هردمبیل

/hardambil/

    inconstant
    irresolute
    protean
    unbalanced
    wayward
    unprincipled or easy-going
    unprincipled (person)
    harum - scarum

مترادف ها

unprincipled (صفت)
بی مرام، هردمبیل، بی مسلک

slattern (صفت)
هردمبیل

harum-scarum (صفت)
لا ابالی، بی قید، بی فکر، هردمبیل

sloven (صفت)
هرزه، ژولیده، شلخته، هردمبیل، لوطی

slovenly (قید)
هردمبیل

پیشنهاد کاربران

البته نظر لغت نامه دهخدا این واژه هردمبیل ترکی است.
هردن بیر. [ هََ دَم ْ ] ( ترکی ، ص مرکب ) مرکب از دو کلمه ٔ هردن به معنی گاهگاه و بیر به معنی یک ، یعنی بدون نظم . نه بترتیب نیکو. نه بنظم شایسته . بی رویه . بی معنی . نابجای . چرند. ( از یادداشتهای مؤلف ) . عوام هردمبیل و هردنبیل گویند.
به گویش اقلیدی یعنی قاطی پاتی بودن
هر دم به میل / خودخواه ، هرچیز مبنی بر میل وی ( تنببل ، خودرای و بی منطق )
هر دم به میلی/ خواست اش مدام عوض شود، میلش وقت به وقت تغییر کند، ( Maniac ) کسی که خلقش دم به دم دگرگونه باشد / قابل پیش بینی نبودن و بی قاعده در اراده و تمایلات
هردم بیل درست نیست
این یک اصطلاح تورکیه و درست آن
هر دن بیر هست به معنای هر از گاهی یکی
کنایه از ناپیوسته بودنو بی نظم بودن
[مستهجن ] کیری، [اصطلاح کنایه از] بی در و پیکر، بی قاعده، بی نظم، درهم بر هم، هرکه هرکه، بی سر و سامان، خر تو خر، بی حساب و کتاب، بلبشو، قاطی پاطی، قاراشمیش
unregulated
هر یا ار همان آرد است
دمه، دادن به
بیل چرخ آسیاب است.
گندم و یا دانه ها را به جای ریختن روی سنگ آسیاب روی چرخ آبی آسیاب بریزند.
کار بی حاصل کردن است
آرد یا ارده را به چرخ آسیاب دادن.
بین چرخ آبی آسیاب و سنگ آسیاب صفحه جدا کننده است برای جلوگیری از ریختن ارد به روی چرخ آسیاب هر این صفحه خراب شود آرد به روی چرخ می ریزد اصطلاحا
هر دمه بیل شده است
خر تو خر، شیر تو شیر، هر کی به هر کی، بی نظم و قاعده، بی حساب و کتاب، بی قانون و قاعده.
اصطلاح عامیانه ترکی هردن بیر به معنی بی نظم
بی سر و سامون
قاراشمیش
بی نظم
شلخته
درهم برهم

بی نظم بودن

بیل درست نیست؛مراجعه شود به
هردن بیر/هردن به معنی گاهگاه و بیر به معنای یک
در زبان ترکی

هردمبیل. ( هَ دَ ) رجوع شود به «هردن بیر».
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس