فتق

/fatq/

    hernia
    rupture
    breaking
    opening
    unsewing

فارسی به انگلیسی

فتق بند
truss

فتق دار شدن
herniate

فتق داری
herniation

فتق یا بادفتق
hernia, rupture

مترادف ها

rupture (اسم)
جدایی، قطع، فتق، گسیختگی، گسستگی، پارگی

opening (اسم)
دهانه، سوراخ، سراغاز، منفذ، فرصت، فتق، گشایش، چشمه، افتتاح، جای خالی، بازکردن

breaking (اسم)
تفکیک، فتق

hernia (اسم)
فتق، مرض فتق

splitting (اسم)
فتق

پیشنهاد کاربران

" قُور" یا "غُور شدگی" یا "غُوری" = فتق = هِرنی،
به چم برجسته شدن یا برآمدگی ناهنجار بخشی از بدن در پی بیرون زدگیِ همه یا بخشی از یک اندامِ درونی از دیواره ای که آن اندام را دربرگرفته، از راه سوراخ یا روزنه ای سرشتی ( طبیعی ) که در آن دیواره جای داشته.
برآمدگی ای که در اثر خارج شدن قسمتی از احشا از محل اصلی خود در ناف، کشالۀ ران، و بیضه پیدا می شود.
فتق یعنی برآمدگی، تورم
روزنه - سوراخ
در عربی به معنی شکافتن است
در پارسی " فنج " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از الوالقاسم پرتو .
فراخ

بپرس