غرض ورزی

/qarazvarzi/

    maliciousness
    partiality

فارسی به انگلیسی

غرض ورزی کردن
spite

مترادف ها

prejudice (اسم)
تعصب، ضرر، تبعیض، غرض، پیش داوری، غرض ورزی، قضاوت تبعیض امیز، خسارت وضرر

پیشنهاد کاربران

ad hominem
به معنای : لغزش در کار ، انحراف ذهن ، به فکر بد رفتم ، فراموشی ، نسیان
فکر بد و اشتباه
فکر بد

بپرس