاق میشود مانند امواج الکتریکی ، امواج رادیویی ، امواج مغناطیسی و غیره. رجوع به موج شود.

فرهنگ فارسی

جمع موج
( اسم ) جمع موج خیزابها کوهه ها موجها.

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. )جِ موج ، خیزاب ها، موج ها. ،~ الکترومغناطیسی امواج حامل انرژی .

فرهنگ عمید

= موج

دانشنامه عمومی

امواج (فیلم). امواج ( انگلیسی: Here Come the Waves ) یک فیلم در ژانر کمدی و موزیکال به کارگردانی مارک سندریچ است که در سال ۱۹۴۴ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به بینگ کرازبی، بتی هاتن، سانی تافتس، و آن دران اشاره کرد.
عکس امواج (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

بهترین واژه برای فرکانس بجز بسامد ک از پیش باب و نهادینه شدواژه های زیر است
فرکانس = بسامد / موج ( موج ایرانیست و از مویژه برامده و ژ به ج و سپس موج از آن ساخته شده ) موژه = موجه => موج ( چیزی که قوس دارد )
...
[مشاهده متن کامل]

rate = نرخ / میزان / پِلک ( برای دستگاه های الکترونیکی )
signal = پِلِکار / پِلِک
فرکانس رادیویی = بسامد/ موج رادیویی فرکانس خودر ار روی . . . . موج خود را روی . . . .
ریت افزایش بیکاری = نرخ / میزان افزایش بیکاری refresh rate = نرخ تازه سازی / نرخ پِلک ( رفرش = پِلک ) رِیتشو بیشتر کن = پِلکشو بیشتر کن
هیچ سیگنالی ( پِلِکاری / پِلِکی ) ازش فرستاده نمیشه .
فرکانس سیگنالش رو چه عددیه؟ موج پِلِکش رو چه عددیه؟ سیگنالشو ( پِلِکشو ) دریافت کردم .
نمیشه از نشانک استفاده کرد و گرنه اینطوری میشه موج نشانکش رو چه عددیه؟
کم - > خم - > خمیر ( خم شده ) - > خَمِش ( انعطاف ) - > خمار ( چیزی که شما را به انعظاف میرساند = تلو تلو خوردن = کج شدن ) / خموش ( خاموش ) = کم صدا شدن / اخم = خمیدن و قوس دادن به ابرو / خام = قابل انعطاف = استعاره از جانیفتاده = منعطف در چیزی میبینید که چطور با تغییر و جا نمایی آ / اِ / اُ در زبان ایرانی به برخی از مشتقات و نسبت دادن هر کدام به شی یا موضوعی واژه های تازه ساخته شد از اینرو
پلک زدن را میدانیم چیست پس برابر همان روش نیاکان از پِلک می شود پِلِک = که در زبان مازندرانی یعنی چشمک زدن و سوسو زدن / پلاک = ( میتواند نشانه و علامت معنی شود ) / پِلِکار = سیگنال و . . . را ساخت

امواج گروه موج، در پارسی خیزآب ها یا خیزآبه ها
بچه ها مب
میشه موج
بچه ها میشه موج خودتونو خسته نکنید تازشم این سایت مرده نمیتونه جواب بده ایش
امواج
امواج یعنی نیروی خداوند ساخت کوه ها
مثله صدا یا چشم
دامن طبیعت
جمع موج
موج های دریا
سوارانِ آب :موج آب. ( برهان ) .
آمد و شد
بسامد
موج ها
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس